eitaa logo
🇮🇷خادمان شهدا سربازان ولایت🇮🇷
170 دنبال‌کننده
74.4هزار عکس
66.3هزار ویدیو
448 فایل
(این کانال هدف و فرمان امامان حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای مدظله‌العالی که همان هدف پیامبراسلام خاتم الانبیا محمد مصطفی( ص) و۱۲امام و۱۴معصوم و شهداو ایثارگران و نظام مقدس جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی ایران تشکیل شده است )
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 🍃🌺 💥 *سه دقیقه در قیامت💥* 🌺 🔹 ❇ *فضا و زمان متفاوت* : افرادی را که تجربه نزدیک مرگ را داشته اند مي گویند: 👇 ✨زمان به شدت متراکم است وهیچ شباهتی به زمان عادی ندارد، آنها می گویند زمان در جریان تجربه ی نزدیک به مرگ مثل حضور در ابدیت است. یعنی ممکن است اتفاقات بسیاری رخ دهد. اما تمام این ها فقط در چند ثانیه باشد! 💠 از زنی سوأل کردند که: تجربه ي شما چه مدت به طول انجامید؟ وی گفت میتوانید بگویید یک ثانیه یا ده هزار سال، هیچ فرقی نميكند كه کدام یک را مطرح کنید! اصلا زمان در این تجربه ها مطرح نیست. شاید در چند ثانیه اتفاقاتی را مشاهده می کنید که برای بیان آنها ساعت ها وقت بخواهید. ✅ درپایان باید این نکته را یاد آور شد که تمام این افراد برای لحظاتی توانسته اند از محدوده زمان و مکان که کالبد انسان در آن در گیر است خارج شوند. 🔆 آنان پیمانه عمرشان به اتمام نرسیده و فرشته ی مرگ، آنان را برای همیشه از دنیا جدا نکرده است. 💥 لذا در اکثر این مشاهدات، حرفی از بررسی اعمال، که اعتقاد تمامی ادیان است نشده، بلکه خداوند از این طریق به بقیه ی انسان ها یادآور می شود که اینقدر در دنیای مادی غرق نشوند و خودشان را برای بازگشت ومعاد آماده سازند. ✳ با بیان این مقدمه نسبتا طولانی به سراغ یکی از کسانی می رویم که تجربه ای خاص داشته است. کسی که برای چند دقیقه از دنیای مادی خارج می شود و با التماس به این دنیا بر می گردد! 🔅 خاطرات زیبای او در نوع خود بی بدیل است. وقتی پس از پیگیری بسیار توانستم ایشان را ببینم وگفتگو انجام شد، به این نتیجه رسیدم كه صحبت های او ، گویی بیان مطالب کتاب های معاد است ❗ ⚜شما هم با ما همراه شوید... 💥 قسمت هفتم کتاب ( *سه دقیقه در قیامت* ) .🌹با تشکر*🌹 🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🌴📚🌼📚🌴 📙 ✍نصفه‌شب‌ها مجبور می‌ڪردڪله‌پاچه بخوریم مجید در هر چیزی مرام خاص خودش را دارد. حتی وقتی قهر می‌ڪند و نمی‌خواهد شب را خانه بیاید. حتی وقتی نصفه‌شب‌ها هوس می‌کند ڪل خانه را به ڪله‌پاچه مهمان ڪند. حالا مجید نیست و تمام چیزهای عجیب و غیرمنتظره را با خود برده است مادر مجید می‌گوید: «معمولاً دیروقت می‌آمد؛ اما دلش نمی‌آمد چیزی را بدون ما بیرون بخورد. ساعت سه نصفه‌شب با یڪ‌دست ڪامل ڪله‌پاچه به خانه می‌آمد و همه را به‌زور بیدار می‌ڪرد و می‌گفت باید بخورید. من بیرون نخورده‌ام ڪه با شما بخورم. من هم خواب و خسته سفره پهن می‌ڪردم و ڪله‌پاچه را ڪه می‌خوردیم» ساناز خواهر بزرگ‌تر مجید می‌گوید: «زمستان‌ها همه در سرما ڪنار بخاری خوابیده‌اند اما ما را نصفه‌شب بیدار می‌ڪرد و می‌گفت بیدار شوید برایتان بستنی خریده‌ام و ما باید بستنی می‌خوردیم.» پدر مجید هم بعد از خال‌ڪوبی دست مجید به او واکنش نشان می‌دهد و مجید شب را خانه نمی‌آید اما قهر ڪردن او هم مثل خودش عجیب است: «خال‌ڪوبی برای ۶ ماه قبل از شهادت مجید است. می‌گفت پشیمان شدم؛ اما خوشش نمی‌آمد چند بار تڪرار ڪنی. می‌گفت چرا تڪرار می‌کنید یڪ‌بار گفتید خجالت ڪشیدم. دیگر نگویید. وقتی هم از خانه قهر می‌ڪرد شب غذایی را ڪه خودش می‌خورد دو پرس را برای خانه می‌فرستاد. چون دلش نمی‌آمد تنهایی بخورد.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 ⏪ ... 🌴💎📚💎