eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
582 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
ديده در حسرت ديدار شما مانده هنوز به تمناي نگاهت دل ما مانده هنوز... فقرا پيش کريمان که معطل نشوند منتظر بر سر راه تو گدا مانده هنوز... 🌸🍃 📎صبحت بخیر آقا @khademe_alzahra313
روز جمعه بهار صلواته نفستون رو خوشبو کنید به ذکر "صلوات بر محمد و آل محمد" 💛امام صادق(ع) : ✨ازشامگاه پنج‌شنبه و شب جمعه فرشتگانی باقلم‌هایی ازطلاولوح‌هایی از نقره از آسمان به سوی زمین می‌آیند وتا غروب روز جمعه ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند به جزصلوات بر حضرت محمدوآل محمد💛 💛✨اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 💛✨ مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 💛✨وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ذکر روزجمعه صدصلوات @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓ آدم ها اندازه معرفتشون از خدا طلب میکنن،یکی از خدا خونه،زندگی و ماشین میخواد، یکی رزق حلال و عاقبت بخیری ؛ اینکه چی از خدا بخوای نشون میده کجای کاری، بنی اسرائیل از خدا غذای جدید و معجزه های چشم درآر میخواستن، انگار نعوذبالله خدا غولِ چراغ جادو هستش که آرزوهای اینا رو برآورده کنه.. 🌼تو اما زرنگ باش، مثل ابراهیمِ خلیل، که از خدا عاقبت بخیریِ نسلش رو خواست... @khademe_alzahra313
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شهیدهمت: تکلیف_امروز_ما_چیست؟ سخنرانی شهید همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) – پادگان دوکوهه - لشکر 27 محمد رسول الله(ص) – عملیات خیبر – 1362/12/16 امروز جنگمان، همین نمازمان، خوابمان، خوراکمان، راه رفتنمان، خوابیدنمان، جهادمان، همه اینها به عنوان یک «تکلیف»است. همه زندگی ما در زمان جمهوری اسلامی و در زمانی که همه در انتظار ظهور امام زمان(عج) هستند فقط و فقط تکلیف، تکلیف، تکلیف و السلام. @khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 حجت الاسلام پناهیان: داره راه باز میشه، من به زمانه خودمون مشکوکم... یه خبرایی هست... خدا شتاب داره برای فرج.. برو خودتو آماده کن، ایمانتونو قبل از ظهور بالا ببرید ... @khademe_alzahra313
مادر شهید می گوید: خداوند خودش وقتی میگیرد، صبرش را هم میدهد. روزی که پسرم شهید شد، خواب شهادتش را دیدم. سال 61 که 20 ساله بود، شهید شد و به عنوان بسیجی به جبهه ها رفته بود. یک سال نیز مانده بود که درسش به اتمام برسد، حسابداری میخواند و در درس ریاضی قوی بود، شجاع، زرنگ و قرآن و نمازش هرگز ترک نمیشد. وقتی می خواست به جبهه برود به گفتم : نرو،بابا نداری. گفت: بابا ندارم، خدا را که دارم. در اولین عملیاتی که شرکت کرد در روز عید غدیر به شهادت رسید و در روز شهادت حضرت زهرا(س) به خاک سپرده شد. وصیت کرده بود که اگر شهید شدم برای من گریه نکن و به یاد حضرت زهرا(س) گریه کن. من هم به وصیتش عمل کردم و هرگز برای پسرم گریه نکردم. زمانی که به مکه رفته بودم، گریه کردم و ظهر آن روز خواب حضرت فاطمه(س) را دیدم و بعد از آن دلم محکمتر شد و به خودم گفتم برای چه گریه کنم، این همه جوان میرود پسر من هم مثل اینها."
در وصیتنامه اش نوشته بود: اگر شهید شدم من را در کنار پدرم در شهریار دفن کنید و به علی بگویید اسلحه من را زمین نگذارد و امام را تنها نگذارید، لباس بسیجی ام را نیز به خواهرم بدهید. همرزمانش گفتند با اصابت تیر به پهلویش به شهادت رسیده. گمنام هم ماند و در ایام فاطمیه نیز تشییع شد. خدا را شاکر هستم که باشکوه دفن شد و یک قبر هم به عنوان یادبود در شهریار کنار مزار پدرش ساختهایم اما مزار پسرم را در قزوین دست نمیزنیم چون دوره گمنامی خود را طی کرده است و مهم این است که روح او را پیش خود داریم، شاید به این کار راضی نباشد. در این 33 سال محکم شده ام و همیشه شبها گریه میکنم اما نمیگذارم که کسی متوجه شود. امسال که با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی رفتم هنگام دعا کردن در دوکوهه به پسر شهیدم گفتم امسال دیگر آمده ام ببرمت، چند بار من آمده‌ام و تو نیامدی و باید تو را پیدا کنم." از این مادر صبور و دوست داشتنی پرسیدیم: اگر دوباره جنگ شود اجازه میدهید این پسرتان به جنگ برود؟ میگوید: "بله من خودم هم میروم. به یاد دارم زمان جنگ و موشک باران به پشت بام رفته بودم و میگفتم که اشکال ندارد جنگ طولانی شود ولی دعا میکردم برای امام خمینی(ره) اتفاقی نیفتد. یک زمانی میگفتم چرا از بچه من هیچ نشانی نیست و وقتی به یاد حضرت زهرا(س) میافتادم، آرام میشدم. هر زمان که شهید میآوردند میرفتم و همیشه دنبال پسرم می گشتم. من همیشه می گفتم خدایا انقدر صبر بده که پیروز باشم و همیشه خیرات می دهم و وقتی حقوق پسرم را از بنیاد شهید می گیرم همه را بیرون می دهم و او به من داده است و من هم به مردم و در راه رضای خدا می دهم.