فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افلاطون را گفتند:
چرا هرگز غمگین نمیشوی؟
گفت دل بر آنچه نمی ماند، نمی بندم !
فردا یک راز است، نگرانش نباش.
دیروز یک خاطره بود،
حسرتش را نخور
و امروز یک هدیه است ،
قدرش را بدان و از تک تک
لحظه هایت لذت ببر !
از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه ...
نگران فردايت نباش
خدای ديروز و امروز خداى فردا هم هست ...🌱
ما اولين بار است كه بندگي ميكنيم.
ولى او قرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتماد كن و فردا و فرداها را به او بسپار...
🔴کاش نمایندگی ج.ا در سازمان ملل، در مواجهه با اتهام تلاش ایران برای ترور نتانیاهو -که آن را در کارکردی دوگانه زمینهساز ترور ترامپ و حمله به ایران میدانم- به جای موضع از سر ضعف «ما نبودیم حزبالله بود»، تکذیب عزتمندانه «ایران اگر تصمیم به ترور داشت تیرش خطا نمیرفت» را برمیگزید.
اگر امکانش هست این عکسهارو توگروه بذارید
خانمهاچاپ کنند و توسالنهاشون بذارند.
هست کساییکه که ازاین اشتباهات اطلاعی ندارند و با دیدن عکس بدون توضیح هم درست میشند
43.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببینید؛ هرکدام از ما چگونه می توانیم به اسرائیل ضربه بزنیم؟
🔸تبیین حکم ولی فقیه، در خصوص ضربه زدن به اسرائیل، توسط #سردار_رحیم_نوعی_اقدم
#جهاد_تبیین
🔴بازداشتی کودتای سال 88 و از امضاکنندگان نامه به اوباما مدیرکل حوزه ریاست رییس نهاد ریاست جمهوری شد!
🔸انتصابهای عجیب رئیس نهاد ریاست جمهوری ادامه دارد و این بار با حکم #قائم_پناه، #امیر_آریازند به عنوان مدیر کل حوزه ریاست نهاد و معاونت اجرایی رییس جمهور منصوب شد.
🔸️#آریازند از بازداشتیهای فتنه اسرائیلی 88 «به رهبری خاتمی و هاشمی و میرحسین موسوی» و عضو حزب ضدانقلاب و منحله مشارکت است. این عنصر فاسد در سال 92 همراه با 465 نفر از فعالان اصلاح طلب به اوباما نامه نوشتند و از او خواستند مشکلات ایران را حل کند!
🔹️#آریازند همچنین سابقه حمایت و دوستی با #کاوه_مدنی، جاسوس زیستمحیطی را در کارنامه دارد.
🔸️وی در سال 1397 از سوی شهردار وقت تهران به عنوان رییس برج میلاد منصوب شد. این انتصاب بدون استعلام امنیتی صورت گرفت و روزنامه کیهان با انتشار مستنداتی از او به عنوان یک #مهره_نفوذی نام برد. با حساسیت و مطالبه جدی مردم و در نهایت ورود دستگاههای امنیتی، آریا زند مجبور به استعفا از سمتش در شهرداری تهران «برای ریاست برج میلاد» شد.
🔹#آریا_زند هم اکنون به عنوان مدیرکل حوزه ریاست نهاد به اسناد و اطلاعات سری دسترسی پیدا میکند، آیا همانند دیگر انتصابهای قائم پناه بدون استعلام امنیتی به این سمت منصوب شده است؟
🔸این وفاق با نفاق، همان تف سر بالاست که بارها گفتم... و همچنان معتقدم پزشکیان هیچکاره و عروسک خیمه شب بازی است و صحنه گردان اصلی خاتمی است و رئیس جمهور واقعی، محمدرضا عارف است.
