eitaa logo
🇮🇷خادمان شهدا سربازان ولایت🇮🇷
170 دنبال‌کننده
74.4هزار عکس
66.3هزار ویدیو
448 فایل
(این کانال هدف و فرمان امامان حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای مدظله‌العالی که همان هدف پیامبراسلام خاتم الانبیا محمد مصطفی( ص) و۱۲امام و۱۴معصوم و شهداو ایثارگران و نظام مقدس جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی ایران تشکیل شده است )
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ فلك از شأن علي حسّ ستایش دارد ملك از ذکــر علي شوقِ نیایش دارد آسمان‌گشته گدا بر کفي‌از مشكِ علي چون‌که بر کلّ جهان نیّتِ بارش دارد فلك از صاعقه‌اي لــرزد و از هم بدَرد ذوالفقاراست که‌با رعد کشاکش دارد یك‌نفر حیدرِ کرّار و دوصد لشکرِ کفر وه خدا روي‌زمین، یك‌تنه ارتش دارد به‌چه‌شدّت‌بزدآن‌ضربتِ‌خندق‌که‌زمین چـارده قرن به هر منطقه رانش دارد صحنه رزم علي را نگرند اهل بهشت اي‌خوشا پرده‌ي فردوس نمایش‌دارد خورده آدم،پدرِ دهر به‌طفلي حسرت چون‌علي‌بر سرِ او دستِ‌نوازش دارد قبل بنوشتنِ قرآن ملکي گفت خــدا بهر اوصــافِ علي قصدِ نگارش دارد عابد ار خصم‌ِعلي،کافر اگریارِعَليست آن‌خدا بر دومین شخص گرایش‌دارد إنس‌وجن‌نامه‌شان‌راهمه‌سنجند سریع وه‌که خیرات‌ کارِ شمارش‌ دارد این‌چه‌شاهیست‌خدایاومقامش‌چیست که قیامت به قدومش سرِ کرنش دارد گر نبود این ســخنم کفر خدا مي‌گفتم که علي‌خویش لیاقت به پرستش دارد تشنه‌ْساقي‌به‌جنان‌جزقلمي‌هیچ‌نخواست بس که در مدح علي ذوق سرایش دارد ✍🏻
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدســـــیاݩ ساغر طبعے بہ روانم دادند در شبے شهد غزݪ را بہ بیانم دادند آورم تا ڪ فقط نامے‌ازآݩ خواهر عشق ریختند آینه و غسݪ زبانم دادند شکوه کردم چو پدر از قفس باغ بهشت پس در آن خاڪ عشق مکانم دادند این گدا را نظری کرد ز ݪطف آن بانو زان نظر، نعمت و جود دو جهانم دادند روز محشر شد و از جرم به بندم کردند تا زدم ناݪه به امانم دادند گفتم‌از رفعت معصومہ زنم دادبه‌عرش مݪڪان فخرڪنان اذن دادند مرده سانم سر تابوتے از آهن قم بردند در حرم عیسویاݩ مژده ے جانم دادند آسماݩ را تو بگو بر سر خوانم آید چون ز شهزاده‌ےقم سفره نانم دادند تاکه جاروے غلامش به ڪفم داد سپهر برترے بر همه ے تاج شهانم دادند گردگیر حرمش داد به دستم جبریل از فلڪ زینت و از عرش، نشانم دادند راستے‌مجلسی از روی‌چه بنوشت بحار یڪ شبش دفتر معصومہ گمانم دادند عطش تربت