eitaa logo
🇮🇷خادمان شهدا سربازان ولایت🇮🇷
181 دنبال‌کننده
78.5هزار عکس
70.2هزار ویدیو
464 فایل
(این کانال هدف و فرمان امامان حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای مدظله‌العالی که همان هدف پیامبراسلام خاتم الانبیا محمد مصطفی( ص) و۱۲امام و۱۴معصوم و شهداو ایثارگران و نظام مقدس جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی ایران تشکیل شده است )
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مرگ مسعود رجوی تأیید شد🔴 ✅مجمع رسمی (حفظه الله)
💠 برگزيده‌ای از دعای امام حسين عليه السلام در ❇️ ستايش حق تعالی:  ستايش سزاوار خداوندی است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعی نيست كه وی را از اعطای عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بی‌دريغ است. اوست كه بدايع خلقت را به سرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت... . ❇️ تجديد عهد و ميثاق با خدا:  پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبيت تو گواهی دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اين كه چيز قابل ذكری باشم... . ❇️ خود شناسی:  و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمت‌های بی‌كرانت قرار دادی. آفرينشم را از قطره آبی روان پديد آوردی. و در تاريكی‌های سه گانه جنينی سكونتم دادی: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندی و هيچ یک از امورم را به خودم وانگذاشتی... .  ❇️ راز آفرينش انسان:  ولی مرا برای هدفی عالی يعنی هدايت (و رسيدن به كمال) موجودی كامل و سالم به دنيا آوردی. و در آن هنگام كه كودكی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردی. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودی. و دل‌های پرستاران را به جانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشيدی... . ❇️ تربيت انسان در دانشگاه الهی:  تا اين كه با گوهر سخن، مرا ناطق و گويا ساختی. و نعمت‌های بی‌كرانت را بر من تمام كردی. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودی. تا اين كه فطرت و سرنوشتم، به كمال انسانی رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردی كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی... . ❇️ نعمت‌های خداوند:  آری اين لطف تو بود كه از خاک پاک عنصر مرا بيافريدی. و راضی نشدی ای خدايم كه نعمتی را از من دريغ داری. بلكه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظيم و مرحمت بی‌كرانت بر من و با احسان عميم خود نسبت به من، تا اين كه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودی... . ❇️ شهادت به بی كرانی نعمت‌های الهی:  الهی! من به حقيقت ايمانم، گواهی دهم و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم  و به باطن ناديدنی نهادم. و پيوست‌های جريان نور ديده‌ام و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشانی‌ام، و روزنه‌های تنفسی‌ام، و نرمه‌های تيغه بينی‌ام. و آوازگيرهای پرده گوشم و آنچه در درون لب‌های من پنهان است... . ❇️ ناتوانی بشر از بجا آوردن شكر الهی:  گواهی می‌دهم‌ ای پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه‌دار باشد... . ❇️ ستايش خدای يگانه:  بنابراين من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا كه وسعم می‌رسد با ايمان و يقين قلبی گواهی می‌دهم. و اظهار می‌دارم:  حمد و ستايش خدايی را كه فرزندی ندارد تا ميراث برش باشد. و در فرمانروايی نه شريكی دارد تا با وی در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياری دارد تا در ساختن جهان به وی كمک دهد... . ❇️ خواسته‌های يک انسان متعالی:  خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويی تو را می‌بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت به من عطا فرما! ❇️ سپاس به تربيت‌های الهی:  خداوندا! ستايش از آن توست كه مرا آفريدی. و مرا شنوا و بينا گرداندی! و ستايش سزاوار توست كه مرا بيافريدی و خلقتم را نيكو بيا راستی. به خاطر لطفی كه به من داشتی والا... . ❇️ نيازهای تربيتی از خدا:  و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شب‌ها و روزها ياری فرمای! و مرا از رنج‌های اين جهان و محنت‌های آن جهان نجات بده و از شر بدی‌هايی كه ستمكاران در زمين می‌كنند نگاه بدار... . ❇️ شكايت به پيشگاه خداوند:  خدايا! مرا به كه وا می‌گذاری؟ آيا به خويشاوندی كه پيوند خويشاوندی را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كسانی كه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتی كه تو پروردگار من و مالك سرنوشت منی؟ ❇️ ای مربی پيامبران و فرستنده كتب آسمانی:  ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب، و ای پروردگار جبرائيل، ميكائيل و اسرافيل. و ای تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده‌اش. ای فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان ... . ❇️ تو پناهگاه منی:  تو پناهگاه منی، به هنگامی كه راه‌ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز می‌داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوايان بودم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✘ متفاوت خوندن دعای عرفه رو باید بلد باشیم! با یه چشم دیگه. با یه گوش دیگه. و گرنه عرفه با روزهای دیگه هیچ فرقی نداره. 👌واقعاً شنیدنیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعت‌های بهشتی ✳️ بعدازظهرِ ، یکى از آن ساعات بهشت است، اگر ما بتوانیم آن را درک بکنیم.
رحمت واسعه خداوند در 🔶 شب نهم ذی‌الحجه از ليالى متبركه و شب مناجات با قاضى الحاجات است و در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است و كسى كه آن شب را به به سرآورد اجر صد و هفتاد سال عبادت داشته باشد 🔸[منبع: مفاتيح؛ اعمال روز عرفه] 💠 اندیشکده راهبردی
امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ 🔖 قسمت اول ⭕️ این تشرّف از مهم‌ترین و روح‌افزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، به‌سبب بعضی از جنبه‌های منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) می‌باشد. ☑️آیت اللّه ناصری دولت‌آبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم می‌آوریم. 🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی می‌گوید: 🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سال‌های بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم. سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف می‌شدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم. 🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند. در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی می‌گریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را می‌خواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج‌ شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود: ▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند: 🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!» ▫️ من از سیّد پرسیدم: 🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟ ▫️ سیّد گفت: 🔸 «بله!» ▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت: 🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ می‌زنند و می‌خواهند شما را همراه خود ببرند.» ▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم: 🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چه‌شده که می‌خواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟! ▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و می‌خواهد من نیز در این سفر طبق معمول سال‌های گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم. به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان می‌باید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت: 🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروان‌ها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمه‌ها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.» 🚙 من نیز فورا لوازم و خیمه‌ها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛ ⛺️ چادرها را برافراشتم و فرش‌ها را گستردم. 👮🏽‍♂ در این حال یکی از شرطه‌های سعودی (پلیس‌های عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت: 🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!» ▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم: 🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم. ▫️ گفت: 🔸 پس امشب نباید بخوابی! ▫️ پرسیدم: 🔹 چرا؟ ▫️ گفت: 🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!» ▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان می‌آوردم. می‌گفتم: 🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی! (ادامه دارد) 🏷 علیه السلام