◀️به پایگاه خبری تحلیلی #خیمه_گاه_ولایت
نیایش صبحگاهی 🌺 🍃 🌺
مهرماه رو به پایان است🌺🍃
خدایا🙏
🍃🍂در آخرین دوشنبه مهر ماه
🍃🍂و در آستانه ماه آبان
🍃🍂توشه ماه جدید را
🍃🍂برای همه
🍃🍂پرازلبخند
🍃🍂پرازروزی
🍃🍂پرازعشق
🍃🍂پرازشادی
🍃🍂پرازآرامش
🍃🍂پرازسلامتی وتندرستی
🍃🍂مقدربفرما🙏
آمیــن یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 #برای_اولین_بار | توصیفات شنیدنی صابر خراسانی از دکتر #قالیباف: تاکنون پشت میکروفن از کسی تعریف نکرده ام اما دلم می سوزد اگر از دکتر قالیباف نگویم....
🍃🌹🍃
دانلود بیشتر🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
سلام و درود بر شما عزیزان سلام و درود بر شما زنده دلان:
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
#حکایتچاقویدستهطلایی
🔹تدبیر بهلول عاقل به داد مهمانش رسید.
✍بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با وی بود كه قاصدی از راه رسید.
قاصد پیام قاضی را به او آورده بود. قاضی می خواست تا بهلول آن شب شام مهمانش باشد.
بهلول به قاصد گفت : از طرف من از قاضی عذر بخواه که من امشب مهمان دارم و نمی توانم بیایم.
قاصد رفت و چند دقیقه دیگر برگشت و گفت: قاضی می گوید قدم مهمان بهلول هم روی چشم. بهلول بیاید و مهمانش را هم بیاورد.
🔹بهلول با مهمانش به طرف مهمانی قاضی به راه افتادند. او در راه به مهمانش گفت:
فقط دقت كن من كجا می نشینم تو هم آنجا بنشین، هر چه می خورم تو هم بخور، تا از تو چیزی نپرسیدند، حرفی نزن
و اگر از تو كاری نخواستند كاری انجام نده.
مهمان در دل به گفتههای بهلول می خندید و می گفت : نگاه كن یك دیوانه به من نصحیت می كند.
وقتی به مهمانی قاضی رسیدند خانه پر از مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست، ولی مهمان رفت و در بالای خاته نشست.
🔸مهمانان كم كم زیاد شدند و هر كس می آمد در كنار بهلول می نشست و بهلول را به طرف بالای مجلس می راند، بهلول كم كم به بالای مجلس رسید و مهمان به دم در.
غذا آوردند و مهمانان غذای خود را خوردند. بعد از غذا میوه آوردند، ولی همراه میوه چاقویی نبود.
همه منتظر چاقو بودند تا میوه های خود را پوست بكنند و بخورند.
ناگهان مهمان بهلول چاقوی دسته طلایی از جیب خود در آورد و گفت :
بیایید با این چاقو میوه هایتان را پوست بكنید و بخورید.
🔹مهمانان به چاقوی طلا خیره شدند. چاقو بسیار زیبا بود و دسته ای از طلا داشت و از دیدن چاقوی دسته طلایی در جیب مهمان بهلول كه مرد بسیار فقیری به نظر می رسید، تعجب كردند.
در آن مهمانی شش برادر بودند كه وقتی چاقوی دسته طلا را دیدند به هم اشاره كردند و برای مهمان بهلول نقشه كشیدند.
برادر بزرگتر رو به قاضی كه در صدر مجلس نشسته بود و میزبان بود، كرد و گفت:
ای قاضی این چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهای زیادی است كه گم شده است.
ما اكنون این چاقو را در جیب این مرد پیدا كرده ایم ما می خواهیم داد ما را از این مرد بستانی و چاقوی ما را به ما برگردانی.
🔸قاضی گفت :
آیا برای گفته هایت شاهدی هم داری؟
برادر بزرگتر گفت :
من پنج برادر دیگر در اینجا دارم كه همه شان گفته های مرا تصدیق خواهند كرد.
