غلامحسین چه عهدی با خدای خود داشتی که بهترین شب خود ، شبی را که مردم به دعا و مناجات با خدای خود صبح می کنند برای پرواز تو برگزید؟ سر آن شب قدر چه بود؟ چگونه با معبود خود نجوا کردی که فرشتگان برای استقبال و بدرقه تو نزول و عروج یافتند؟ چه سری بود میان تو و عاشورا که خدا هم مشتاق بود رمضان که لب ها تشنه و خشک اند عروج کنی؟ چه پیوندی بود میان تو و کربلا که تشنه لب ندای هل من ناصر حسین(ع) رالبیک گفتی؟با خاک گرم شلمچه چه الفتی داشتی که سی و پنج سال چون دایه ای تو را محکم در آغوش کشید و حاضر نبود لحظه ای تو را از خود جدا کند و حتی مادرت را نیز چشم انتظار فرزند نگه داشت؟
هرچه می اندیشم بیشتر مطمئن می شوم که اسرار بسیاری نهفته است میان تو و خدای تو که ما از آن بی خبریم از آن قاب عکس که اصرار به ساختن آن داشتی، آن بیت شعری که با خود زمزمه می کردی، آن درخت سبز، اشک های محمدرضا که تاکنون تو را ندیده بود، آن هدیه ای که فرستادی آری همان آب درون قمقمه را می گویم همه و همه تاییدی هستند بر ادعای من و اسرار پنهان تو.
غلامحسین شهید عزیزم اینک تو به نقطه پایانی معراج بشریت و حیات عند رب که زندگی واقعی و جاودان است دست یافته ای و به مصداق آیات قرآن و روایات زنده و در کنار ارباب روزی می خوری و روزگار سپری می کنی، اما مامحتاج شفاعت و دست گیری تو. ای مرد فراموشمان مکن که سخت محتاج توایم
#شهیدغلامحسین دیمی
#شهادت ۶۱/۰۴/۲۶ _ ۲۵ رمضان ۱۴۰۲قمری
══🆔1⃣ https://chat.whatsapp.com/IBlGsvjDej7FvCtN5W808K ══
╚══๑♥️⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖♥️๑══╝
✅لینک گروه دوم سیره شهدا
══🆔2⃣ https://chat.whatsapp.com/IQBfdNeBlUzJZkkXqOOvMf ══
╚══๑♥️⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖♥️๑══╝
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول🌹
https://eitaa.com/shohada_baladalsavarikh