4_297669198144866669.MP3
زمان:
حجم:
796.2K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_205 قرآن_کریم
#سیره_شهید
از آیه قران مثال می زد و می گفت: خدا در قران گفته اگر بعد از من سجده بر کسی واجب باشد آن هم پدر و مادر است، خیلی تأکید به احترام پدر و مادر داشت، از عشق زیادی که به او داشتم راضی شدم برود سوریه چون نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم. خیلی خیلی به رضا وابسته بودم.
🌷شهید رضا حاجی زاده🌷
راوی: مادر شهید
روی انگشترش
نام حضرت فاطمةالزهرا (س)
نقش بسته بـود ...
محمــد علاقهی زیادی
به حضرت زهرا (س) داشت ؛
مـادرش می گفت :
سحرگاه سیزده شهریور ،
همان موقعِ شهـادت محمدم
خـواب دیدم ســرش را
بر رویِ زانوهام گذاشته بعد گفت :
یا زهرا (س) و سرش از زانوهام افتاد.
#پاسدار_مدافـع_وطن
#شهید_محمد_غفاری
#یا_فاطمة_الزهرا_س
4_297669198144866671.MP3
زمان:
حجم:
876.8K
🌹🕊🌹🕊🌹
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_206 قرآن_کریم
🍃🌺
تازه رسیده بودم به قرارگاه و میخواستم #حاج_احمد را ببینم.
همینطور که داشتم میرفتم، صحنۀ عجیبی دیدم
درآن هوای گرم و در آن موقع از ظهر ،که تمامی نیروها از شدت گرما داخل سنگر و یا خواب بودند،
حاج احمد کنار تانکر آب نشسته بود و با عشق، ظرف های ناهار بچه های قرارگاه را میشست.
⭕️گفتم شاید حاج احمد نباشد، اما وقتی جلوتر رفتم، دیدم خود اوست
آدمی مثل حاج احمد با آن همه برو و بیا #فرماندۀ تیپ ۲۷ حضرت رسول (صلاللهعلیهوآله) و مسئول قرارگاه تاکتیکی،
بیاید و کنار تانکر آب، بشقاب های نیروهایش را بشوید⁉️
⭕️فوری دوربینم را آماده کردم و خیلی سریع، قبل از اینکه متوجه شود از او در آن حالت عکس گرفتم...
✍راوی : احمد حمزه ای
#حاج_احمد_متوسلیان 🌷
#نماز
#هر_جا_ڪه_بود_اذان_میگفت 👌
👈 در دوران دبیرستان یڪ موتور گازی داشت .
موقـع #اذان هر جا ڪه بـود می رفت بالای موتور و اذان می گفت .
اگر در خانہ بود می رفت پشت بام ، همین عملش شور و شوق در بچہ های محلہ انداختہ بود .
حتی موقعی ڪه مشغول فوتبال بودیم ،
دست از بازی می ڪشید و اذان می گفت.
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