#معارف_علوی
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🟢 ملائکه آسمان حتی به مکانی که «مجلس ذکر اهلبیت علیهمالسلام» در آن برگزار شده، خود را معطّر میکنند ...
اُمّ سلمه گوید: شنیدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمود:
هیچ قومی دور هم جمع نشدند تا درباره فضائل علی علیهالسّلام سخن بگویند مگر اینکه فرشتگان از آسمان پایین آمده و آنها را احاطه کنند، و چون از هم جدا گشتند، آن فرشتگان به آسمان باز گردند.
و دیگر فرشتگان ساکن در آسمان خطاب به آنان میگویند:
إِنَّا نَشَمُّ مِنْ رَائِحَتِکُمْ مَا لَا نَشَمُّهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَلَمْ نَرَ رَائِحَةً أَطْیَبَ مِنْهَا
🔻از شما بویی به مشام ما میرسد که از دیگر فرشتگان آن را استشمام نمیکنیم و رایحهای خوشبوتر از آن ندیدهایم!
آن فرشتگان که نزول آمده بودند، به آنها میگویند:
کُنَّا عِنْدَ قَوْمٍ یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فَعَلِقَ فِینَا مِنْ رِیحِهِمْ فَتَعَطَّرْنَا
🔻نزد قومی بودیم که محمّد صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت او را یاد میکردند و از عطر آنها نیز به ما تراوش شده است لذا از این رو معطّر شدیم؛
سپس فرشتگان ساکن در آسمان به آنها میگویند: ما را هم به نزد آنها پایین ببرید که ما هم نیز معطّر بشویم.
فرشتگان نزول آمده به آنها میگویند:
آن دسته اکنون پراکنده شدهاند و هرکدام به خانههای خود رفتند.
ملائکه ساکن در آسمان به آنها میگویند:
اِهْبِطُوا بِنَا حَتَّی نَتَعَطَّرَ بِذَلِکَ الْمَکَانِ
🔹ما را لااقل به محل اجتماع آنها ببرید تا بدان مکان خود را معطّر کنیم.
📚الروضة فی فضائل امیرالمومنین علیهالسلام،شاذان قمی،ج۱ ص۱۸۶
📚بحارالانوار، ج۳۸ ص۱۹۹
#معارف_علوی
🟢 أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَةَ ...
{من آنم که حیدر بوَد نام من}
در نقلها آمده است:
📋 فَبَرَزَ مَرْحَبٌ وَ هُوَ یَقُولُ قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ أَنِّی مَرْحَب
🔻در جنگ خیبر بود که مَرحب (پهلوان یهودیان) از در قلعه خارج شد و رجز میخواند و میگفت: خیبریان میدانند که من مرحب هستم!
📋 فَبَرَزَ لَهُ عَلِیٌّ علیهالسلام وَ هُوَ یَقُولُ: أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَةَ ...
🔻در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام به مصاف او شتافت و میفرمود: من آنم که مادرم نام مرا «حیدر» نهاد ...
📚بحارالانوار، ج۲۱ ص۴
🔅 و اما حکایت نامگذاری مولا علی علیهالسلام به نام مبارک «حیدر»
در روایت آمده است:
☘ مولا علی علیهالسلام در حالی که ایام طفولیت در گهواره بود و دستانش در قنداق بسته بود، ماری را دید که به طرفش میآمد.
☘ با همان حال، خود را برگرداند و دستش را از قنداق خارج کرد و با دست راستش، گردن مار را گرفت و به شدت فشار داد و نگه داشت تا اینکه آن مار مُرد.
☘ وقتی مادرش این را دید، فریاد زد و کمک خواست. همراهان جمع شدند و در آن هنگام فاطمه بنت اسد نگاهی به فرزندش انداخت و فرمود:
📋 کَأَنَّکَ حَیْدَرَةُ !
🔻گویا که تو حیدر (شیر بیشه) هستی!
📚المناقب، ج۱ ص۴۳۹
✍ دستهی ذوالفقار میداند
قدرت دست شیر یعنی چه؟!
مرحب خیبری خبر دارد
ضربِ شصتِ امیر، یعنی چه؟!