پنج برادر دیگر هم گفته های برادر بزرگ را تایید كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پیش گم شده است.
قاضی وقتی شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنید، یقین كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است.
دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند.
بهلول كه تا این موقع ساكت مانده بود گفت:
🔹ای قاضی این مرد امشب مهمان من بود و من او را به این خانه آوردم، اجازه بده امشب این مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحویل شما می دهم تا هركاری خواستید با او بكنید.
برادر بزرگ گفت : نه ای قاضی تو راضی نشو كه امشب بهلول این مرد را به خانه خودش ببرد چون او به این مرد چیزهای یاد می دهد كه حق ما از بین برود.
قاضی رو به بهلول كرد و گفت :
بهلول تو قول می دهی كه به این مرد چیزی یاد ندهی تا من او را موقتا آزاد كنم ؟
🔸بهلول گفت :
ای قاضی من به شما قول می دهم كه امشب با این مرد لام تا کام حرف نزنم و اصلا كلمه ای هم به او یاد ندهم.
قاضی گفت : چون این مرد امشب مهمان بهلول بود برود و شب را با بهلول بماند و فردا صبح بهلول قول می دهد او را به ما تحویل دهد تا به جرم دزدی به زندانش بیندازیم.
برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفی نزد، به محض اینكه به خانه شان رسیدند،
🔹بهلول زمزمه كنان گفت :
بهتر است بروم سری به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است و احتیاج به غذا دارد.
مهمان كه یادش رفته بود خر خود را در طویله بسته است، گفت : نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر می زنم.
بهلول بدون اینكه جواب مهمان را بدهد وارد طویله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علفها بود.
بهلول چوب كلفتی برداشت و به كفل خر كوبید.
خر بیچاره كه علفها را نشخوار می كرد از شدت درد در طویله شروع به راه رفتن كرد.
🔸بهلول گفت :
ای خر خدا، مگر من به تو نگفتم وقتی وارد مجلس شدی حرف نزن، هر جا كه من نشستم تو هم بنشین،
اگر از تو چیزی نخواستند، دست به جیب خود نبر، چرا گوش نكردی هم خودت را به درد سر انداختی هم مرا.
✍ادامهدارد...
قسمت دوم👇👇👇👇
✍#ادامهداستان
🔹فردا تو به زندان خواهی رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش را نتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.
بهلول ضربه شدیدتری به خر بیچاره زد و گفت: ای خر، گوش كن، فردا اگر قاضی از تو پرسید این چاقو مال توست؟
بگو نه، من این چاقو را پیدا كرده ام و خیلی وقت بود كه دنبال صاحبش می گشتم تا آن را به صاحبش بر گردانم، ولی متاسفانه صاحبش را پیدا نمی كردم.
اگر این چاقو مال این شش برادر است، آن را به آنها می دهم.
🔸اگر قاضی از تو پرسید این چاقو را از كجا پیدا كرده ای، مگر در بیابان چاقو دسته طلا ریخته اند كه تو آن را پیدا كرده ای؟
بگو پدرم سالها پیش كاروان سالار بزرگی بود و همیشه بین شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زیادی به همراه می برد.
و با آنها تجارت می كرد، تا اینكه ما یك شب خبردار شدیم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.
من بالای سر پدر بیچاره ام حاضر شدم. پدر بیچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و این چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود.
🔹من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم می گردم، در هر مهمانی این چاقو را نشان می دهم و منتظر می مانم كه صاحب چاقو پیدا شود، و من قاتل پدرم را پیدا كنم.
اكنون ای قاضی من قاتل پدرم را پیدا كرده ام، این شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند.
دستور بده تا اینها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند.
بهلول كه این حرفها را در ظاهر به خر می گفت ولی در واقع می خواست صاحب خر گفته های او را بیاموزد.
او چوب دیگری به خر زد و گفت: ای خر خدا فهمیدی یا تا صبح كتكت بزنم.
