🔻شهيد «شيرودي»
درباره شهيد كشوری مي گويد :
«احمد، استاد من بود. زماني كه صدام آمريكايي به ايران يورش آورد، احمد در انتظار آخرين عمل جراحي برای بيرون آوردن تركشی از سينه اش بود، اما روز بعد از شنيدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد، به او گفته بودند بماند و پس از اتمام جراحي برود، اما او جواب داده بود: «وقتي كه اسلام در خطر است، من اين سينه را نمي خواهم.»
📙برگرفته از کتاب بر فراز آسمان. اثر گروه شهید هادی
🗓 ۱۵ آذر ، سالروز شهادت ،
شهید #احمد_کشوری🌹
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🌹 #سالروز_شهادت 🌹
#سردار_رشید_اسلام
#سرلشگر_خلبان
#شهید_والامقام
#احمد_کشوری
كلاس دوم راهنمايى كه بود، #مجلات عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند
و #احمد هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد.
صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت #احمد را براى ما مى آورد.
پدر #احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت #پدرش به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم.
چون با كارى كه #احمد انجام مى داد، موافق بودم.
يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه #احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد.
پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا #مجله از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد.
توى #باغچه مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟
مى گفت: اين عكس ها ذهن #جوانان را خراب مى كند.