خادم‌الشهداء شهرستان‌خنداب🌷
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی . . . پیشنهادِ دانلود
میگن‌حضرت‌رقیه
هروقت‌که‌اذیتش‌میکردن...
موهاشومیکشیدن...
گوشواره‌ازگوشش‌کشیدن...
سیلیش‌زدن...
میگفت:
اگه به بابام نگفتم(:💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفسش سخت گرفتھ اَست
بھ آغوش بکش
نوکر ِ‌خستھ ی رَنجور بهم‌ریخته‌را🌱
02 F_Shabe 3 - 2 (1).mp3
10.93M
هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه س :)
#محمدحسین_حدادیان
🌷@khademin_shohada_khondab
تمام عمر دنبالِ پناھ و مأمنـے بودم
نجستم بهتر از روضھ زمانی را مکانی را
ـــــ ـ #حضرتِ۱۲۸ .💔
🥀@khademin_shohada_khondab
نگاهی به کوله‌بار شرم‌آورم می‌کنم و نگاهی به کرامت و رأفت او...
قدم بر نداشته بودم که ندا آمد:
_بیا، من به تو مشتاق‌ترم😭😭
#شب‌چهارم
خادم‌الشهداء شهرستان‌خنداب🌷
خانوم سه ساله...💔 🥀@khademin_shohada_khondab
حضرتِ سه ساله ،
یک جای کار می‌لنگد .
من هم بابا گُم کرده‌ام شبیھ تو
ولی انگار ..
دل من شبیه تو انگار بهانھ گیر
خوبی نیست !
که بعد از قرن‌ها هنوز که هنوز است
به سراغِ پدر نرفته💔
#یامهدی😭
خادم‌الشهداء شهرستان‌خنداب🌷
#روضه💔
اون جايي كه حُر برگشت
سرافكنده ...
گريان ...
آقا چشمشون به حر افتاد گفتن
"إرفَع رأسك يا شيخ"
سرتو بلند كن پيرمرد ...💔
- دقيقا همون جا
دقيقا همون حال
🥀@khademin_shohada_khondab