⚜🌸⚜🌸⚜🌸⚜🌸
#آخرین_ملاقات_شهیداحمدکاظمی_بارهبرمعظم_انقلاب
دو هفته پیش شهید کاظمى پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم:🙏
یکى اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم.😢
گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛🌷 ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزى که خبر شهادت#صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهى شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد.👌 وقتى این جمله را گفتم، چشمهاى شهید کاظمى پُرِ اشک شد،😭 گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! فاصلهى بین مرگ و زندگى، فاصلهى بسیار کوتاهى است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگى هستیم و غافلیم از حرکتى که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات مىکنند؛ هر کسى یک طور؛ بعضىها واقعاً روسفید خدا را ملاقات مىکنند، که #احمدکاظمى و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند. ما باید سعىمان این باشد که روسفید خدا را ملاقات کنیم؛🌺 چون از حالا تا یک لحظهى دیگر، اصلاً نمىدانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه؛ احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبتِ به ما برسد که از این مرز عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگى باشد که خود آن مرگ هم انشاءاللَّه مایهى روسفیدى ما باشد.👐 انشاءاللَّه خدا شماها را حفظ کند.🌹
#شهیداحمدکاظمی
#سالروزشهادت
@khademe_alzahra313
#شهیدانه🌟
از یک محله به یک مدرسه می رفتند🏫🚶
اما با دو مسیر متفاوت.🛣
هر چه دوستش اصرار می کرد که بیا از همین کوچه برویم قبول نمی کرد.👀
می گفت:این کوچه پر از دختره👧🏻
من نمیام😑معلوم نیست این کوچه به کجا ختم میشه!!🙁🏻♂
✨سالگرد شهادت#صیاد شیرازی✨
#التماس_دعای_شهادت
#شادی_روحش_صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🌻🌸🌼🌻🌼🌺🌹🌻🌸🌼🌺 فصل ششم قسمت8⃣1⃣1⃣ که در اون عملیات
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم
همت
🌺🌹🥀🌻🌺🌹🥀🌻🌹🌺🌹🥀
فصل ششم
قسمت9⃣1⃣1⃣
تو دیدگاه چون ما تنگه ((بژقازه ))رو گرفته بودیم من ،#همت و #احمد را صدا کردم،گفتم بیایید ببینید اون جا.😌
آمدند آن جا و دشمن را نشان دادم .یک تیپ داشت عراق، که تیپ زرهی بود به نام صدام.بهش گفتم :#حاجی دشمن فقط ازش همین باقی مونده که تو ده حسن قندیه.
من تا اون جا شناسایی رفتم.به همت گفتم:که من حالا برادر محسن را نمی تونم ببینم شما که دارید میرید عقب بهشان بگید که #الله کرم فلان ده را شناسایی کرده. ما می تونیم عملیات رو ادامه بدیم و #همت حتی
می خواست آن جا بمونه که با من شناسایی بیاد ولی #حاج احمد بهش گفت که #حسین اینجا هست و شناسایی می کنه ، بیاید ما بریم . که بعدش #صیاد آمد و آقای محمد باقری و #رحیم صفوی که من این ها را بردم و منطقه را دیدیم که بعدش هم تصمیم به عملیات گرفته نشد.😞
محمد مسئول اطلاعات فپقرارگاه ڪربلا بود آن موقع، حسن نیروی زمینی و قرارگاه لشکر نصر دستش بود که #احمد اینا تیپ های حسن بودند.
حسن یک چیز گردن کلفتیه ، اصلا توی این داستان های ما نمی گنجه.😢
یعنی شما اگر بخواهید بگید که ابرمرد اندیشه نظامی سپاه پاسداران در آن اوایل کیه؟حسنه، #حسن باقری طراح جنگ ها کیه؟حسنه و ما همه بعد از اون قرار داریم، حتی#احمد و #همت و همه این ها می افتند بعد از اون.حسن اصلا یک چیز دیگه ای بود و چهره اش اصلا روشن نمیشه توی جنگ. 😰
چی میگن،حالا ... بعد می آییم ما به جنگ بیت المقدس که بنده باز با #همت و #احمد
نمی تونم باشم .باز مجدد دستور کار ما رفتن به غربه، تو فتح المبین هم که غرب نشده بود ـ من رفته بودم با#علی فضلی این ها چون آقای #بروجردی به من گفت :باید بری غرب . #حاج همت کار درخشانش در مرحله سوم عملیات بیت المقدس و نهرخین است که #احمد زخمی می شه از پا با ترکش و کار عملیات می افته دست#حاج همت و او شایستگی خودش رو آن جا نمودار میکنه و با ایستادگی و مقاومتی که کنار بچه ها در خط اول و توی ده سعید انجام میده موفق می شه اون جاها رو به پیروزی برسونه.😌
چون عقبه اصلی عراق،عقبه جاده آسفالتی بود که از بصره می آمد ((تنومه)) ار تنومه
می اومدش ....
ادامه دارد...🌺🌺
🌹گرامیباد 21 فروردین سالروز شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
رنگ و بوی خدا
فرمانده نیرو که شدم خیلی نامهی تبریک برایم آمد، اما در میان این نامهها، نامه #صیاد از همه زیباتر بود.
معلوم بود برای نوشتن آن وقت گذاشته؛ هنوز هم آن نامه را دارم.
او برایم نوشته بود: «در حدیث برای ما نقل کردهاند که اگر میخواهی حال و روح درستی در اقامهی نماز واجبت داشته باشی، به این بیندیش که این #نماز، نماز آخرت است.
وبعد افزوده بود:با الهام از این نکته همیشه به خودم نهیب میزنم اگر میخواهی از تکلیف خدا درست بیرون بیایی باید به این بیندیشی که مسئولیت کنونیات آخرین #تکلیف_الهی است که بر دوشت نهاده شده است.
آن وقت است که زمینه پیدا میکنم تا نیت، فکر، زبان، قلم و عملم رنگ گیرد و کار را برای خدا انجام دهم. با چنین روحیه و تفکری قلبم مالامال #امید میشود به اینکه خدای متعال به من معرفت، بصیرت و دست گیری(از جانب خودش) بخشد. چون کار به خودش تعلق دارد...»
و بعد هم تبریکات معمول را گفته بود.
📚برگرفته از کتاب دلم برایت تنگ شده
🌷🌷🌷🌷🌷