فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایشون فائزه هستند، پدرشون...
♦️جناب آقای #رسول_خادم:
➖️اول اینکه یه جوری میگید به صورت تدریجی دارن اسم پهلوان تختی رو از ورزشگاه ها بر میدارن انگار صدها ورزشگاه و سالن ورزشی دولتی که به نام تختی هست در زمان پهلوی نامگذاری شدن! انگار نه انگار همه اینا بعد از انقلاب به نام آقا تختی نامگذاری شده.
➖️دوم اینکه لطفا دروغ نگید و خبر کذب پخش نکنید ورزشگاه تختی خرم آباد هنوز به نام این پهلوان بزرگ هست و قراره یک ورزشگاه جدید در خارج از شهر خرم آباد به نام لُر آرنا تاسیس کنن و اسم ورزشگاه تختی خرم آباد تغییر نکرده.
➖️سوم اینکه همه عالم و آدم جنایات صهیونیست ها در غزه رو محکوم کردن، وقتش نشده رگ غیرتت بجنبه و یک موضع گیری انجام بدی!؟
آها یادم نبود اختلاف شما و فدراسیون کشتی بر سر این بود که شما عقیده داشتی باید با حریفان اسرائیلی مسابقه بدیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسجمهور به قم رفت
🔹آقای رئیسی بامداد امروز به شهر مقدس قم سفر کرده و دقایقی قبل به زیارت مضجع شریف حرم حضرت معصومه(س) مشرف شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان جالب مسلمان شدن همسر شان کینگ نویسنده و فعال مشهور آمریکایی
🔺شان و همسرش در رمضان سال ۲۰۲۴ مسلمان شدند
حماس: موافقت ما با پیشنهاد میانجیها، نتانیاهو را سردرگم کرد
🔹عضو دفتر سیاسی حماس: حماس به موضعی که به میانجیها ابلاغ کرده، پایبند است و پیشنهادات آنها را قبول دارد.
🔹عزت الرشق با بیان اینکه نتانیاهو سعی دارد بهانههایی برای دور زدن مذاکرات ایجاد کند، توضیح داد: اسرائیل برای دستیابی به توافق، جدی نیست.
ادعای بایدن: اگر اسرائیل وارد رفح شود، تسلیحات به آن ارائه نمیکنیم
🔹رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با «سیاِناِن» مدعی شد که در صورت تهاجم زمینی اسرائیل به شهر «رفح»، از ارائه بمب و گلوله توپخانه به این رژیم خودداری میکند.
🔹بایدن: بمبهایی که آمریکا در اختیار اسرائیل قرار داد و اکنون ارائه آنها را متوقف کرده است، برای کشتن غیرنظامیان استفاده میشد.
🔹ما همچنان به ارائه تسلیحات دفاعی به اسرائیل از جمله سامانه گنبد آهنین ادامه خواهیم داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴#زیارت_ال_یاسین با صدای استاد فرهمند
#امام_زمان
🌴💎💢💎🌴
💠 برای اولین بار سختترین ماموریت عمرم را بر عهده گرفتم؛ باید به او میگفتم....
۵ سالی بود که در بیمارستان مشغول کار بودم. بعد از سالها خدا دختری به ما داده بود.
هر بار از او میپرسیدندبزرگ شدی میخواهی چه کاره شوی؟ میگفت: "میخوام مثل بابا دکتر بشم"
گاهی با خودم فکر میکردم این دختر، با این شیرین زبانی و این همه احساس چگونه ممکن است دکتر شود!! آن هم در جایی که بیش از آنکه درمانی باشد، تلاش برای قدری بیشتر زنده نگهداشتن است، وسط خون و دست و پاهای قطع شده، صحنه ی دلخراش و صورت های سوخته...
با خودم میگفتم تا بزرگ شدن غنوه حتما قانعش میکنم که باید یک خانم معلم شود.
آره بابا جان ما اینجا به پزشک بیشتر از معلم نیاز داریم اما من نمی توانم دخترم را وسط خون و آتش تصور کنم.
یادم هست یک بار که از بیمارستان به خانه برگشتم غنوه را دیدم کنار یک قاچ هنداونه روی زمین خوابیده!
فاطمه را صدا زدم؛
گفتم این چرا اینجا خوابیده؟
گفت: از بیرون هندوانه خریدم، بچه ها همه خوردند اما غنوه میگفت تا بابا نیاید نمیخورم. من سهمم را نگه میدارم تا بابا بیاید.
خواستم هندوانه را در یخچال بگذارم اما نگذاشت. گفت: همینجا باشد تا بابا بیاید، با هم بخوریم و همینجا خوابش برد. غنوی من دنیای احساس بود.
این روزها هر بار که صدای این بمبهای لعنتی در گوشم میپیچد در ذهنم مرور میکنم: غنوه بابا دیدی گفتم نباید پزشک شوی؟ دختر من باید معلم شود.
هر جای دنیا شاید دکتر شدن کسب و کار باشد و افتخار، اینجا اما فقط رنج دارد و غم...
روز چهارم جنگ بود؛ وسط فریادها و گریه های از سر درد و در شلوغی بیمارستان، کسی آمد در گوشم چیزی گفت و رفت!
ناگهان همه چیز متوقف شد. دنیا روی سرم خراب شد! مگر میشود؟
این کار از من برنمیآید!
اما مگر کس دیگری هم میتوانست انجامش دهد؟!
خدای من چطور باید به اویس بگویم دست از کار بکشد و به سردخانه ی بیمارستان برود و عزیزش را در میان شهدا ببیند
اشک هایم امان نداد...
