📚 #کتاب_با_سعداء
⁉️ افسران آمریکایی درباره حاجقاسم چه میگویند؟
🔹 داستانک:
هیچ وقت با لباس نظامی نیامد توی خط. یک پیراهن ساده تنش بود که آن را هم می انداخت روی شلوار خاکیاش؛ بسیجیِ بسیجی! بعضی وقتها، کلاه لبهدار بر سرش میگذاشت و گاهی هم سرش را با چفیه میبست. زیر تیر و ترکش، پا در خطرناکترین نقطهها میگذاشت. رزمندهها وقتی میدیدند فرمانده مقاومت آمده توی خط و دارد نفس به نفس آنها میجنگد، جان تازه میگرفتند.
اسمش را بگذاریم تواضع، نترسی و جگرداری یا مدیریت و فرماندهی یا چه و چه! هرچه بود، اینجور رفتارهای حاجی، قفل دهان دشمن آمریکایی را هم باز کرده بود. وقتی جان مگوایر، افسر سابق CIA، تصویر حاجقاسم را در خط مقدم جبههها دیده بود، گفته بود: «آن آدم ردهپایینی که ۲۵ سالش است و بدون جلیقه ضد گلوله دارد در یک گروه شبهه نظامی میجنگد، چگونه ممکن است انگیزه نگیرد و عملکرد خوبی نداشته باشد، وقتی میبیند رئیسش که همسن پدربزرگش است، با یک پیراهن دارد در میدان جنگ و در میان شلیک گلولهها قدم میزند؟! این کار، یک پیام الهامبخش برای آن سرباز است که ترس در وجود این آدم وجود ندارد و ما هم باید همینگونه باشیم».
📚 منبع: کتاب از ظهر عاشورا تا شام بغداد، ص۴۳
______
📖 برشی از کتاب #از_ظهر_عاشورا_تا_شام_بغداد اثر #حجت_الاسلام_راجی که از طریق زیر قابل دریافت است: