🍃🌹 امروز ۱۵ جمادی الاول بنا بر برخی روایات سالروز ولادت با سعادت حضرت علی بن الحسین ، زین العابدین ، علیه السلام، است.
🍃🌸 این روز با سعادت بر شما مبارک باد.
💐صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام
🌺 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً
🌺 اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم.
🌱🌈🌸
•|... ﷽... •
💠 حلقهی ازدواج 💍
🔰حلقه ی ازدواج من هزار تومن💵 قیمتش بود. ابراهیم به من گفت: من حلقه ی طلا✨ و پلاتین نمیخوام❌ اگه صلاح بدونین،من فقط یه انگشتر #عقیق بر می دارم☺️ یک #انگشتر_عقیق بر داشت به قیمت ۱۵۰تومان.
🔰آن موقع #پدرم مخالفت کرد و
می گفت: زشته برای ما که #دامادمون حلقه ی ۱۵۰تومنی بر داره. تو آبروی مارو بردی😶 گفتم: مگه چی شده⁉️ گفت: آخه کی تاحالا برای دامادش حلقه💍 ۱۵۰تومنی گرفته؟ زشته بابا،می خندن به ادم
🔰وقتی #ابراهیم به خانهٔ مان زنگ زد📞 موضوع را با او در میان گذاشتم، با #پدرم صحبت کرد. به او گفت: آقای بدیهیان،این #حلقه از سرم هم زیاده.شما دعا کنین که من بتونم توی زندگی، حق همین انگشتر رو هم #درست ادا کنم👌 باقی اش دیگه دست خدا و مصلحت اوست.
🔰سَرِ حرفش هم ایستاد. همیشه و در #هر_شرایطی حلقه اش را دست میکرد و خیلی به آن توجه داشت😍 وقتی در یکی از عملیات ها،حلقه شکست💔، رفت و #عین_همان انگشتر با همین عقیق و همان رکاب خرید و دستش کرد.
🔰خندیدم و گفتم: حالا چه اصراریه⁉️ اینقدر نسبت به این حلقه #مُقَیَّدی؟
گفت:«این حلقه توی زندگی،سایه ی یه مرد یا یه زنه👤 من دوست دارم همیشه #سایهٔ_تو بالا سرم باشه❤️ این حلقه همیشه در #اوج_تنهایی، تو رو یادِ من میاره و من محتاج اون هستم.می فهمی #محتاج شدن یعنی چی؟
✍راوی: همسر شهید
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
شانزدهمین روز از 🌟💫چله مهمان سفره شهید🌷مرتضی آقا عبدالهی 🌷 هستیم.
هفدهمین روز از 🌟💫چله مهمان سفره شهید🌷شهروز مظفری نیا 🌷 هستیم.
#محافظ_سردار*
#شهیدی_که_سوخت*🖤
*شهید شهروز مظفری نیا*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۵۷
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸
محل تولد: قم / ساکن تهران
محل شهادت: بغداد
🌹 *فرمانده تیم حفاظت حاج قاسم*
او مثل فرمانده اش شجاع و با ایمان و بخصوص با نیروهای تحت امرش مهربان بود
او آرزوی #شهادت داشت🕊 و همیشه حسرت می خورد که #شهید_مدافع_حرم نشد! مخصوصا در زمان شهادت محسن حججی، می گفت چه شهادت قشنگی داشت و حسرت این شهادت را می خورد و همچنین آرزو داشت در حرم حضرت معصومه دفن شود💔
*آنها به آرزویشان رسیدند با پیکرهایی که سوخت و اِرباً اِربٰا شد*🖤
از شهروز دو دختر به یادگار مانده.
شعر در وصف دختران شهید:
*پدر ای یاد تو آرامش من...!*
*امشب از کوچه دل تنگی من می گذری؟!*
*جانِ من زود بیا!*
*بغلم کن پدرم...!*😭
*آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو ...*
*به خدا دل تنگم!*
*تو کجایی پدرم !!؟؟*🖤😔
او در کنار سردار بزرگ ایران و همرزمانش به ملکوت اعلی پرواز کرد و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد
▪️شهروز به یکی از دوستانش گفته بود دوست ندارم بعد از #حاج_قاسم زنده باشم❌ وچقدر هم به حرفش وفادار ماند...
در ایام سیل خوزستان و سفر حاج قاسم به مناطق سیل زده ما طبق شرایط کاری خود نگران حضور حاج قاسم بوده و می بایستی اصول حفاظتی و امنیتی را دقیقا رعایت کنیم. اما در جایی حاج قاسم بمن گفت:
من بااین مردم سالها زندگی کرده ام، مراقب باش کاری نکنید که مردم ناراحت شوند.
ما که عاشق و فدایی حاج قاسم بودیم و از طرفی نیز با جَذَبه ی تذکر او در شرایط بسیار سختی قرار می گرفتیم.
حفظ و رعایت حفاظت یک شخصیت و از طرفی دقت در برخورد با مردم از سخت ترین شرایط کاری ما بود که ما آن را انجام می دادیم.
شهید مظفری نیا می گفت:
حاج قاسم بارها مارا می بوسید و می گفت از اینکه مراعات مردم را می کنید ممنونم.....
#خاکریز_خاطرات
شهید مظفری نیا دوست داشت اگر فرزند جدیدش دختر بود نامش را «فاطمه» بگذارد و اگر پسر «علیرضا» زیرا او را هدیه ای از جانب امام رضا(ع) می دانست.
▪️همیشه می خندید،حتی اگر در سخت ترین شرایط بود،جدی و پرکار و خستگی ناپذیر،فدایی حاج قاسم و همیشه می گفت نباشد روزی که ما باشیم و حاج قاسم نباشد، آخر هم به وعده خود عمل کرد نه زودتر و نه دیرتر، بلکه با خود حاج قاسم رفت...
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
✍"محمدصالحی"