🔸صاحب خر گفت :
بهلول عزیز نه تنها این خر بلكه منهم حرفهای تو را فهمیدم و به تو قول می دهم در هیچ مجلسی بالاتر از جایگاهم ننشینم، و اگر از من چیزی نپرسیدند
حرف نزنم، و اگر چیزی از من نخواستند، دست به جیب نبرم.
بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهای او را به خوبی یاد گرفته است رفت و به راحتی خوابید.
فردا صبح بهلول مرد را بیدار كرد و او را منزل قاضی رساند و تحویل داد و خودش برگشت.
قاضی رو به مرد كرد و گفت :
ای مرد آیا این چاقو مال توست؟
🔹مرد گفت : نه ای قاضی،
این چاقو مال من نیست. من خیلی وقت است كه دنبال صاحب این چاقو می گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر این چاقو مال این برادران است، من با رغبت این چاقو را به آنها می دهم.
قاضی رو به شش برادر كرد و گفت :
شما به چاقو نگاه كنید اگر مال شماست، آن را بردارید.
برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالی لبخندی زد و گفت :
ای قاضی من مطمئن هستم این چاقو همان چاقوی گمشده پدر من است.
پنج برادر دیگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلی ای جناب قاضی این چاقو مطمئنا همان چاقوی گم شده پدر ماست.
🔸قاضی از مرد پرسید :
ای مرد این چاقو را از كجا پیدا كرده ای؟
مرد گفت : ای قاضی این چاقو سرگذشت بسیار مفصلی دارد.
پدرم سالها پیش كاروان سالار بزرگی بود و همیشه بین شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زیادی به همراه داشت و شغلش تجارت بود،
تا اینكه ما یك شب خبردار شدیم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسیمه بالای سر پدر بیچاره ام حاضر شدم.
پدر بیچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و این چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.
🔹من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم می گردم،
در هر مهمانی این چاقو را نشان می دهم و منتظر می مانم كه صاحب چاقو پیدا شود و من قاتل پدرم را پیدا كنم.
اكنون ای قاضی من قاتل پدرم را پیدا كردم. این شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند.
دستور بده تا اینها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند.
شش برادر نگاهی به هم انداختند آنها بدجوری در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها با ادعای دروغینی كه كرده بودند،
مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند.
🔸برادر بزرگ گفت :
ای قاضی من زیاد هم مطمئن نیستم این چاقو مال پدر من باشد، چون سالهای زیادی از آن تاریخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.
برادران دیگر هم به ناچار گفته های او را تایید كردند و گفتند :
كه چاقو فقط شبیه چاقوی ماست، ولی چاقوی ما نیست.
قاضی مدت زیادی خندید و به مرد مهمان گفت:
ای مرد چاقویت را بردار و برو پیش بهلول.
من مطمئنم كه این حرفها را بهلول به تو یاد داده است والا تو هرگز نمی توانستی این حرفها را بزنی.
مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.
پایان داستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار زیبا و دلربا ...... 🔴 یه وقت هایی دلت باید با خدا خلوت کنه 🔵 یه وقت هایی که خسته ای ، کم آوردی ، باید از ته دل بگی : ❤️💜💙 خدایا غیر از خودت کسی را ندارم ، بگو که از ته دل خدا برایت خدایی کند 💖💓💓به کانال " دفاع از خوبان " بپیوندید......
نوره زرنیخدار یا «واجبی» طبيعي همان شیمی درماني در طب اسلامی محسوب میشود.
✳️ کشیدن نوره به کل بدن برای خانومها:
🚺 باعث از بین رفتن کیستهای رحم
🚺 باعث از بین رفتن توده های سینه
🚺 باعث از بین رفتن عفونتهای زنانه
🚺باعث از بین رفتن جوشهای عفونی و لطافت پوست بدن میشود.