به دݪم بود ڪز آن حرم انور نشانم دادند اݪســـــــــــــــݪام عݪیــــــــــــــــڪ یا فاطــــــــــــــــمةاݪمعصــــــــــــــــــومه ✍🏻 ‌ ࿐ᭂ⸙🖤⸙ᭂ࿐ ▀▀▀▀▀▀▀▀▀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ بنْگرد مه، چــــهره در آئینه‌ي روي رضا مي‌شکوفد نرگس از غالیله‌ي بوي رضا شه،گدارا نان‌دهد با دست‌ِخود یالَلعَجب یافتم تفسیر«أَلرّحمٰنْ» درآن خوي رضا هر مَلك‌باچشم‌گریانٍ‌حاجتي‌داردبه‌عرش از خدا مي‌خواهد اذن آمدن سوي رضا گندم آرَد دست‌ِمیکائیل از آن باغِ‌بهشت تا که ریزد بر کـــبوترهاي نیکــــوي رضا جبرئیل آمد به عرش و بر ملائک ناز کرد چون دمي از خادمي‌بگرفت جاروي رضا هرچه‌اسرافیل‌خواهد بَردَمَد در صورِخود بر نخیزم من ز گورم جز به یاهوي رضا روز محشر در امان از تیرِ خشمِ آتشم خوانده‌ام اینرا به‌اشكِ‌چشم آهوي‌رضا ‌✍🏻
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻
﷽ مرا ڪ در خرابه‌ے دݪ بجز شراره نیست؛ غیر از شراب ساغر ساقے ڪ چاره نیست؛ گفتم رواست مـــستیم امشب ڪ پیر گفت؛ «درکار خیر حاجت‌هیچ استخاره نیست» بنشسته در دݪم، مه‌ و خورشید و زیݩ سبب؛ تا حشر در ســپهر رخم جز ستاره نیست؛ زد مـــــاه چهره اے درِ دݪ را وݪے ندانست؛ این‌خانه، رهن ‌عشق‌حسین است اجاره نیست! مݩ نامـــه هاے خویش برم بر درِ حسین؛ جزاو درایݩ اداره‌ے عالم‌ڪ کاره نیست! گشتم تمام عاݪم و جز مـــجلس حسین؛ جایے برای ِ طفݪ دݪم ،گاهواره نیست؛ بس گــــــــــــــــریه بر غریبی ارباب ڪرده ام؛ چشم آشناے قهقهه ی ماهواره نیست! شد روی سنگ قبر دلم ‌حڪ فردوس‌هم‌بہ‌قیمت‌ایݩ سنگ‌خاره نیست
﷽ مرا ڪ در خرابه‌ے دݪ بجز شراره نیست؛ غیر از شراب ساغر ساقے ڪ چاره نیست؛ گفتم رواست مـــستیم امشب ڪ پیر گفت؛ «درکار خیر حاجت‌هیچ استخاره نیست» بنشسته در دݪم، مه‌ و خورشید و زیݩ سبب؛ تا حشر در ســپهر رخم جز ستاره نیست؛ زد مـــــاه چهره اے درِ دݪ را وݪے ندانست؛ این‌خانه، رهن ‌عشق‌حسین است اجاره نیست! مݩ نامـــه هاے خویش برم بر درِ حسین؛ جزاو درایݩ اداره‌ے عالم‌ڪ کاره نیست! گشتم تمام عاݪم و جز مـــجلس حسین؛ جایے برای ِ طفݪ دݪم ،گاهواره نیست؛ بس گــــــــــــــــریه بر غریبی ارباب ڪرده ام؛ چشم آشناے قهقهه ی ماهواره نیست! شد روی سنگ قبر دلم ‌حڪ فردوس‌هم‌بہ‌قیمت‌ایݩ سنگ‌خاره نیست
