eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
579 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
اول وقت همسر شهيد حاج محمد ابراهيم مي گويد:« ابراهيم بعد از چند ماه به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود». @khademe_alzahra313
بازتاب_شهادت_حاج_همت موقع شهادتش امام رحمة الله علیه فرموده بودند: «اجازه ندهید خبر شهادتش بین دشمن پخش شود.» چون آنها جایزه ی 10 میلیونی برای سر گذاشته بودند، ولی خوب فردا صبح رادیو📻 عراق شهادتش را تبریک می گفت و خیلی شادی کرد. امام رحمة الله علیه هم دستور دادند مراسمش خیلی با شکوه باشد. وقتی لبنانی ها فهمیدند، چه ها که نکردند. همان موقع یک تابوت خیلی زیبایی منبت کاری شده برایش فرستادند. مردم کُرد که برای تشییع جنازه ی آمده بودند از خاک قبرش برای تبرک می بردند.✨ 🌷🥀🥀 @khademe_alzahra313
🌹 محمد ابراهیم‌ : کار خاصے نیاز نیست بکنیم کافیہ‌ کارهاےِ روزمـره‌مـونُ بہ ‌خاطر خدا انجام بدیم اگہ تو این کار زرنگ باشے شڪ‌ نکن شهید بعدے تویے!
در فکه کاری ناتمام داشت که می باید انجامش می داد. صدای بچه های گردان کمیل را می شنید که را صدا می زدند « ، سلام ما را به امام برسان. بگو عاشورایی جنگیدیم.»✌️ و گریه ی را که ملتمسانه سوگندشان می داد « تو را به خدا تماستان را قطع نکنید. با من حرف بزنید، حرف بزنید.»😔 کریم نجوا را می دید که از کنار بچه ها می دوید و می خندید: «بچه ها! دیر و زود دارده، اما سوخت و سوز نداره».... یکی می افتاد، یکی بلند می شد. یک آب می خواست، زمین تشنه بود، آسمان تشنه بود، فریاد عطش کران تا کران را در بر می گیرد... و سید داشت برنامه ی عاشوراییش را می ساخت.💔   🕊
🌹 محمد ابراهیم‌ : کار خاصے نیاز نیست بکنیم کافیہ‌ کارهاےِ روزمـره‌مـونُ بہ ‌خاطر خدا انجام بدیم اگہ تو این کار زرنگ باشے شڪ‌ نکن شهید بعدے تویے!
🌹 محمد ابراهیم‌ : کار خاصے نیاز نیست بکنیم کافیہ‌ کارهاےِ روزمـره‌مـونُ بہ ‌خاطر خدا انجام بدیم اگہ تو این کار زرنگ باشے شڪ‌ نکن شهید بعدے تویے!
🌷🌷 اول وقت🌷🌷 🌷🌷سیره 🌷🌷 همسر شهيد حاج محمد ابراهيم مي گويد:« ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود» وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🌹 محمد ابراهیم‌ : کار خاصے نیاز نیست بکنیم کافیہ‌ کارهاےِ روزمـره‌مـونُ بہ ‌خاطر خدا انجام بدیم اگہ تو این کار زرنگ باشے شڪ‌ نکن شهید بعدے تویے!
یک نیروی فرهنگی و عقیدتی بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت‌های خود را گسترش داد؛ «کمیته انقلاب اسلامی» را در «شهرضا» راه‌اندازی کرد👌 و با کمک دوستانش، هسته اولیه «سپاه» شهر را شکل داد😊. در اواخر سال ۱۳۵۸، بر حسب ضرورت، به «خرمشهر» و سپس به «بندر چابهار» و «کنارک» و استان «سیستان و بلوچستان» رفت و به فعالیت‌های گسترده فرهنگی پرداخت.🌹
💠 سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 💠 سال62 ما از پادگان به منتقل شدیم. در اردیبهشت ماه هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به قلاجه آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم.
💠 سرمای قلاجه و اورکت حاج همت 🌷خاطره ای از شهید عبادیان مسئول تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 💠 سال62 ما از پادگان به منتقل شدیم. در اردیبهشت ماه هوای قلاجه مقداری سرد بود. ما اورکت هایی که در پادگان داشتیم، برای استفاده برادرها به آنجا انتقال دادیم. حاج یک شب به قلاجه آمده بود و ما در خدمت ایشان بودیم. او از سرمای قلاجه می لرزید. پیشنهاد دادم که یک اورکت بیاوریم تا تنتان کنید. او گفت که هر وقت من چشمم به این بسیجی ها افتاد و بین آنها یک نفر بدون اورکت نبود آن وقت من هم اورکت می پوشم. تا توی تن این برادرها اورکت نباشد من به خودم اجازه نمی دهم به عنوان فرمانده لشکر اورکت تنم کنم.
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شهید را بیشتر 🌸 بشناسیم 🌸 🎙حاج حسین یکتا سردار خیبر 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 ✍️@khademe_alzahra313