🌸 کشیدن نوره به کل بدن برای آقایان:
🚹 باعث از بین رفتن تکرر ادرار
🚹 باعث از بین رفتن واریکوسل
🚹 باعث از بین ر فتن سوزاک و ... میشود.
❌ نوره با پودر تیزبر که در بازار موجود است فرق میکند ❌
چرا از بین بردن موهای زیربغل و روی رحم با نوره زرنیخدار عالیست؟!
چون رحم یا آلت تناسلی دارای مویرگ تنبل است این نوره ذاتا آرسینیک دارد، عروق خفته و تنبل را هوشیار میکند و خروج رسوبات را فعال میسازد
امروزه متأسفانه از طریق رسانه های جمعی و اکثریت پزشکان طب نوین، به مردم چنین القا شده و می شود که نوره یا واجبی غیر بهداشتی است!!! زیرا واجبی دارای آرسنیک می باشد و آرسنیک نیز یک ماده سرطان زا است!!!
دقیقاً برعکس آنچه هست را گفته و میگویند!!!
(تا کی باید این روند وارونه و اشتباه را ادامه بدهیم؟؟؟ با کمک هم تمامش کنیم)
اگر استفاده از نوره اینقدر برای بدن ما مضر هست، این سوال پیش می آید که چرا احادیث زیادی آمده که از واجبی مرتب استفاده کنیم و بر مصرف آن اینهمه تأکید شده از جمله:
به نقل از امام رضا ( علیه السلام) آمده ایشان تاکید فراوانی به استفاده از نوره یا واجبی دارند تا آنجا که حضرت در حدیثی نقل است که می فرمایند:
یک روز در میان از نوره استفاده نمایید و
اگر نشد دو روز در میان،
اگر نشد سه روز در میان،
اگر نشد هفته ای یک بار،
اگر نتوانستید دو هفته یک بار،
اگر نتوانستید سه هفته یک بار،
نتوانستید ماهی یک بار و حتی اگر پول نداشتید قرض کنید و این کار را انجام دهید
و اگر چهل روز بگذرد و کسی از نوره استفاده نکرد، مسلمان نیست ...
به نقل از امام علی (علیه السلام):
استفاده از نوره یا واجبی، دلگیری و پریشانی را از بین می برد.
به نقل از امام علی (علیه السلام):
برای مومن دوست دارم که هر پانزده روز نوره استفاده کند.
🔆 نقل از امام رضا (علیه السلام) : استفاده از نوره یا واجبی باعث ایجاد علاقه بین زن و مرد می شود ...
📢 اگر زیر بغل گذاشته شود شانه را قوی و نور چشمان را زیاد می کند.
چرا با توجه به این همه تأکید بر مداومت استفاده از نوره در دین ما، پزشکان امروزی استفاده از آن را مساوی با دچار شدن به سرطان می دانند؟!
اگر به کارخانه های مربوط به تولید نوره مراجعه نماییم، میبینیم خارجی ها در حق ما لطف کرده و چون نمیخواهند مثلاً ما سرطان بگیریم!
دستگاه هایی در اختیار ما قرار داده اند تا این ماده سرطان زا به اصطلاح خودشان، آرسنیک را، از نوره جدا کنند.
جالبه بدونید که:
وقتی آرسنیک از کشور ما خارج می شود، با یک سری تغییرات جزیی با قیمت گزاف به خود ما مجدداً فروخته می شود تا در بیمارستان ها برای بیماران سرطانی برای شیمی درمانی استفاده کنیم.
موقع شیمی درمانی یکی از موادی که وارد بدن میکنند آرسنیک هست که سبب ریزش مو در بیماران میشود ...
❓سوال اینجاست که آیا برای این نیست که ماده موثره مجانی را از خود ما بگیرند و به عنوان ماده اولیه در کشور خودشان با آن داروی ضد سرطان تولید نمایند؟!
