معرفی کتاب من سعیدم 🌱
بریده ای از کتاب:
از بیمارستان که رسیدیم خانه، مریم وضو گرفت. روی کاغذ چندتا اسم نوشت و لای قرآن گذاشت. علی دستش بین صفحات قرآن چرخید و یکی از کاغذها را برداشت. مریم نگاهی روی کاغذ انداخت و با خوشحالی فریاد زد: «سعید!... اسم سعید دراومد بابا.» حاجی نگاهی به صورت معصوم بچه انداخت و گفت: «خوشنام باشه. سعید یعنی سعادتمند و خوشبخت.» بین همهمان هیچ کس به اندازه علی خوشحال نبود. هر کس از راه میرسید، جلوجلو میگفت: «اسم داداش کوچیکم سعیده.»
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_سعید_علیزاده 🕊🌱
روابطعمومی گروه جهادی خادمین شهدای شهید اوینی استان گیلان درکنگره هشت هزار شهید
معرفی کتاب مزد اخلاص 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-اعتقاد بسیار زیادی به لباس سپاه داشتند. همیشه میگفت لباس سپاه رو باید مرتب اتو کرد و پوشید. لباس فرم سپاهش را همیشه توی پلاستیک و از لباسهای دیگرش جدا میگذاشت. یک روز از او پرسیدم: علی آقا چرا به این لباس اینقدر احترام میگذارید و از بقیهٔ لباسهات جدا میذاری؟! گفت: این لباس سربازان آقا امام زمان (عج) است، تقدّس داره باید احترام گذاشت. وقتی هم که میخواست بخوابه، لباس سپاه رو از تنش در میآورد، میبوسید و بعد آن را کنار میگذاشت. میگفت: وقتی این لباس تو تنم هست، مثل اینه که لباس دامادی پوشیدم. ضد انقلاب با دیدن لباس پاسداری دق میکنه
۲-اگر کسی جوش آورد، (خیلی عصبانی شد) و خودش را نگه داشت (خشمش را فرو برد)، خداوند اجر شهید به او عطا میکند. (وسائلالشیعه، ج ۱۲، ص ۱۷۹)
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_علی_محمد_صباغ_زاده 🕊🌱
#همراه_شهدا