پرویز (کمیل) ایمانی در 20 تیر سال 1345 در روستای ممشی از روستاهای همجوار کارمزد سوادکوه به دنیا آمد.
پدر او (ابراهیم) در شرکت ذغالسنگ البرز کار میکرد و در کنار آن به کشاورزی و دامداری نیز اشتغال داشت.
پرویز پس از پشتسر گذاشتن دوران ابتدایی به حضور در مسجد و شرکت در جلسات مذهبی و پرچمداری روز عاشورا گرایش داشت. با شروع نهضت اسلامی مردم ایران درسال57 با پخش اعلامیه، شعارنویسی دیواری و شرکت در تظاهرات فعالیتهای انقلابی خود را آغاز کرد. دوره متوسطه را در دبیرستان آیتالله کاشانی سوادکوه آغاز کرد.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال سوم دبیرستان مشغول تحصیل بود که در سال 60 ترجیح داد درس را رها کند و عازم جبهه شود. از آن سال به بعد به طور مداوم از طرف بسیج سوادکوه در جبههها و مناطق عملیاتی حضور مییافت.کمیل در مهر سال 62 در کامیاران بر اثر اصابت تیر به پایش مجروح شد و در آذر سال 62 به عضویت رسمی سپاه در آمد و در مراسمی به اتفاق سی نفر از رزمندگان عضو لشکر 25 کربلا از دست محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه لباس سپاهی را دریافت و به تن کرد.
از سردار شهید ایمانی متنی به عنوان توبه نامه باقی مانده است که این شهید بزرگوار با خدای خود اینگونه نجوا می کند:
خدایا توبه می کنم از اینکه:
از اینکه حسد کردم
از اینکه زیبائی قلم را به رخ دیگران کشیدم
از اینکه مرگ را فراموش کردم
از اینکه منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام کند
از اینکه ایمانم به بندهات، بیشتر از ایمان به تو بود
از اینکه حق والدینم را ادا نکردم
از اینکه در جائی که لازم بود امر به معروف ونهی از منکر نکردم
از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم
از اینکه تعهدهائی که با خدای خویش بستم، بشکستم
از اینکه ایثار نکردم
از اینکه درنمازم به چیزی جز به تو فکر کردم
از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم
از اینکه درسختیها به جای تو به بندهات رو آوردم
از اینکه از سر کینه برای کسی، دعا یا نفرین کردم
از اینکه غیبت کردم واز دیگران بد گفتم وخود را نیک جلوه دادم
از اینکه کارهایم را برای ریاست طلبی وشهرت انجام دادم
از اینکه درکارها تنها خود را محور قرار دادم نه خدا را
از اینکه چشمانم را از نگاههای فساد انگیز نپوشاندم
از اینکه سنجیده وحساب شده وبا فکر سخن نگفتم
از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم
آيت الله مجتهدى تهرانى(ره):
🌸عمل كم و اندكـ اما همراه با تقــوا🌸
امام صادق عليه السلام به مفضل بن عمر فرمودند :
" تو چرا مى گويى عمل من ضعيف است؟ عمل كم باتقوا ، بهتر از عمل زياد بدون تقوا است."
🍀
درست است ، شما يكـ غذاى كم اما مقوى بخورى ، بهتر است یا اینکه
غذاى غير مقوى بخورى، شكم را پر كرده اى ، اما مقوى نيست. اگر يكـ غذاى كم مقوى بخورى ، بهتر نيست؟!
🍀
كـم اما مقــوى . عمل كم باتقوا هم خيلى بهتر از عمل زياد بدون تقوا است.
اگر تقوا داشته باشيم ، بايد خوشحال باشيم . تقوا اين است كه مواظب چشممان باشيم . مواظب گوشمان باشيم . به چراغ قرمز دين كه رسيديم ترمز كنيم . به چراغ سبز دين كه رسيديم ، برويم. حرام را به جا نیاوریم، حلال را به جا بياوريم .
✨اين تـقــوا است.✨
🔰🔰🔰🔰🔰
27.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه سوزناک وفات شهادت گونه حضرت معصومه(س) 😭
#آقای_بنی_فاطمه در حضور #آقای_کریمی،#آقای_میرداماد
زبان حال حضرت معصومه:
این همه راه بیایم ، تو نیایی سخت است😭😭
من کجا؟ شام کجا؟ زینب بی یار کجا؟😭😭
#التماس_دعا
🌺 قبر امابیها حضرت زهرا کجاست؟!
🍃 آیت ا...مرعشی نجفی به طلاب میفرمودند: علت آمدن من به قم این بود که پدرم (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت علی (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند، شبی در حالت مکاشفه حضرت را دیده بود که به ایشان میفرمایند:
🍃 سید محمود چه میخواهی؟ عرض میکند: میخواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهرا (ع) کجاست تا آن را زیارت کنم. حضرت فرمود: من که نمیتوانم (برخلاف وصیت آن حضرت) قبر او را معلوم کنم.
🍃 عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه زهرا (ع) را به فاطمه معصومه (س) عنایت فرموده است، پس هر کس بخواهد حضرت زهرا (ع) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه (س) برود.
🍃 آیه ا...مرعشی میفرمودند: پدرم مرا سفارش میکرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه (س) و ثامنالائمه (ع) آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علمیه قم (آیت ا...حائری) در قم ماندگار شدم.
✨ آیت الله مرعشی در آن زمان میفرمودند: «شصت سال است که من اول زائر حضرتم» ✨
💌 #یه_سلام_دوباره
سکوت همیشه هم خوب نیست
من یاد گرفتهام وقتی دلتنگم
یک گوشهی اتاق
درست سمت مشهد
🕊 درست حرم... بِایستم و
شبیه وقتی که
روبروی #ضریح میایستادم،
با امام پاک و مهربانم
درددل کنم 🌸
این روزها بی قرار ترم
💜 حرفهایم
حتی سلامهای سادهام
عاشقانهترند . . . :
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚
اللهّـــمَ صَلّ عَلی عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ
عَلی مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری
اَلصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَّة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كاَفْضَل
ما صَلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_چهل_نهم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا بعداز شلمچه راهی طلای ناب جبهه های ایران طل
#بسم_رب_الشهدا
#قسمت_پنجاه
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
-خب اما من شش ماهیه منتظر تماستونم
حاج رضا: شرمنده اگه قصوری بوده
بنده تقصیری نداشتم
-😐😐😐😐😐
حاج رضا: چی شد خانم معروفی؟
-هیچی حاج آقا
میشه فردا با یه سری از دوستانم بیایم دیدنتون
حاج رضا:بله بفرمایید
فردا با لیلا و همسرش و زینب و داداشش رفتیم دیدن حاج رضا
من یه دسته گل رز قرمز برای حاج رضا گرفتم 🙈🙈🙈
پسرا چه ذوقی میکردن که برده بودیمشون دیدن حاج رضا
حاج رضا برامون از خودش گفت متولد ۴۷ بود تو ۱۷سالگی از کمر جانباز شده بود
اونروز موقعه برگشت از حاج رضا خاستم بازم باهمدیگه درتماس باشیم
باورم نمیشد حاجی قبول کنه😊
از اونروز به بعد ما چندین بار در هفته تماس داشتیم یا من میرفتم دیدن حاجی
تا اینکه شش ماه گذشت و ......
نویسنده: بانو.....ش
📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده
@khademe_alzahra313