بقیع خاک پوک و تردی دارد. باران بزند، گل می شود. ورِ کشاورززاده ذهنم می گوید: "این همه برای کبوترها گندم می ریزند، چرا سبز نمی شوند؟ چرا بقیع گندمزار نمی شود؟" ورِ شاعر ذهنم می گوید:"سالهاست بر خاکش اشک شور ریخته. توقع داری چیزی سبز شود؟ تو می دانی چندتا دل اینجا جا مانده؟"
📚 از کتاب خال سیاه عربی | نوشتهی #حامدعسکری
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه