●🍃●گفت:
توی جلسه درس خوابم میگیره
ولی توی رختخواب، بیخوابی میزنه به سرم!
استاد گفت:
#عمرت_بیبرکت_شده ،
همینطوری طی میشه...
بدون اینکه بتونی ازش استفاده کنی!
فرمود:
یکی از دلایل بیبرکت شدن عمر،
#تهاون (سستی) در نماز است.
#برگی_از_خاطرات_شهدا
شهید حاج کاظم رستگاری
♦️ مادر در خواب پسر شهیدش را میبیند. پسر به او میگوید: توی بهشت جام خیلی خوبه. چی میخوای برات بفرستم؟
○مادر میگوید: «چیزی نمیخوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم، همه قرآن میخونن و من نمیتونم بخونم خجالت میکشم. میدونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون.».
♦️ پسر میگوید: «نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!»بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد.
♦️ قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن. خبر میپیچد.❤️
♦️ پسر دیگرش اینرا به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند.
♦️ حضرت آیتالله نوری همدانی نزد مادر شهید میروند. قرآنی را به او میدهند که بخواند. به راحتی همه جای قرآن را میخواند؛ اما بعضی جاها را نه.
♦️ میفرمایند:«قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!».مادر شهید شروع میکند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط.
♦️ آیت الله نوری گریه میکنند و چادر مادر شهید را میبوسند و میفرمایند:«جاهایی که نمیتوانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم
#شهدا
💌 #یه_سلام_دوباره
سکوت همیشه هم خوب نیست
من یاد گرفتهام وقتی دلتنگم
یک گوشهی اتاق
درست سمت مشهد
🕊 درست حرم... بِایستم و
شبیه وقتی که
روبروی #ضریح میایستادم،
با امام پاک و مهربانم
درددل کنم 🌸
این روزها بی قرار ترم
💜 حرفهایم
حتی سلامهای سادهام
عاشقانهترند . . . :
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚
اللهّـــمَ صَلّ عَلی عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ
عَلی مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری
اَلصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَّة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كاَفْضَل
ما صَلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_شصت #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا دوهفته از ارسال فرشها گذشت اما هنوز پول ب حساب ب
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_شصت_یکم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
-آقای دکتر چی شد؟
دکتر:تا جایی که به ما مربوط میشد انجام شده بقیه اش توکل بخدا
دعا کنید براش
😔😔😔😔باتمام اختلاف نظرها اما پدرم بود
رفتم مزار شهدا رفتم مزار رضا
-رضا 😭😭😭
هیچکس رو ندارم جز بابا
پیش حاجی ضمانت کن بابام نره و حالش بهتر شه
عصری برگشتم بیمارستان
بابا به هوش اومده بود😊😊
اما همون روز تو ادرارش خون بود
دکترا سریع ازش آزمایش گرفتن
دوروز بعد جواب آزمایشا اومد
بدبختیام کم نبود این یکی هم بهش اضافه شد
بابا سرطان مثانه داشت
اونم از نوعی بدخیم😔
یاحسین غریب
متوسل شدم بازم به حاج ابراهیم همت
ادامه دارد...
نویسنده بانو.....ش
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_شصت_یکم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا -آقای دکتر چی شد؟ دکتر:تا جایی که به ما مرب
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_شصت_دوم
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
بابا تو بخش ویژه بود ما نمیتونستیم پیشش باشیم
رفتیم خونه نصف شب صدای جیغای مامان مارو ب سمت خودش کشوند
-مامان چی شده
چرا جیغ میکشی ؟
مامان :حنانه حنانه
اون عکس تو اتاقت کیه؟
-شهید همت
چطور
مامان: تو یه بیابون بودم
یه آقایی لباس نظامی پوشیده بود
گفت شفای شوهرتو خدا داده
اما باید به دین عمل کنید
بابا خوب شد
برگشت خونه
همه اموال فروخته شد
اما ما افسردگی گرفتیم
دوتا خونه کنار هم اجاره کردیم
اما خوب دیگه همه مال و منال بابا رفت
مامان و بابای رضا اومدن خونمون
و میخاستن منو......
#ادامه_دارد
نویسنده: بانو.....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده
💫🌺
🌺
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
به همه گفتم که من هم
نوکرت هستم
نکن نسبتم را با خودت انکار
تحویلم بگیر
کم که یادت می کنم تو
بیشتر یادم بکن
باز هم منت سرم بگذار
تحویلم بگیر
خدایا برسان مهدی موعودت را...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
#میشه_برای_ظهوروسلامتی_آقاامام_زمان_عج_الله_سه_صلوات_بفرستی
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_197
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
@khademe_alzahra313
#حسینجانم
بہ گوشہ گوشہ ےِ شش گوشہ، کہ مزاࢪِ شما
حࢪم نہ، مࢪکزِ دنیاست سیدالشهدا...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
@khademe_alzahra313
🌸 پنج شنبه ها مهمان امام حسن عسکری علیه السلام هستیم
🌴 السلام علیک یا مولای حسن ابن علی العسگری
اعمال مستحبی امروز خود را تقدیم به ایشان و مادر گرامی ایشان میکنیم
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌸 پنج شنبه ها مهمان امام حسن عسکری علیه السلام هستیم 🌴 السلام علیک یا مولای حسن ابن علی العسگری
رفقا ماها زرنگ نیستیم!!!
