eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.4هزار ویدیو
165 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حضرت معشوق دوستم همیشه در خیال توست. به گمانم لحظه‌ای نیست که از خیال تو خالی شود. گاهی رنگش می‌پرد، گاهی لبخند به لبش می‌آید و گاهی اشک می‌ریزد. رنگش می‌پرد،‌ بی آن که کسی خبر دهشتناکی آورده باشد. لبخند می‌زند بی آن که کسی حرف خنده‌داری گفته باشد و اشک می‌ریزد بی آن که مصیبتی شنیده باشد. در این مدّتِ هم‌نشینی، راز حالاتش را خوب فهمیده‌ام. به قدری غرق خیال توست که خیال‌ها حقیقت زندگی‌اش شده. وقتی خیال می‌کند لحظه‌ای را که از تو اذن حضور می‌خواهد و تو دست رد به سینه‌اش می‌زنی چنان رنگش می‌پرد که گویی آسمان روی سرش خراب شده. دست رد به سینه خوردن خیالی است؛ امّا پریدن رنگش واقعی. من از رنگ پریدۀ او وحشت می‌کنم. وقتی خیال می‌کند لحظه‌ای را که تو به رویش لبخند می‌زنی و در پاسخ سؤالِ «آیا از من راضی هستی؟»، آری می‌گویی چنان لبخندی به لبش می‌نشیند که با آن می‌شود غصّه‌دارهای عالم را شاد کرد. پاسخ آری، خیالی است؛ امّا شادی و شعفش واقعی. من از شدّت شعفی که از لبخندش پیدا می‌کنم، روی پا بند نمی‌شوم. وقتی خیال می‌کند لحظه‌ای را که دیدار به پایان رسیده و باید از خانه‌ات بیرون بیاید ابر بهار می‌شود و اشک می‌ریزد. از سوز صدای گریه کردنش، دل سنگ آب می‌شود. بیرون آمدنش خیالی است، ولی اشک‌هایش واقعی. دست خودم نیست اشک‌هایش که جاری می‌شود آسمان چشم‌های من هم ابری می‌شود. چه قدر من و او با هم فرق داریم! غم و شادی‌هایمان چه قدر با هم فاصله دارند! حسّ بدی دارم نسبت به خودم. وقت عاشق شدنم کی می‌رسد؟! معلوم است؟ با همۀ وجود از عاشق نبودنم خسته‌ام! شبت بخیر حضرت معشوق! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃 حضرت کریم از غم، تصویری در ذهنم بود که اگر بخواهم رنگش را بگویم، سیاه طعمش، تلخ و قیافه‌اش: زشت. برای همین هم بود که همیشه از غم فرار می‌کردم. هیچ گاه به خاطرم نمی‌آید که غم را رفیق نشاط دانسته باشم. در زندگی‌ام این روزها اتّفاق جدیدی افتاده. دوستم تصویری جدیدی از غم ساخته برایم. غمی که سفید است مثل برف شیرین است، حتّی بیشتر از عسل زیباست به قدری که دوست ندارم لحظه‌ای چشم از آن بگیرم. هر چه قدر می‌خواهم این غم را از نشاط جدا ببینم، نمی‌شود. غمگین بانشاط ندیده بودم ولی با دوستی که تو نشانم دادی غم و نشاط را دست در گردن یکدیگر دیدم و با همۀ وجودم لذّت بردم. تازه می‌فهمم که راز بی‌حوصله بودن‌ها، افسردگی‌ها، تکراری شدن زندگی همه در یک چیز است: بی‌بهره بودن از غم عشق تو. من اگر با این دوستم همنشین نمی‌شدم هیچ گاه به این راز پی نمی‌بردم. امروز بزرگ‌ترین غم من در زندگی این است: چرا از غم عشق تو محرومم. من از بی‌نشاط بودنم خسته‌ام تکرارهای زندگی افسرده‌ام کرده. غم عشق تو برایم از نان شب هم واجب‌تر شده. آقا! من فقیرم و محتاجِ غم عشقت. تو کریمی و اهل صدقه دادن. کریم بهترین‌ها را به فقیر می‌دهد. بهتر از غم عشقت دیگر چیست؟ مرا ناامید نکن، دست خالی برنگردان در کاسۀ نیازم جرعه‌ای از غم عشقت را بریز! شبت بخیر حضرت کریم! