#مرد_خدا
ابراهیم خودش را در مقابل خدا کوچک میدید و افتادگی داشت. خدا هم در چشم مردم به او عظمتی عجیب داد. به قول شاعر! افتادگی آموز اگر طالب فیضی...
یک بار وارد مسجد شدم. میخواستم به دستشویی بروم. دیدم دو نفر دیگر از زیرزمین برگشتند و گفتند: چاه دستشویی گرفته،برای نماز به خانه میرویم. من هم میخواستم برگردم، همان موقع ابراهیم رسید.
وقتی ماجرا را شنید، آستینش را بالا زد و رفت توی زیرزمین. داخل محل دستشویی شد و در را بست!
یک ربع بعد در را باز کرد.چاه دستشویی را باز و همه جا را شسته و تمیز کرده بود!بعد هم مشغول شستن دست خودش شد.
کتاب:سلام بر ابراهیم ۲
راوی:مهدی حسن قمی
🎐