📸 نوروز متفاوت رزمندهها در جبهه
🔹یکی از رزمندهها میگوید:
قبل از تحویل سال آداب نوروز رعایت میشد و رزمندهها سنگرتکانی میکردند. سنگرها با گل و گیاههای اطراف #سنگر و شقایقهایی که در اطراف سنگر روییده بود تزئین میشد.
🔸در #جبهه سنّت "هفتسین" و چیدن سفره شب عید را هم حفظ کرده بودند منتها با همان رنگ و روی جنگیاش.
🔹هنگام تحویل سال پوکه توپ خمپاره را میگذاشتند وسط و داخل آن را پر از گل صحرایی میکردند و در کنار آن همان گل و شیرینیهایی که از شهر خریده بودند، میگذاشتند که این میشد سفره هفتسین.
🔸مثل هفتسین لشگر ۲۷ که عبارت بود از: مین سوسکی، مین سبدی، سیم تله، سیمچین، سیم خاردار، سرنیزه، سی چهار (c4)
#شهدا
#سنگر شهدا
#زندگی نامه شهید مرتضی مطهری🌷 _ قسمت دوم
منبع: سایت نوید شاهد
در دوره ی اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیة الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی(به مدت دوازده سال در فلسفه ی ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه، الهیات، شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. قبل از هجرت آیة الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفت و از محضر ایشان استفاده می نمود. مؤلف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیة الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برد. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیة الله سید محمد حجت (در اصول) و مرحوم آیة لله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم ، علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله، با فدائیان اسلام در ارتباط بود.
ادامه دارد....
#حجاب
#امام_زمان
#سنگر شهدا
#شهید کمال کورسل؛ به یاد امام حسین (ع)
در گرماگرم عملیات مرصاد، نیروهایی که پشت منافقین هلی برن شده بودند، سه روز بود که آب و غذا نداشتند و امیدی هم به رسیدن کمک نبود. هوای گرم تابستان نیروها را تشنه کرده بود و مجروحان ناله می کردند. نگاهم که به او افتاد دیدم زبانش مثل استخوان سفید شده لبهایش خشک و چشمانش خیلی ضعیف شده بودگفت: آقای نداوی آب نداری؟
گفتم: “نه! باید صبر کنید.”
گفت: تحمل می کنم.
بعضی از رزمندگان عراقی از وضعیت موجود ناراحت بودند و پشت بیسیم با داد و فریاد به فرماندهان شکایت می کردند.
کمال لهجه عراقی را متوجه نمی شد گفت: “آقای نداوی، اینها چه شان شده است؟
گفتم: از تشنگی و گرسنگی اذیت شده اند و دارند به فرماندهان شکایت می کنند.
وقتی متوجه رفتار آنان شد با صدای بلند همه را خطاب قرار داد و گفت: «خجالت نمی کشید؟ از خدا خجالت نمی کشید؟ ما امروز با این تشنگی و گرسنگی با امام حسین (ع) همدردی می کنیم. شما امام حسین (ع) را نمی شناسید؟! امروز حسینی هستیم، امروز امام حسین (ع) را من شناختم. باید حسین گونه باشیم امروز امام حسین با این حالت شهید شدند و زخمی شدند و بچه ها شهید شدند. چرا اینطوری می کنید؟”
سخنان تأثیرگذارش همه را آرام کرد. حرفهایش که تمام شد با ناراحتی بلند شد و چند قدمی از ما فاصله گرفت. هنوز چند متری دور نشده بود که چند تیر به او اصابت کرد و همان جا روی زمین افتاد و شهید شد.
#سنگر شهدا
#طلبه شهیدی که تکه تکه شد و از او فقط یک کارت شناسایی باقی ماند
# شهید قادر اسدی
🔹️ کسی چه داند که بر حالِ زار ما چه میگذرد؟
جاماندهایم و حوصلهٔ شرح قصه نیست
■ در عملیات مسلم رزمندگان در چندین چادر قرار داشتند. من هم بهمراه عدهای از بچهها در بیرون از چادرها بودیم، که ناگهان در حد فاصل یک پلک به هم زدن صدای «میگ» عراق به گوشمان خورد و چادر و سنگر رزمندگان بمباران شد.
□ از رزمندگان داخل سنگر و چادرها نه تنها یک نفر زنده نماند بلکه جنازهها هم تکهتکه شده بود.■ کربلایی به شده بود
□ فضا بهم ریخته بود. که ناگهان گریه و فریاد چند نوجوان همه را به خود جلب کرد. جلو رفتم و دیدم تعدادی از بچهمحلها یکی از دوستانشان را از دست داده بودند و فریاد میزدند مگر قرار نبود باهم باشیم؟ باهم شهید شویم؟ چرا تو رفتی؟
■ کارت شناسایی دوستشان را در دست گرفته و ناله میکردند. درحالیکه همه منقلب شده بودند من عکاسی میکردم و این عکس به یادگار ماند.
■ این کارت شناسایی متعلق است به "شهید قادر اسدی" طلبه ۱۹ساله که قبل از شروع عملیات در آن بمباران به شهادت رسید و از او فقط همین کارت باقی ماند.