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃کریم آشنا خسته‌ام از عوض شدن حالم! چه قدر زود از این حال به آن حال می‌شوم! با خبری که ردّی از رنگ آرزوهایم روی آن است، خوش‌حال می‌شوم و با خبر دیگری که بوی کابوس‌هایم را می‌دهد، حالم بد می‌شود. کاش آرزوهایم به رنگ دنیا نبودند و ای کاش کابوس‌هایم ترس‌های ستوده بودند! کی بناست از آرزوهای دنیایی خسته شوم؟ و آیا می‌رسد روزی که کابوس‌هایم را تو ستایش کنی؟ یا باید نشست و برخاست با دوستم را رها کنم یا این که باید مردن با تماشای او را انتخاب کنم یا این که باید یک روز همرنگ او شوم. او هم حالی به حالی می‌شود امّا میان حال به حال شدن من تا او فاصله از زمین تا آسمان است. وقتی خبری به او می‌رسد که ردّی از وصال تو در آن است همۀ وجودش می‌شود خوشحالی. او کابوسی جز نرسیدن به تو ندارد برای همین هم با خبری که بوی فراق می‌دهد، می‌شود کوه درد. می‌بینی این همه فاصله را؟ حالا حق می‌دهی که با تماشای او بمیرم؟ دوست دارم همۀ کابوس‌هایم بشوند قصه‌های خنده‌دار و همۀ آرزوهایم بشوند سنگ‌های بی‌ارزشِ شکسته. می‌شود روزی کابوسی جز نرسیدن به تو و آرزویی جز رسیدن به تو نداشته باشم؟ تو اگر همان کریمی هستی که من می‌شناسم، حتماً می‌شود. شبت بخیر کریم آشنا! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃راز آرامش شب شب، در دل سکوتی که دارد پر از فریاد است برای من. فریاد از امتداد عاشق نشدنم. دوستم را وقت خوابیدن که می‌بینم دل پر می‌کشد برای عاشق شدن. وقتی که می‌خوابد خوب می‌فهمم که به امید دیدن تو در خواب چشم‌هایش را روی هم می‌گذارد. انتظار تو را در خواب هم می‌شود کشید خوابی که عبادت است، همین خواب است. از خواب‌هایی که عبادت است، نصیبم کن شبت بخیر راز آرامش شب! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃آقای توبه‌پذیرم نمی‌دانم که خوب شده‌ام یا نه ولی به دعای تو برای خوب شدنم امید دارم. دردی که داشتم و شاید هنوز هم داشته باشم برای آتش زدن دنیا و آخرتم کافی است. کسی را نمی‌شناسم که با این درد عاقبتش به خیر شده باشد. وای از عمری که با شرّ تمام می‌شود! کسی که دوست دارد با تو دوست شود و تو هم با او دوست شوی اگر تو را شبیه خودش بخواهد بیماری است که درمانش نفس آسمانی تو را می‌طلبد. این چه دردی است که به جان ما افتاده و ما تو را مثل خودمان می‌خواهیم. تویی را که شبیه ما نیستی دوست نداریم و از دوستی کسی که نمی‌خواهد مثل ما شود خوشمان نمی‌آید. یقین دارم که تو هم دوست نداری با کسی که می‌خواهد تو را مثل خودش کند، دوست شوی. این دوست‌ها تو را برای خوشگذرانی می‌خواهند. تو اگر شبیهشان نباشی و بخواهی با آنها دوست شوی خوشی‌هایشان مخدوش می‌شود. چه قدر بی‌حیایی می‌خواهد چنین خواسته‌ای حتّی اگر به زبان نیاید و در دل بگذرد. من از این همه بی‌حیایی توبه کردم آقا! می‌شود توبه‌ام را قبول کنی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی یا نه؟ توبه اگر ابراز پشیمانی است، پشیمانم آقای من! و اگر جزم کردن عزم برای جبران گذشته است عزمم را جزم کرده‌ام برای شبیه تو شدن مولای من! نگاه لطف تو را کم دارم که بی‌شک از من دریغ نمی‌کنی. شبت بخیر آقای توبه‌پذیرم! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃طبیب جان ها امروز در این باره گفتم و فکر کردم که برای صبوری کردن باید خود را در مقابل نگاه خدا دید. این، حرف من نیست حقیقتی است که از شما آموخته‌ام. مگر می‌شود چشمان خدا را ندید و سختی‌ها را تاب آورد؟ دنیا بر من سخت گرفته مهربان! این روزها چه قدر محتاج صبوری شده‌ام. دنبال راهی می‌گردم که با همۀ وجودم احساس کنم در مقابل چشمان خدا هستم. می‌شود التماس کنم امشب تکلیف مرا روشن کنی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی یا نه؟ مگر خدا روی زمین جز چشمان توچشم دیگری هم دارد؟ تو اگر با من دوست شوی علی الدوام خودم را در مقابل نگاه خدا می‌بینم. تا به حال ندیدمت ولی می‌شناسمت تو از آن دوست‌هایی هستی که چشم از دوستانت بر نمی‌داری. با من که دوست شوی هر آن و هر لحظه هستی‌ام را در مقابل نگاه تو می‌بینم. من نیاز دارم به این دوستی مثل تشنۀ نفس بریده‌ای که هم به آب محتاج است و هم هوا. لب خشکیده و جگر تفتیده‌ام شاهد است. مهربان من! رحم کن به محتضری که با خبری که از تو به او می‌رسد، جان می‌گیرد. زودتر خبرم کن و بگو که با من دوست می‌شوی یا نه؟ شبت بخیر طبیب جان‌ها! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃سر و سامان ما می‌گویند دل باید از عقل اطاعت کند و گرنه زندگی به بی‌راهه می‌رود. این حرف درست است، اگر دل، کارونسرای هر محبّتی شده باشد و عقل همان باشد که خدای سبحان با آن عبادت می‌شود. امروز که عقل حسابگر، همۀ معنای عقل شده، از اطاعت عقل، جز لجنزار شدن، چیزی عاید دل نمی‌شود. دل اگر خانۀ محبت تو شود، معنای همان عقلی می‌شود خدا با آن عبادت می‌شود و بهشت با آن به دست می‌آید. آن وقت باید فرمان داد تا همه از دل فرمان ببرند. عقل‌هایی را هم که از دل اطاعت نمی‌کنند، باید زائل کرد. دلی که عاشق توست، همیشه باید فرمانده بماند تا زندگی‌ها سامان بگیرد. همۀ بی‌سر و سامانی ما دلیلی جز این ندارد که از چنین فرماندهی محرومیم. عقل حسابگر وقتی به چنین دلی می‌رسد، با همۀ وجودش احساس ذلّت می‌کند. وقتی سرباز دل می‌شود، حسابگری‌هایش زمین تا آسمان تغییر می‌کند. چه قدر بد! دل‌ها خانۀ محبّت تو نیست. برای همین هم مجبوریم مردم را از اطاعت کردن از دل باز داریم. بی‌سر و سامانی بس است. دلمان را خانۀ محبّت خویش کن! شبت بخیر سر و سامان ما! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃بهانه نفس کشیدنم اگر بنا نیست تا در این دنیا زندگی می‌کنم، دلم باز شود به من بگو. به امید باز شدن دلِ گرفته،‌ زندگی کردن و دائم گرفتار دل‌گرفتگی بودن، سخت است، باور کن. گویی قاعدۀ بازی دنیا با من این شده: تا کمی دلم می‌رود به سوی باز شدن، کاری می‌‌کند که دلم باز بگیرد. انگار که لذت می‌برد از بستن روزنۀ امیدی که به رویم باز شده. وقتی منتظر باز شدن دلم نباشم، همین اندازه از روزنه‌های نیمه باز و نیمه بسته، برایم غنیمت می‌شود. من اگر هنوز امید دارم به باز شدن دلم، از آن روست که امید دارم به نگاه لطف تو. دلم را خوش کرده‌ام و نمی‌خواهم این دل‌خوشی را از خودم بگیرم که روزی می‌رسد، تو می‌آیی پیش من یا مرا می‌خوانی به پیش خود که دستی بکشی روی دلم. من به اعجاز دست تو ایمان دارم. اگر دستت را بکشی روی دلم، تا عمر دارم دلم نمی‌گیرد. اگر نمی‌خواهی تا زنده‌ام دستی بکشی روی دلم بگو. ترس جانم را نداشته باش. نهایتش این است که می‌میرم. اگر بنا نیست دست تو هیچ گاه روی دلم کشیده نشود، مرگ بهتر از نفس کشیدن است. شبت بخیر بهانۀ نفس کشیدنم! 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
خدا دلش برات تنگ میشه، اگر دیر به دیر صداش کنی رفیق :))♥️✨🍃 موقع خواب درد و دل با خدا و امام زمانمون یادتون نره🙃🌹