eitaa logo
کمیته خادمین شهداء🌹 فردیس🚩
424 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
379 ویدیو
11 فایل
✨تنها کانال رسمی خادمین شهدا شهرستان فردیس ارتباط با خط مقدم👇🏼 @khadem_fardis کمیته خواهران 👇🏼 @khademshohada66 #خادم_الشهدا فقط یک مدال بر روی سینه نیست! یک هدف و راه است و کسانی می‌توانند هم مسیرباشند که ادا و ادعا را دفن کنند..
مشاهده در ایتا
دانلود
| داشتیم با هم برمی‌گشتیم. من پشت فرمان نشسته بودم و مصطفی هم کنار دستم بود. در ترافیک بودیم و او هم مشغول صحبت کردن با تلفن. بنده خدایی آمد کنار دست ما ترمز کرد، نگاهی به داخل ماشین انداخت و دید خانم‌ها همه چادری، مصطفی هم با پیراهن یقه‌آخوندی و ریش نشسته. طرف یک فحش رکیک داد و تا راه باز شد سریع گازش را گرفت و رفت. عصبانی شدم و پایم را روی گاز گذاشتم که جلویش بپیچم و از ماشین پیاده‌اش کنم. مصطفی مچ دستم را گرفت و گفت: داداش تو ماشین زن و بچه نشسته. اون بنده خدا هم از روی نفهمی یه حرفی زده، ما نباید آتش بیار معرکه باشیم که! همان‌جا مطمئن شدم که مصطفای پرشروشور دوران کودکی به مردی صبور تبدیل شده.. 🔸کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس 🔸 @khademin_fardis
دو کوهه مسئول پشتیبانی بود و کارش سخت و پرتحرک بود. از هشت صبح تا هشت شب خادمی بود و از نه شب تا یازده شب هم بازدید از گردان تخریب بود که باید با زائران خواهر همراهی می‌کردیم و پای ثابت این کار، او و یکی از دوستان بودند. تازه ساعت دوازده شب تا چهار صبح کنار رادیو دو کوهه باید پست می‌دادیم. هیچ‌وقت نمی‌نالید و با عشق و علاقه خادمی می‌کرد، خلوص نیت در عملش بود و خستگی نداشت. 🔸کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس 🔸 @khademin_fardis
| کار کردن برایش عیب نبود. از جوان‌هایی که دنبال کار و تلاش نبودند بدش می‌آمد. می‌گفت من حتی حاضرم برم بار بزنم، حمالی کنم و ... اما مهم برای من اینه که فقط روزی‌ام حلال باشه. مدتی توی کار خرید و فروش محصولات کشاورزی وارد شد. یک بار تخمه کدو معامله کردیم. به خاطر مشکلی که پیش آمد از حقش گذشت. می‌گفت: پول حلال ارزش داره، شُبهه که توش باشه بی‌برکت می‌شه. ╭❀••••• کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس @khademin_fardis •••••❀╯
این طور هم نبود که فقط کتاب بفروشد. اهل مطالعه هم بود. حتی برای بقیه نسخه می‌پیچید: هنر اهل بیت و دیدم که جانم می‌رود. در اردوی راهیان نور، بارها دیدم کتاب "آه" را دستش گرفته و می‌خواند. با کتاب‌های "سلام بر ابراهیم"، "شاهرخ" و "طیب" مانوس بود. به گمانم جرقه‌ی انتخاب عنوان "جون خادم‌المهدی" روی اتیکت لباس رزمش، خواندن کتاب "خادم ارباب کیست؟" بود. ╭❀••••• کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس @khademin_fardis •••••❀╯
موقع امتحانات تقریبا باشگاه نیمه تعطیل بود. توصیه می‌کرد اگر باشگاه آمدن تاثیر منفی توی درس شما دارد، باشگاه را موقع امتحانات تعطیل کنید، اما اعتقاد داشت با برنامه‌ریزی می‌شود این مشکل را حل کرد. ╭❀••••• کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس @khademin_fardis •••••❀╯
یکی از نزدیکان که رفت‌وآمد زیادی با ما داشت، نسبت به حجاب، کم توجه بود. نوید سعی می‌کرد در لفافه یا با عدم حضورش، نسبت به رعایت نکردن حجاب ایشان اعتراض کند. یک مرتبه با لحنی آرام به آن شخص گفت: اگه واقعا تمایل به ارتباط با بنده دارید، لطفا حجاب‌تون رو کامل رعایت کنید. آن شخص قبول کرد و دیگر در خانه‌ی ما بدحجاب حضور پیدا نکرد. ╭❀••••• کمیته خادمین شهدا شهرستان فردیس @khademin_fardis •••••❀╯