👈 به نقل از امام رضا (علیه السلام) آمده که می فرمایند:
👈 از طریق پوست و بوییدن در حین استفاده از آن مصرف نمایید ...
یعنی به هنگام استفاده از واجبی مقداری از آن را به نوک بینی خود بمالید و ببویید.
👈 یا این که واجبی را در یک محیط کوچک و خنک استفاده کنید تا بوی نوره یا واجبی به مشامتان بخورد و از طریق بوییدن، وارد ریه و خون و بدن گردد.
👈 همچنین در همان مدت زمانی که واجبی جهت کنده شدن موهای زائد بدن استفاده می گردد، این مدت حداکثر زمانی است که نوره می تواند روی پوست شما باشد و آرسنیک آن از طریق پوست، جذب بدنتان گردد ...
تا غیر از خاصیت موبری، اثرات درمانی خود را بگذارد ...
💥طلای سفید:
فلسفه نوره گذاشتن فقط رفع موی زائد نیست، بلکه هدف خارج کردن مواد زائد بدن از نقاط مختلف بدن هست ..
❓چرا وقتی خانم ها اصلاح میکنند، صورتشان جوش میزند؟
👈 جواب:
چون سودا و مواد اضافه از طریق منافذ باز شده خارج میشه
سرطان مقدمه اش تجمع مواد سوداوی در یک نقطه است.
وقتی سودا تخلیه بشه، سرطان هم بوجود نمیاد
👈👈 وقتی زیر شکم نوره یا واجبی گذاشته میشه علاوه بر رفع موی زائد، بیماریهای کلیه، مثانه و ... رفع و با جذب آرسنیک از پوست، غدد لنفاوی که در کشاله های ران و زیر بغل فراوانند، بطور مرتب بدن ما را شیمی درمانی کرده و قبل از تکثیر و ابتلا به سرطان، سلولهای سرطانی با شیمی درمانی مرتب و خفیف، ازبین ميروند.
✍🏻👑👑?
خنده_شما_هدیه_برای_من
خدا مالک گروه را ببرد😳 (آمین)
وادمینهاے گروه راببرد😳(آمین)
واعضاے این کانال را ببرد😳 (آمین)
وهرآنڪس ڪه این موضوع را میخواند ببرد 😳 (آمین)همه رادسته جمعے ببرد😳
.
.
.
.
.
.
همه به مڪه بریم،یک حجے🕋بڪنیم و برگردیم.
☺ آمین...☺
☁☀ ☁ ☁ ☁
☁ ☁ ☁ ☁
_🌲��✨🕋✨🌳🌲
🌴 / \
🌴 / | \
🌴 /🚘 \
🌴 / | \
/ 🚘\
/ 🚘 | \
/ 🚘 🚘
/ |🚍 \
/ 🚘 \
/ | \
/ | 🚘
بریم بخیر 😅💙
براے گروه هاے دیگر هم ارسالش ڪنید،دعاے شیرینیست.......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍇قصیده زیبای عربي
🍇 الله اللهُ
🍇لا اله الا الله
🍇 الفین صلاة علی رسول الله
❣️اللهم صل علی سیدنا محمدوعلى آلِه محمد وسلِّم
❣️🟡🔴🟣 به اَ برَگروه اسالم گیلان،نگین ایران بپیوندید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜🌹🍀برمدارعشق🍀🌹💜
🍁دوستان عزیز مهرماهی
🍁تـولـدتان مبـارک 🎊🎉💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍇قصیده زیبای عربي
🍇 الله اللهُ
🍇لا اله الا الله
🍇 الفین صلاة علی رسول الله
❣️اللهم صل علی سیدنا محمدوعلى آلِه محمد وسلِّم
❣️🟡🔴🟣 به اَ برَگروه اسالم گیلان،نگین ایران بپیوندید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜🌹🍀برمدارعشق🍀🌹💜
🍁دوستان عزیز مهرماهی
🍁تـولـدتان مبـارک 🎊🎉💐