﷽ مرا ڪ در خرابه‌ے دݪ بجز شراره نیست؛ غیر از شراب ساغر ساقے ڪ چاره نیست؛ گفتم رواست مـــستیم امشب ڪ پیر گفت؛ «درکار خیر حاجت‌هیچ استخاره نیست» بنشسته در دݪم، مه‌ و خورشید و زیݩ سبب؛ تا حشر در ســپهر رخم جز ستاره نیست؛ زد مـــــاه چهره اے درِ دݪ را وݪے ندانست؛ این‌خانه، رهن ‌عشق‌حسین است اجاره نیست! مݩ نامـــه هاے خویش برم بر درِ حسین؛ جزاو درایݩ اداره‌ے عالم‌ڪ کاره نیست! گشتم تمام عاݪم و جز مـــجلس حسین؛ جایے برای ِ طفݪ دݪم ،گاهواره نیست؛ بس گــــــــــــــــریه بر غریبی ارباب ڪرده ام؛ چشم آشناے قهقهه ی ماهواره نیست! شد روی سنگ قبر دلم ‌حڪ فردوس‌هم‌بہ‌قیمت‌ایݩ سنگ‌خاره نیست
﷽ به اسم اعظم الله کنم تفسیری از آن شاه، چون قرآن شهی کز رفعت معراج اقامت کرده در افلاک مهی کز هیبت قامت،قیامت کرده در محشر خداوندا چه بنویسد دگر جان از علی‌اکبر نخستین صور محشر می‌کُشد عالم ولی دوم جهانی زنده می‌گردد دهد سر چون اذان اکبر چو عبدالباسطِ پیغمبران بر منبر فردوس نسیم صوت قرآنش شود هرشب وزان اکبر سزا بر کافر آن تیغش، روا بر مؤمن آن ابروش ستاند جان از این با قهر و هم با مهر از آن اکبر زمین در زیر پایش سوره زلزال می‌خواند ملائک بر سرش با دودِ اسفند إن یکاد به دورادور او لشکر به تن صد زخم دارد بس این مهپاره چشمش ذوالفقار اخم دارد به میدان، پهلوانی سوی اکبر تاخت برای دیدن رویش غرامت داد و جانش باخت ز وحشت دشمنش چون بید می‌لرزد کمند اسب طوفان دست اوست بود هر آذرخشی مات شمشیرش و هر تندر به خوف از ضرب شست اوست بگو ننشیند آن قرص قمر بر اسب سمند آسمان زین کرده پست اوست سزا شاهیّ هفت عالم چنین فرّی إلهی را علی‌اکبر به دربارش وزیری گر طلب می‌کرد سلیمان ترک می‌گفت آن سریر پادشاهی را ملک از ناز چشمانش غزل گوید فلک مشتاق گامش مست می‌رقصد و علامه چنین تفسیر بنویسد قسم بر لیل موی او قسم بر شمس روی او قسم بر کوثر اشکش،قسم بر یوسف چشمش قسم بر ناس مبهوتش و بر تکویر آن خشمش حدید تیغ تیز و طارق تیرش قسم بر رعد شمشیر و بر آن فتح سپاه او قسم بر غافر عفو و بر آن کهف پناه او به الرحمن دستانش، و بر انعام دستانش بر آن نحل سلام او، به لقمان کلام او به آن صافات اوصافش که هر اندیشه جز آن است قسم بر نور تا قدرش، و اعلای مقام او که اکبر عشق پیغمبر خدا را کلّ قرآن است ✍🏻
