🔆ملّا صالح و آمنه بیگم#جالب_بخونید
☘️ملّا محمد صالح مازندرانی فرزند ملّا احمد، با فقر برای تحصیل به اصفهان رفت. سهم مادی او از دنیا، تحصیل ناچیز بوده و شبها از چراغ عمومی آن زمان مدرسه استفاده میکرد.
پس از مدتی که تحصیلات علمی را آموخت، به درس ملّا محمدتقی مجلسی رحمهالله علیه (پدر علامه مجلسی رحمهالله علیه) راه یافت. مجلسی که استاد او بود، روزی بعد از درس به او گفت: «اجازه میدهی همسری برایت انتخاب کنم؟»
☘️ و سپس به درون خانه رفت و به دختر دانشمندش آمنه بیگم که فاضله بود، فرمود: «شوهری برایت پیدا کردهام که فقیر ولی فاضل است.»
☘️آمنه عرض کرد: «فقر عیب مردان نیست» با این جمله رضایت به ازدواج داد و پدرش او را به عقد ملّا صالح درآورد.
☘️در شب عروسی، ملّا صالح مشغول مطالعهی مطلب علمیای بود که برایش مشکل بود. آمنه بیگم با فراست درک کرد که همسرش دچار مشکل شده است، از این رو مسئلهی علمی را با شرح و حلش نوشت.
☘️شوهرش فهمید که آمنه آن را حل کرده است، بنابراین سر به سجدهی شکر نهاد و به خاطر این تفضّل به عبادت مشغول شد. شب زفاف سه شب طول کشید؛ تا اینکه مجلسی مطلع شد و به وی فرمود: «اگر این زن مناسب شأن شما نیست، بگو تا دیگری را به عقدت درآورم.»
او گفت: «نه بلکه خدا را به خاطر این نعمتی –زن فاضلهای- که به من داده است شکر میگذاردم، ازاینرو به تأخیر افتاده است.» مجلسی رحمهالله فرمود: «اقرار به عدم قدرت برای شکر گذاری خداوند، نهایت شکر بندگان است.»
#سلام_آدینه_تون_نیک_برکت_بزندگیتون
#جمعه_۲۷_مرداد_ماه_۱۴۰۲🍀💐🌷