هدایت شده از 🇮🇷خادمان شهدا سربازان ولایت🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اذان در بارگاه حضرت رقیه(س) با صدای ملکوتی و دلنشین شهید #فاطمیون حامد بافنده
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حامد_بافنده
1_8017936671_۰۷۱۲۲۰۲۳.mp3
8.28M
زیارت نامه حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
💠💠💠💠💠💠💠💠
💠👈متن زیارت نامه حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها 🏴
💠💠💠💠💠💠💠💠
🏴 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
🥀➖🥀➖🥀➖🥀➖🥀
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
┅┅❀🍃🏴🍃❀┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گریه های حاج قاسم سلیمانی در روضه مادر سادات
🔺تصاویر منتشر نشده از مراسم ایام #فاطمیه بیت الزهرا (سلام الله علیها) کرمان
ــــــــــــــــــــــ
#سلام_امام_زمانم💕
ای بهترین قرارِ دلِ بی قرارِ ما
ای آبروی خلقِ دو عالم نگارِ ما
ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه
آقا فدای تو همه ایل و تبارها
فرج مولا صلواتـــــــ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نیایش_صبحگاهی
✨معبودم !
میدانم که تو از هر مشکل و چالشی بزرگتر هستی ...
میدانم تنها تو نیازهای مرا را تأمین میکنی ...
تنها تو خواسته ی مرا فراتر از آنچه تصور میکنم ، محقق میکنی...
بی نهایت سپاسگزارم ...🤲
✨مهربانا
امروز زندگی را با شادی و نشاط ادامه میدهم و سبکبال و بی پروا از ماجراهای هیجان انگیز این سفر لذت می برم...
لذت سپاسگزاری را از من نگیر...
31.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ موضوع: آثار کثرت استغفار
💡بیان موضوعات اخلاقی
📚 نهج الفصاحه، ح 2941.
🍃 اَلّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
💠زیارت امام عصر(عجل الله)
در هر صبحگاه
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ
#حکایت_بهلول
بهلول بر جمعی وارد شد.
یکی از او پرسید:
کدامیک زین سه بر تو سختتر میبود؟
کوربودن، کربودن یا لالبودن؟
بهلول گفت:
از قضا من به هر سه دچارم و مرا خیالی نیست!
جماعت پرسیدند:
چگونه اینچنینی؟ وانگهی کوری و
کری و لالی همزمان بسیار نامحتمل است!
بهلول پاسخ چنین داد:
آن هنگام که پایمالشدن حق خویش را ببینم
و هیچ نکنم، ندای مظلومی که حقش ادا نشده
را بشنوم و یاری نرسانم، و به خیال عافیت
دم ز گفتن حتی کلامی فروبندم، هم کورم
هم کر و هم لال!
لطیفه کودکانه
معلم: نام پدرت چیست؟
دانش آموز: پدرم نامهای مختلفی دارد. من به او میگویم بابا، مادرم میگوید پدر بچهها، همسایهمان میگوید آقا و بقال محلهمان میگوید بدحساب!
─┅─═ঊঈ🌸قدس
https://eitaa.com/shahidqods🌸ঊঈ═─┅─
🍂 دشت آزادگان
در روزهای شروع جنگ ۲۱
سید فالح سید السادات
┄┅┅❀┅┅┄
🔸 سربازان بعثی کشتههای خویش را برداشتند و دست به عقب نشینی زدند و با سلاح دور برد منطقه را به آتش کشیدند. آن روز شاید ۱۴ آذر ماه ۵۹ بود. روز خیلی سختی بود که از زمین و آسمان به سوی ما شلیک میکردند. اگر آن همه موشک و گلوله به خانه ما اصابت می کرد حتی یک موجود زنده باقی نمی ماند، زیرا ما آن قدر به خط اول عراقی ها نزدیک بودیم که گلوله ها و موشکهای آنان بیرون از روستا به زمین میافتادند و منفجر میشدند. آنها هم با سلاح سبک و تیر بار به خانه مان تیر اندازی میکردند. ولی ما درون اتاق گلی محکمی با گونی پر از خاک، میرفتیم و ترکشها و گلوله های سلاحشان به دیوار خانه و حسینیه اصابت میکرد و خطری برای ما به وجود نمی آورد. روزهای اول جنگ از پرواز جنگنده ها و شلیک خمپارهها در وحشت می افتادیم. کم کم به انفجارات عادت کرده و اهمیت نمی دادیم. با این وجود سایه مرگ، خانه و روستای ما را فرا گرفته بود. غم و اندوه و عدم اطمینان به آینده بیش از پیش ما را رنج می داد. با این وجود، شوهرم تصمیم گرفت که در آتش فشان منطقه جنگی بماند و به شهید چمران و نیروهایش کمک کند. ما هرگز حتی یک روز سنگر خانه را ترک نکردیم زیر بمباران شوهرم به کار کشاورزی می پرداخت و من و دخترهایم هم به او کمک میکردیم و زندگی عادی خود را زیر بمباران ها ادامه میدادیم. هر روز مرگ را در پیرامون خود می دیدیم و واقعاً چگونه ما زنده مانده ایم، از معجزات الهی بود. بسیاری از مردم محل خانههای خویش را ترک کرده بودند و به شیراز و اصفهان و قم رفته بودند. ما حتی احشامشان را نگهداری می کردیم و شیر گاوان را برای استفاده نیروهای جنگی میدوشیدیم در حالی که بر اثر انفجارهای پشت سر هم، زمین می لرزید. بارها بر اثر فشاری که بر من و دخترهایم وارد میشد به شوهرم فشار می آوردم مثل بقیه مردم خانه را ترک کنیم.
می گفتم، ماندنمان مساوی با مرگ حتمی ما خواهد بود. این زندگی که ما داریم، بایستی در میان باروت و موشک زندگی کنیم خواب از چشمان ما ربوده و اصلا نمی توانیم بخوابیم! او می گفت چگونه میتوانم مردی بزرگ با آن همه همت و جوانمردی آمده است، حتّى زنش را آورده ترک کنم و سنگر خودم را خالی کنم؟ به خدا سوگند در کنار او می مانم. اگر من و تو و دخترانم تکه تکه شویم به دور از غیرت و جوانمردی است که مرد بزرگی را که آمده تا از سرزمین من و شما دفاع کند دشمن ما را بیرون کند و خودش را در معرض خطرهای مرگبار قرار دهد تنها بگذارم. آن وقت شما می گویید بیا برویم و او را تنها بگذاریم. هرگز کار ذلت باری را انجام نمی دهم و در هر شرایط می مانم و به او کمک کرده تا روزی که این دشمنان کینه توز خاک ما را ترک کنند.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
ادامه دارد
از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس
حمید طرفی
#خاطرات_مردمی