eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
581 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
✨🌘🌒✨ ☘ #نکته_ناب #نمازشب 🔸استاد فاطمي نيا: #سحرها را از دست ندهيد ؛ ولو دو ركعت هم اگر ميتوانيد
🌺 مرحوم سید عبدالکریم کشمیری نسبت به سفارش اکید می کردند و می فرمودند ، بعضی از اعمال ((مقام می آورد ))مانند نماز شب عَسیٰ اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْموداً (سوره اسراء آیه ۷۹) به گونه ای که انسان به مقام محمود می رسد و مجاور خداوند متعال!می شود. منبع: رَوح و ریحان / ۱۰۴ التماس دعا
😴 التماس دعای فرج🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز ؛ 🌱آبی ترین بهانه دنیای من سلام! 🌱ما بی حضور چشم تو این جا غریبه ایم 🌱دستی، سری تکان بده، مولای من ؛سلام! 🌱تقدیم چشمهای تو این شعر ناتمام 🌱زیباترین افق به تماشای من سلام! (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃💐 🌹طرح ختم قران کریم🌹 به نیت سلامتی وتعجیل در فرج صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم... وآن ♥️عشق♥️ است! اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمیکند🌹
سلام علیکم ✨صبح روز سه شنبه تون پر از خیر و برکات ☀️امروز متعلق است به امام سجاد، امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السلام 🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی ، کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا شرکت در این طرح ، خواندن ادعیه امروز، لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... ✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح) 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله دعای روز سه شنبه: https://eitaa.com/womanart2/82 زیارت روز سه شنبه: https://eitaa.com/womanart2/83 ✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 فصل دوم قسمت 1⃣4⃣ ژیلا انگار تازه از خواب بید
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 فصل دوم قسمت 3⃣4⃣ و رفت و رفت پیش دوستاش و چند دقیقه ی بعد برگشت.این بار آرام و راحت بود.لبخندمی زد.😊 جلو آمد پول را گرفت روبه روی ژیلا و گفت: ((هزارتومان است بفرمایید مال شما))☺️☺️ ژیلا نگاهی به ابراهیم انداخت،نگاهی به پول ها،ونفس راحتی کشید دستش را به سمت آن ها دراز کرد.😊 پانصد تومان را برداشت و پانصد تومان را برای ابراهیم گذاشت.☺️ ابراهیم گفت:همه اش مال تو.☺️ بیشتر لازم ندارم.😊😊 شاید لازمت شد☺️☺️ ژیلا گفت:نه همین قدر هم خیلی زیاده ،من نه که دارم می روم سمت شهر و دیار خودم.اینجاشماغریبی به درد شما بیشتر میخوره.☺️☺️ این را گفت و ازابراهیم جداشد.😞 یعنی سوار اتوبوس که شد از ابراهیم جداشد.ابراهیم تا پای اتوبوس با او آمده بود و تا وقتی که اتوبوس حرکت نکرد از او جدانشد😔😔 اتوبوس که راه افتاد ژیلا سرش را گذاشت روی دست هایش و ابراهیم را در مقابل چشمانش دید.😭😞 شانه هایش لرزید و گریه کرد. آرام و طولانی😭😔😭 ساعت ها فکر کرد و ساعت ها گریه کرد.😔😭😞 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 فصل دوم قسمت 3⃣4⃣ و رفت و رفت پیش دوستاش و
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 فصل دوم قسمت 4⃣4⃣ از دزفول تا اصفهان ،دریایی از گریه هم اگر می بود،تمام می شد.کوهی اگر می بود ،ذوب می شد.ژیلا اما نه کوه بود ونه دریا.😔😔😞 دختری بیست و دوسه ساله بود و با آرزوهایی که تجلی آن ها را در انقلاب اسلامی،در دفاع از انقلاب و کشور و در نهایت در خلاصه ی تمام خوبی ها تمام بود.😒😒😞 هر بار که فکر می کرد ممکن است این دیدار ،آخرین دیدار او با ابراهیم باشد ،دوباره متلاشی می شد .😞😞 چرا او آمده بود و چرا ابراهیم اش را آن جا،درمیان آتش و دود تنها گذاشته بود😔 روزی که ژیلا از دزفول برگشت ،روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۶۰بود و زمین بوی بهار میداد.از دور ،از نزدیک از لای دیوار ها و از دل خاک و خشت می شد بوی روییدن گل و گیاه را احساس کرد.😢😢 هوا آرام آرام رو به گرما و شادی و آرامش می رفت .روبه عید و تغییر اما در خانه ی آن ها از این خبرها نبودیا اگر هم بود،ژیلا دل و دماغش را نداشت و اصلا نمی دید که بهار دارد می آید 😔😔 و مردم با آن که گرفتار جنگ و شهادت جوانانشان هستند،باز هم از خانه تکانی و خرید و جنب و جوش عید نوروز دست برنمی دارند😔😞 زندگی به هرحال جاری بود و ژیلا هم اگرچه با بی حوصلگی ،در خودش این هیاهو گاهی دستی به فرشی،شلنگ آبی می زد و در کارها به مادرش کمک می کرد.😔😞 🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷 ادامه ی این داستان فردا در کانال