ماسکِ روی صورتم و نفس های به شماره افتاده ام باعث شده بود روی شیشه ی عینک را بخار بگیرد.
آرزو کردم کاش یکی از آن بمبهای لعنتی همین حالا همین جا وسط این بیمارستان بخورد تا زندگیم تمام شود و مجبور نباشم این ماموریت سخت را انجام دهم
اما مگر میشود اینجا را بزنند؟ چه خیال ترسناکی! اینجا بیمارستان است و پر از انسان نیمه جان
هیچکس وسط میدان جنگ بیمارستان را هدف نمیگیرد.
رفتم کنار اویس، آرام گفتم: اویس، همسرت مجروح شده، باید برویم جلوی درب !
اویس تعجب کرد! مجروحان را می آورند همین جا؛ پس چرا جلوی درب بیمارستان؟
التماس میکردم به اشکهایم که نریزند من تاکنون خبر شهادت به کسی نداده بودم.
میخواستم کم کم او را برای پذیرش خبر شهادت همسرش آماده کنم که مادرش شیون کنان و با چهره ای غبارآلود از راه رسید...
اویس همانجا روی زمین نشست، خوشبختی کوچکش آوار شده بود و تمام
او را در آغوش گرفتم و پا به پایش کردم میگفت من اینجا به مجروحین کمک کردم، نمیشد خدا ثواب هایم را بگیرد و از همسرم محافظت کند؟
حال بدی بود. نمیدانستم چگونه باید آرامش کنم
درحال حرف زدن با او بودم که خبر رسید بیمارستان شفا را زدند.
برگشتم به سمت کسی که خبر را میگفت نگاه کنم. که در همان لحظه دخترکی با موهای طلایی را از جلوی چشمانم بردند به سمت اتاق عمل.
چشمانم تار شد، ذهنم از مکان و زمان پاک شد!
غنوه! دخترم! او اکنون کجاست؟
دخترک مو طلایی فرزند واحد کناری ما بود و هم سن و سال و همبازی غنوه.
خدایا نکند نفر بعدی غنوه باشد.
وسط بیمارستان بر زمین نشستم.
پاهایم قوت نداشت. چشمانم نمیدید. چگونه باید به خدمت ادامه میدادم.
خبرهای بد تمامی نداشت
در همین حال کسی گریه کنان خبر آورد که خانهی ما را هم زده اند و غنوه از طبقه چهارم بیرون افتاده!
باورم نمیشد، دختر سه ساله ام با وجود سقوط از آن ارتفاع سالم بود.....
غنوه را به بیمارستان آوردند. جراحتی سطحی برداشته بود تا آن لحظه در عمرم این اندازه گریه نکرده بودم. خدا غنوه را دوباره به من داده بود...
.
✍️ روایتی که امشب برایتان گفتم برگرفته از یک ماجرای واقعی بود؛
داستان آقای بلال طبیب و دخترش غنوه در غزه!
خداوند دختران سرزمینم را حفظ کند، شیطان را در تلاویو نابود، روح شهدای غزه را شاد، و برگرداننده ی آرامش به این شهر باشد.
#آقای_تحلیلگر
#روایت_غزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه / نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه
گر چه شهر قم شده گنجینه علم و ادب / قطره ای باشد ز دریای کمال فاطمه
ولادت حضرت معصومه (س) مبارک💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باخیال تو بودن چه عالمی داردحسین:)🌴✨
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
سلام امام زمانم✋🌸
آقاجان! حسرتی به دلهایمان مانده براے دیدنتان؛ قلبهایی بیقرار مانده براے آمدنتان؛
به خدا که این روزها فهمیدهایم به این طبیب و آن طبیب رو زدن، تنها عمق جراحت را بیشتر میکند.
درد ما یک درمان دارد و آن شمایید،
اے حضورتان مرهمی بر زخمهاے عالَم! بیا
🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ🤲
و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راههای (معرفت و لطف) خویش هدایت میکنیم، و همیشه خدا یار نیکوکاران است.
یعنی و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد🧚♀
(عنکبوت آیه 69 )
✨درآیه (لئن شکرتم لازیدنّکم)
دقت بفرمایید در#شکرگزاری ما وخیلی ها شنیدیم میگن شکرنعمت نعمت زیاد میشه
👈ولی در کلمه (ازیدنّکم) دقت بفرمایید
(کُم) [خودتان ]ضمیر جمع هست منظور این هست که در #شکرگزاری خودتان زیاد می شوید
توسعه افراد وزیادی خودمان هم هست
چون نعمت های الهی بی شمارند.
⚡️شکرگزاری عامل تقویت روحیات انسان است
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 چقدر خدایمان هوای بندگان محروم و گرسنه را دارد! حتی از حقوق خودش به سود آنها گذشت میکند و کفاره قسم خوردن را سیر کردن و پوشاندن مساکین و آزادی بردگان تعیین نموده است! چقدر مهربان! حتی احکام احکام دینش هم بوی مهربانی و عاطفه میدهد!
🌴 سوره مائده 🌴
🕋 فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ «89»
⚡️ترجمه:
پس كفاره آن (شكستن سوگند) طعام دادن به ده بينواست، از نوع متوسط آنچه به خانوادهى خود مىخورانيد، يا پوشاندن ده فقير است، يا آزاد كردن برده ای.
#دائره_المعارف_قرآن_کریم
#تفسیر
#جملات_قرآنی
شنیدی میگن
«دودش تو چشم خودت میره»
قرآنم همینو به مردم میگه
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنفُسِكُم (یونس23)
ای مردم سرکشیهاتون به ضرر خودتونه