﷽ فلك از شأن علي حسّ ستایش دارد ملك از ذکــر علي شوقِ نیایش دارد آسمان‌گشته گدا بر کفي‌از مشكِ علي چون‌که بر کلّ جهان نیّتِ بارش دارد فلك از صاعقه‌اي لــرزد و از هم بدَرد ذوالفقاراست که‌با رعد کشاکش دارد یك‌نفر حیدرِ کرّار و دوصد لشکرِ کفر وه خدا روي‌زمین، یك‌تنه ارتش دارد به‌چه‌شدّت‌بزدآن‌ضربتِ‌خندق‌که‌زمین چـارده قرن به هر منطقه رانش دارد صحنه رزم علي را نگرند اهل بهشت اي‌خوشا پرده‌ي فردوس نمایش‌دارد خورده آدم،پدرِ دهر به‌طفلي حسرت چون‌علي‌بر سرِ او دستِ‌نوازش دارد قبل بنوشتنِ قرآن ملکي گفت خــدا بهر اوصــافِ علي قصدِ نگارش دارد عابد ار خصم‌ِعلي،کافر اگریارِعَليست آن‌خدا بر دومین شخص گرایش‌دارد إنس‌وجن‌نامه‌شان‌راهمه‌سنجند سریع وه‌که خیرات‌ کارِ شمارش‌ دارد این‌چه‌شاهیست‌خدایاومقامش‌چیست که قیامت به قدومش سرِ کرنش دارد گر نبود این ســخنم کفر خدا مي‌گفتم که علي‌خویش لیاقت به پرستش دارد تشنه‌ْساقي‌به‌جنان‌جزقلمي‌هیچ‌نخواست بس که در مدح علي ذوق سرایش دارد ✍🏻
﷽ فلك از شأن علي حسّ ستایش دارد ملك از ذکــر علي شوقِ نیایش دارد آسمان‌گشته گدا بر کفي‌از مشكِ علي چون‌که بر کلّ جهان نیّتِ بارش دارد فلك از صاعقه‌اي لــرزد و از هم بدَرد ذوالفقاراست که‌با رعد کشاکش دارد یك‌نفر حیدرِ کرّار و دوصد لشکرِ کفر وه خدا روي‌زمین، یك‌تنه ارتش دارد به‌چه‌شدّت‌بزدآن‌ضربتِ‌خندق‌که‌زمین چـارده قرن به هر منطقه رانش دارد صحنه رزم علي را نگرند اهل بهشت اي‌خوشا پرده‌ي فردوس نمایش‌دارد خورده آدم،پدرِ دهر به‌طفلي حسرت چون‌علي‌بر سرِ او دستِ‌نوازش دارد قبل بنوشتنِ قرآن ملکي گفت خــدا بهر اوصــافِ علي قصدِ نگارش دارد عابد ار خصم‌ِعلي،کافر اگریارِعَليست آن‌خدا بر دومین شخص گرایش‌دارد إنس‌وجن‌نامه‌شان‌راهمه‌سنجند سریع وه‌که خیرات‌ کارِ شمارش‌ دارد این‌چه‌شاهیست‌خدایاومقامش‌چیست که قیامت به قدومش سرِ کرنش دارد گر نبود این ســخنم کفر خدا مي‌گفتم که علي‌خویش لیاقت به پرستش دارد تشنه‌ْساقي‌به‌جنان‌جزقلمي‌هیچ‌نخواست بس که در مدح علي ذوق سرایش دارد ✍🏻
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻
﷽ بر تخت‌ِقصرِافلاک، تنها علي امیر است سندچه‌خواهي‌ازمن،کي‌ٖمنکرِ غدیراست زمان‌چواسب‌ِرامش،زمین‌چوکبک‌ِدامش اوخودولي‌به‌قلبم‌چومرغ‌ِعشق‌ْاسیراست اگر خداست اَعظم، حتماً علي عَظیم و اگر خداست اَکبر، قطعاً علي کَبیر است بر آسمان‌بگویید، بندد به پشت‌ِخود زین چون‌میلِ‌ یکّه‌تازي،در فکرِ آن امیر است تا سر کشیدم آن‌روز، از خُمّ عشقِ حیدر از جامِ تلخِ‌دنیا، سیناي‌سینه سیر است مــولا کسي در عالـم، غیر از علي نگیرم چه مقتداي خوبي، وَاݪݪّٰہ ِبے‌نظیــر است ‌ ✍🏿
