eitaa logo
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
605 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
🌹بفکر مثل شهدا مُردن نباش!بفکر مثل شهدا زندگی کردن باش🌹 ولادت:۱۲/ ۱/ ۱۳۳۴ شهادت :۱۷/ ۱۲ /۱۳۶۲ عملیات خیبر،طلاییه همت🌷 ولادت: ۱ /۲ / ۱۳۳۶ شهادت:۲۲ /۱۱ /۱۳۶۱ کانال کمیل هادی 🌷کپی مطالب باذکرصلوات مجازمیباشد🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ تماشای رایگان مستند ۷۲ ساعت روایتی از سه روز پایانی زندگانی حاج قاسم سلیمانی تماشا از طریق لینک زیر 72hoursdoc.com
📿🥀🍂 🥀 ❇️ صلوات ضراب اصفهانی 💠 سيدابن طاووس مي فرمايد: ✍ اگر از هر عملی در عصرجمعه غافل شدی از صلوات ابوالحسن‌ ضرّاب‌ اصفهانی غافل‌ نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را برآن آگاه كرده است. ✨و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج✨ ✨ اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤️ صبح را با سلام بر امام زمان(عج) آغاز میکنیم.✋ والشمس ک بی روی تو من حیرانم والفجر ک بی وصل تو در بحرانم والیل ک چون موی تو روزم تاریک والعصر ک بی عشق تو در خسرانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ✨صبحها مےڪنم ازعشق نگاهے بہ حسین ✨مےڪنم باز از این فاصلہ راهے بہ حسین ✨ڪردم امروز سلامے ز سر دلتنگـے ✨مُردم از حسرٺ شش‌گوشه الهےبہ حسین سلام ارباب خوبم✋🌸
السلام ای ای دلداده ها السلام ای سینه ها ای داغ ها صبح را با تفسیری کنید در هوای او سیری کنید 📎روزتان شهــدایــی🌺 نثار ارواح مطهرشان صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مآنده ام احمد پیمبر بودھ یا عطارِ عشق ؟! بس کھ سلمــآنها ؛ مسلمان کرد با بوے علے شنبه های نبوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و نجات يافتم... نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر سیم‌های خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. نمی‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه دشمن را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س)❤️ دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم. دعا کردم. در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم». احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند. 🌷شهید احمدجولاییان🌷 📙برگرفته از کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی