توی یکی از اتاقهای سه در چهارِ تاریک گلف جلسه داشتند؛ متوسلیان، خرازی، ردانیپور و همت و ... . خیلی سروصدا میکردند. از تدارکات بگیر تا طرح عملیات و گله از آموزش بسیجیها. حسن بهشان گفت: میخواید بریم آمریکا از تکاورهای آموزشدیدهی قویهیکلشون براتون بیاریم؟ بابا! با همین بچهبسیجیها کار کنید. اگه میتونید، اینها رو بسازید.
#شهید #حسن_باقری
🔸کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس 🔸
@khademin_fardis
میگفت: نمیشه توی کار نیارید. زمین باتلاقیه که باشه، برید فکر کنید چطور میشه ازش رد شد. هر کاری راهی داره.
#شهید #حسن_باقری
╭❀•••••
کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس
@khademin_fardis
•••••❀╯
🌷 #شهید #حسن_باقری
حسن به هیچ عنوان اهل تملق و زیادهگویی نبود. هم خودش این کار را نمیکرد و هم دیگران را به شدت از این کار بر حذر میداشت. حتی بعضی وقتها که به شوخی به او میگفتیم "دیگه رئیس شدی"، به شدت ناراحت میشد و میگفت: "اینطوری نگین، غرور میآره، کبر میآره."
بارها به ما میگفت که در مورد مسائل جنگ دروغ نگوییم و یک مسئله را خیلی بزرگ نکنیم. یک بار که یک خبر، با کمی غلو در روزنامه چاپ شده بود، گفت: درست نیست که این شجاعتها رو زیاد بزرگ میکنین. رعایت کنین و سعی نکنین جوونی که توی جبهه است، به عنوان اینکه همه توی جبهه قهرمان میشن، تحت تاثیر قرار بگیره، خب! در واقعیت اینطوری نیست. زیاد غوغا نکنین، بذارین هر کسی که میخواد، خودش به جبهه بیاد، چون اگه بر اثر زیادهگویی به جبهه بیاد و ببینه که به اون صورت نیست و باید شبها روی خاک بخوابه، کولهپشتی رو بیرون نیاره و پوتین رو هم از پاش در نیاره، وقتی ببینه وضع اینطوریه، برمیگرده، بذارین اون کسی که میاد، با عشق و علاقه بیاد.
حسن حتی عدهای را که مجبور بودند به جبهه بیایند، از بقیه جدا میکرد و میگفت: اینها اگه با بچههای ما قاطی بشن، اونها رو خراب میکنن.
به نقل از کتاب #من_اینجا_نمیمانم
❣ کمیته خادمین شهدا 🌱
╭┅─────────┅╮
@khademin_fardis
╰┅─────────┅╯
#کمیته_مرکزی_خادمین_شهدا
#کمیته_خادمین_شهدا_فردیس
|