﷽ بر تخت‌ِقصرِافلاک، تنها علي امیر است سندچه‌خواهي‌ازمن،کي‌ٖمنکرِ غدیراست زمان‌چواسب‌ِرامش،زمین‌چوکبک‌ِدامش اوخودولي‌به‌قلبم‌چومرغ‌ِعشق‌ْاسیراست اگر خداست اَعظم، حتماً علي عَظیم و اگر خداست اَکبر، قطعاً علي کَبیر است بر آسمان‌بگویید، بندد به پشت‌ِخود زین چون‌میلِ‌ یکّه‌تازي،در فکرِ آن امیر است تا سر کشیدم آن‌روز، از خُمّ عشقِ حیدر از جامِ تلخِ‌دنیا، سیناي‌سینه سیر است مــولا کسي در عالـم، غیر از علي نگیرم چه مقتداي خوبي، وَاݪݪّٰہ ِبے‌نظیــر است ‌ ✍🏿 ‌ ࿐ᭂ⸙🖤⸙࿐
🌱﷽🌱 در عشق را گشاید، صلوات بر محمّد که جز عاشقان نشاید،صلوات بر محمّد فلکا تو مرده‌بودی،ز چه‌جان‌به تن نمودی به رُخت رسیده شاید،صلوات بر محمّد چه نکو شمیم پاکی،برسد به مُلک خاکی که ز عرش حق بیاید،صلوات بر محمّد به کنار چشم سنبل،چه نکو نشسته بلبل ز محبتش سراید،صلوات بر محمّد به دل است آرزویم،که‌خدای بس نکویم به دهان من فزاید صلوات بر محمّد 🌸سلامتی امام عصر ۳ صلوات
﷽ بر تخت‌ِقصرِافلاک، تنها علي امیر است سندچه‌خواهي‌ازمن،کي‌ٖمنکرِ غدیراست زمان‌چواسب‌ِرامش،زمین‌چوکبک‌ِدامش اوخودولي‌به‌قلبم‌چومرغ‌ِعشق‌ْاسیراست اگر خداست اَعظم، حتماً علي عَظیم و اگر خداست اَکبر، قطعاً علي کَبیر است بر آسمان‌بگویید، بندد به پشت‌ِخود زین چون‌میلِ‌ یکّه‌تازي،در فکرِ آن امیر است تا سر کشیدم آن‌روز، از خُمّ عشقِ حیدر از جامِ تلخِ‌دنیا، سیناي‌سینه سیر است مــولا کسي در عالـم، غیر از علي نگیرم چه مقتداي خوبي، وَاݪݪّٰہ ِبے‌نظیــر است ‌ ✍🏿
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻
﷽ بر تخت‌ِقصرِافلاک، تنها علي امیر است سندچه‌خواهي‌ازمن،کي‌ٖمنکرِ غدیراست زمان‌چواسب‌ِرامش،زمین‌چوکبک‌ِدامش اوخودولي‌به‌قلبم‌چومرغ‌ِعشق‌ْاسیراست اگر خداست اَعظم، حتماً علي عَظیم و اگر خداست اَکبر، قطعاً علي کَبیر است بر آسمان‌بگویید، بندد به پشت‌ِخود زین چون‌میلِ‌ یکّه‌تازي،در فکرِ آن امیر است تا سر کشیدم آن‌روز، از خُمّ عشقِ حیدر از جامِ تلخِ‌دنیا، سیناي‌سینه سیر است مــولا کسي در عالـم، غیر از علي نگیرم چه مقتداي خوبي، وَاݪݪّٰہ ِبے‌نظیــر است ‌ ✍🏿
﷽ بر تخت‌ِقصرِافلاک، تنها علي امیر است سندچه‌خواهي‌ازمن،کي‌ٖمنکرِ غدیراست زمان‌چواسب‌ِرامش،زمین‌چوکبک‌ِدامش اوخودولي‌به‌قلبم‌چومرغ‌ِعشق‌ْاسیراست اگر خداست اَعظم، حتماً علي عَظیم و اگر خداست اَکبر، قطعاً علي کَبیر است بر آسمان‌بگویید، بندد به پشت‌ِخود زین چون‌میلِ‌ یکّه‌تازي،در فکرِ آن امیر است تا سر کشیدم آن‌روز، از خُمّ عشقِ حیدر از جامِ تلخِ‌دنیا، سیناي‌سینه سیر است مــولا کسي در عالـم، غیر از علي نگیرم چه مقتداي خوبي، وَاݪݪّٰہ ِبے‌نظیــر است ‌ ✍🏿