ما اگر زرنگ بودیم برای تمام کارهامون نیت می کردیم!
برای سر کوچه رفتن و آب خوردنمون بگیرید تا تفریح و عباداتمون!
زرنگ بودن هم یعنی اینکه برای ساده ترین کارها هم بگی خدایا بخاطر تو و برای تو انجام میدم!
میگفتن اینطوری حتی وقت هایی رو که برای خدا نیستیم هم مال خدا میکنیم
#نیت_هامونو درست کنیم یکم حواسمونو جمع تر کنیم میشه ب خیلی جاها رسید.
هر چه روح به #خدا نزدیکتر آشفتگی اش نیز کمتر...
زیرا نزدیکترین نقطه به مرکز دایره کمترین تکان را میخورد!
روح بیقرار در تلاطم خدا آرام میگیرد
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
انقلاب، در حالِ استفراغِ نُخالههاست💥!
و هرچه به لحظهی باشکوه ظهور، نزدیک تر میشویم؛ سرعت #غربال منافقین، نفوذیها، خواص ضعیف، و ... نیز بیشتر میشود!
#ترور ، درست در مقابل #غربال
حربهی دشمن در حذف مُهرههایِ مؤثر آخرالزمانیست!
از این فتنهها نباید هراسید که سراسر بشارتند!
#استاد_شجاعی
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🌹 سلام و صبح بخیر به همراهان عزیز از امروز چله همراهی با شهدا رو خواهیم داشت یکی از اساتید میفرمودن
سلام علیکم 💐
سی و ششمین روز از چله 🌟 💫🌟
سر سفره 🌷 شهید عباس سهیلی 🌷 هستیم.
آماده می شد برای رفتن به جبهه. براي اینکه پابندش کنیم دختر عمه اش را برایش نشان کردیم. گفتم: مادر بیا عقد کن!
- تو چه کار به من داري، او که سرجاي خودش هست و فرار نمی کند!
- تو می خواهی نامزد به این زیبایی را رها کنی و به جبهه بري!
- مادر من حوریه هاي بهشتی را می خواهم، نه زیبایی هاي دو روزه این دنیا را.
- اما من دلم می خواهد برایت جشن عروسی بگیرم.
- یک کلام تا جنگ تمام نشه، من قصد عروسی ندارم.
باید مجبورش می کردم. رفتم رخت و لباس عروسی برایش گرفتم تا مجبور شود. گفت: این دفعه هم صبر کن، وقتی برگشتم...
- دلم شور میزنه، تا حالا چند بار رفته اي، اما این بار اگر رفتی برگشتی نیست!
- نگه دار من آن است که شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد.
- عزیزم، من یتیم بودم، تو پسر بزرگ منی، برایم مثل برادري، نرو!
- برادرم مهدي شکل و رفتارش مثل من است، مهدي برادرت!
برادرش هادي 12 روزه بود. هادي را روي دست جلویش گرفتم و گفتم: عباس، ترا به خدا از این نوزاد شرم کن و نرو، چهار بار رفتی جبهه، نگذار بشه پنج بار.
خندید و گفت: مادر تو پنج پسر داري، بگذار یک نفر از آنها برود و جانش را در راه اسلام و امام فدا کند!
هی گفتم و مرتب جوابم گفت. آخر سر هم گفت: مادر خدا کریم است، بگذار بروم، ان شالله بر می گردم و عروسی می کنم!
عاشق آقا اباعبدالله بود.
می گفت: امام حسین(ع) بدن مطهرش سه روز روي زمین بود، من از خدا می خواهم که جنازه ام سه ماه پیدا نشود!
سه ماه از شهادتش می گذشت که با عده اي از هم رزمانش در گودالی پیدا شدند. بعد ها یک سرباز عراقی را اسیر کردند که نامه اي از عباس پیشش بود. در نامه نوشته بود: مادر می خواهند ما را زنده به گور کنند!
همان سرباز آنها را زنده به گور کرده و این نامه را برداشته بود.
راوی مادر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب زیارتی امام حسین(ع)♥️
دلم میخواست هر شب جمعه
با امام زمان(عج) کربلا بودم
🎤 #سید_جلیل_قائم_محمدی
⏯ #استودیویی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#ما_ملت_شهادتیم
@khademe_alzahra313