روزمون رو با زیارت نامه شهدا شروع کنیم... ☘
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَولِیاءَاللهِوَاَحِبّائَهُ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَصفِیَآءَاللهِوَاَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصَارَدینِاللهِ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَرَسُولِاللهِ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِنِسآءِالعالَمینَ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیمُحَمَّدٍالحَسَنِبنِعَلِیٍّ الوَلِیِّالنّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیعَبدِاللهِ
🌷بابیانتُمواُمّیطِبتُموطابَتِالاَرضُالَّتیفیهادُفِنتُم
🌷وَفُزتُمفَوزًاعَظیمًا،فَیالَیتَنیکُنتُ
🌷مَعَکُمفَاَفُوزَمَعَکُم
یک روز خیلی دلم هوای حسین را کرده بود و با دلی غصه دار از شهادتش نشستم روی سجاده و نماز ظهر را خواندم و روی سجاده خوابم برد...
حسین را دیدم که با رفقایش توی اتاق نشسته بودند...
تا مرا دید آمد سمت من و گفت:«فوزیه!مگرنگفتماگرشهیدشدمگریهنکنی...»
این را گفت و برگشت پیش رفقایش...
از خواب بیدارشدم،خاطره آن روز«جنگبازی»با حسین برایم زنده شد که توی بازی شهید میشد و بعدش می گفت:«فوزیه!اگریهروزشهیدشدم،برامگریهنکنی!من دوستدارمشهیدبشم!»
برشیازکتابآسمانخبریدارد.
بهگزارشازخواهرشهید.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتآسـمانمیخواهد؟
ایـنجا...
جاذبهیخاک...
به آسمان میکشدتورا...
#فکه_قتلگاه_شهید_آوینی
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
روزمون رو با زیارت نامه شهدا شروع کنیم... ☘
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَولِیاءَاللهِوَاَحِبّائَهُ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَصفِیَآءَاللهِوَاَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصَارَدینِاللهِ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَرَسُولِاللهِ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِنِسآءِالعالَمینَ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیمُحَمَّدٍالحَسَنِبنِعَلِیٍّ الوَلِیِّالنّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیعَبدِاللهِ
🌷بابیانتُمواُمّیطِبتُموطابَتِالاَرضُالَّتیفیهادُفِنتُم
🌷وَفُزتُمفَوزًاعَظیمًا،فَیالَیتَنیکُنتُ
🌷مَعَکُمفَاَفُوزَمَعَکُم
شهدای دزفول درعملیات والفجر مقدماتی.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
55.jpg
5.85M
فایل با کیفیت پوسترشهدای دزفول در عملیات والفجر مقدماتی.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
شهید لطفعلی لطفیخلف در سال ۱۳۲۹ در محله سیاهپوشان دزفول به دنیا آمد. با توجه به وضعیت خانواده، او از رفتن به مدرسه محروم شد و بعدها با شرکت در کلاسهای شبانه توانست خواندن و نوشتن را بیاموزد. محرم که میشد تمام کارها را تعطیل میکرد و به مداحی میپرداخت زیرا مداح هیئت سیاهپوشان بود. سال ۱۳۵۱ ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد.
پس از یک تلاش ناموفق برای برقراری جلسه قرآن در سال ۱۳۵۰ مجددا در سال ۱۳۵۲ دوباره دست بکار شد و با اطلاعیه ای از تمامی جوانان و نوجوانان محله خواست در جلسه شرکت کنند. جلسه ای که لطفعلی پایه گذاری کرده بود آنقدر پررونق شده بود که او افرادی را از آبادان و اهواز و حتی قم برای طرح بحث در جلسه دعوت می کرد. آرام آرام بوی انقلاب به مشام می رسید و لطفعلی هم که اهل آرام نشستن نبود و پای ثابت تظاهرات ها. آنقدر غرق در کار بود که در جواب مادرش که بابت دیر آمدن به خانه به او اعتراض کرد گفت: مادر من دیگر مال شما نیستم من مال انقلابم و به عنوان پاسدار انقلاب اسلامی در جبهه حضور يافت. در تاریخ ۲۴/۷/۱۳۵۹ در حالی که پشت توپ ۱۰۶ مشغول تیراندازی به سوی دشمن بود مورد اصابت موشک قرار گرفت و به شهادت رسید و پيكر وي را در شهيدآباد دزفول به خاك سپردند.
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجحسین یکتا میگفت:
هرکـی میـاد راهیـان نور نه رزق نه قسمت دعوتِ دعوت...
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
روزمون رو با زیارت نامه شهدا شروع کنیم... ☘
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَولِیاءَاللهِوَاَحِبّائَهُ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَصفِیَآءَاللهِوَاَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصَارَدینِاللهِ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَرَسُولِاللهِ
🌷اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِنِسآءِالعالَمینَ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیمُحَمَّدٍالحَسَنِبنِعَلِیٍّ الوَلِیِّالنّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیعَبدِاللهِ
🌷بابیانتُمواُمّیطِبتُموطابَتِالاَرضُالَّتیفیهادُفِنتُم
🌷وَفُزتُمفَوزًاعَظیمًا،فَیالَیتَنیکُنتُ
🌷مَعَکُمفَاَفُوزَمَعَکُم
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+ امام خميني(ره)
اين پيروزي انقلاب ما پيروزي بود كه به بركت اسلام و گرايش به اسلام و با فرياد الله اكبر به دست آمد .
#دهه_فجر
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez
سال 48 ،آیت الله یزدی را جهت سخنرانی به دزفول دعوت می کند. اما قبل از عزیمت وی به دزفول ، ساواک متوجه شده و سفر ایشان را لغو می کند.
مسجد میاندره( علی بن ابیطالب) موج می زند از جمعیت. شهید سبحانی که از لغو سفر ایشان مطلع می شود ، خود بالای منبر می رود و با جسارت تمام افشاگری و روشنگری می کند.
یکی از حضار آن روز واقعه را چنین بیان می کند : «من آن روز در مسجد بودم ، پس از آغاز سخنرانی آقای سبحانی و بیان مطالبی علیه رژیم توسط ایشان ، حقیقتا من از ترس دستگیری مسجد را ترک کردم و به مغازه خود رفتم »
به سبحانی «دستبند قپانی» می زنند... دستبند قپانی از آلات شکنجه ساواک بوده است که فشار زیادی به شخص زندانی می آورد تا اعتراف کند. این دستبند به این شکل بسته می شود که یک دست را از بالا به پشت آورده و دست دیگر را از پایین و با فشار آوردن به کمر دستبند را از پشت قفل می کنند. با این عمل بر اثر فشار دهان خشک شده و فرد به ستوه می آید.
در حالی که دستبند قپانی به او زده اند او را با تسمه کولر که از شلاق معمولی دردناک تر است، شلاق می زنند.
در این حال او را عقب جیپ لندرور نشانده و با سرعت زیاد از چاله ها و موانع عبور می دهند.
با توجه به معلولیت شیخ عبدالحسین سبحانی و عدم معاینه او توسط پزشکان ، ستون فقرات وی آسیب دیده و عفونت می کند و سرانجام در اثر همان شکنجه ها در سوم مهرماه 51 شربت شهادت می نوشد.
منبع :کتاب انقلاب اسلامی در دزفول
#شیخ_عبدالحسین_سبحانی
🌹کمیته خادمین شهدا دزفول
https://eitaa.com/khademin_dez