﷽ بر تخت‌ِقصرِافلاک، تنها علي امیر است سندچه‌خواهي‌ازمن،کي‌ٖمنکرِ غدیراست زمان‌چواسب‌ِرامش،زمین‌چوکبک‌ِدامش اوخودولي‌به‌قلبم‌چومرغ‌ِعشق‌ْاسیراست اگر خداست اَعظم، حتماً علي عَظیم و اگر خداست اَکبر، قطعاً علي کَبیر است بر آسمان‌بگویید، بندد به پشت‌ِخود زین چون‌میلِ‌ یکّه‌تازي،در فکرِ آن امیر است تا سر کشیدم آن‌روز، از خُمّ عشقِ حیدر از جامِ تلخِ‌دنیا، سیناي‌سینه سیر است مــولا کسي در عالـم، غیر از علي نگیرم چه مقتداي خوبي، وَاݪݪّٰہ ِبے‌نظیــر است ‌ ✍🏿 ‌ ࿐ᭂ⸙🖤⸙࿐
﷽ مرا ڪ در خرابه‌ے دݪ بجز شراره نیست؛ غیر از شراب ساغر ساقے ڪ چاره نیست؛ گفتم رواست مـــستیم امشب ڪ پیر گفت؛ «درکار خیر حاجت‌هیچ استخاره نیست» بنشسته در دݪم، مه‌ و خورشید و زیݩ سبب؛ تا حشر در ســپهر رخم جز ستاره نیست؛ زد مـــــاه چهره اے درِ دݪ را وݪے ندانست؛ این‌خانه، رهن ‌عشق‌حسین است اجاره نیست! مݩ نامـــه هاے خویش برم بر درِ حسین؛ جزاو درایݩ اداره‌ے عالم‌ڪ کاره نیست! گشتم تمام عاݪم و جز مـــجلس حسین؛ جایے برای ِ طفݪ دݪم ،گاهواره نیست؛ بس گــــــــــــــــریه بر غریبی ارباب ڪرده ام؛ چشم آشناے قهقهه ی ماهواره نیست! شد روی سنگ قبر دلم ‌حڪ فردوس‌هم‌بہ‌قیمت‌ایݩ سنگ‌خاره نیست ‌ ࿐ᭂ⸙🖤⸙࿐ ▀▀▀▀▀▀▀▀▀
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻
من سنگ‌و خس نشینم،تو بر سریر مهري من خشــــکيِ زمینم، تو چشمه‌ي سپهري از ســــاغر نگاهت، من تشنه‌ام به شهدي Land of my heart became dessert take me a look o Mahdi اي‌شمسِ‌حق‌که‌بستان،جان‌ازنگاهت‌آموخت دراین‌سیه‌زمستان،هجرِتو سینه‌ام‌سوخت کاشم به بر کشاني،چو کـودکي به مَهدي My cold heart calls your warm hand, I need kindness o Mahdi.. رخسار همچو شمست،را کاش‌بنگریستم اي‌مه‌به‌شوق لمست،هرروز وشب‌گریستم از بهر وصل رویت،دیگر کنم‌چه جهدي؟ I am dead of your absence Let me see you o Mahdi! با خامه‌ي قشنگم، صد عهد اگر ببستم با جرم قلب سنگم، جام دلت شکستم یکي ز صد هزاران، وفا نشد به عهدي Promise after promise broke Still I hope you Mahdi.... Still I hope you Mahdi❤️ ✍🏻
جانِ خویش از بندِ نفس آزاد کن بهر بیــــدادِ هوس، صــــد داد کن ســــجده بر دیوِ ســــیه ننما دگــــر زآن خــــــداي مهربانـــــــت یاد کن ‌✍🏻