eitaa logo
خادم‌الشهداء‌ شهرستان‌خنداب🌷
314 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
48 فایل
سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا اَبد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی‌مزار بمانند مدیونیم🌷 《تقدیم به ساحت مقدس حضرت‌زهرا(س) به امید گوشه چشمی》♥️ (نذورات) : 5892101593840107
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم‌الشهداء‌ شهرستان‌خنداب🌷
#مرام_ابراهیم ⚘ #خادم_الشهدا 🌷@khademin_shohada_khondab
از زبان شهدای گمنام... خواهم که در این میکده آرام بمیرم گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم عمریست مرا مونس جان، نام حسین است دل خواست که در سایه این نام بمیرم💔 کجای کاریم رفقا...؟؟
همسرِ شهید دانیال‌رضازاده در اولین سالگرد ازدواجشون :))💔
يا رَفيقَ مَن لا رَفيقَ لَه…🍃
- شھیـد ِ گمنام✨ پاسـدار گمنام ِ 'عج !💚 🌷@khademin_shohada_khondab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتی‌ که‌ به‌ دل‌ عزم‌شهادت‌ داری گفتم‌ برسان‌ سلام‌ ما بر مادر ♥️ 🥀@khademin_shohada_khondab
4_5825602960649882819.mp3
4.53M
شبیه بچه های شاه بی کفن سوختن باشعله هایی که به خیمه هازدن سوختن 😭😭 شهدا شرمنده ایم
خادم‌الشهداء‌ شهرستان‌خنداب🌷
همسرِ شهید دانیال‌رضازاده در اولین سالگرد ازدواجشون :))💔 #شهدا_شرمنده
. نفس زنان داشت خیابون رو طی میکرد ‏دخترِ تازه عروس نزديك خونه‌ی پدرش بود ‏فقط یه کوچه مونده بود تا مقصد! ‏اضطراب از نگاهش پیدا بود ‏مدام برميگشت و پشت سرشو نگاه میکرد ‏به سختی نفس میکشید چند وقتى بود كه بارِ شیشه داشت، اونم دوقلو! اومد وارد کوچه بشه که ناگهان چندتا جوون معلوم الحال سر راهش سبز شدن ‏دلش هُرّی ریخت! ‏نگاهی به خیابون انداخت ‏هيچ كسى از این خیابون لعنتی رد نمیشد انگار كه خاك مرده ريخته بودن روى قامت اين شهر هميشه شلوغ ‏ناگهان یک نفر چادرش رو کشید ‏با صورت خورد زمین ! اومد بگه بى انصافا نکنید که نفر بعدی با مشت به سرش کوبید ‏چمشاش سیاهی رفت ولی نگرانِ بار شیشه‌اش بود ‏دو دستی طفل‌هایی که شش ماهه بودن توی آغوشش گرفت و با خودش گفت بلاخره اینام آدمن ، عاطفه دارن ‏شاید اگر بفهمن طفل در شكم دارم اونم دوتا ، بهم رحم کنن! ‏ولی وقتی اینو گفت تازه فهمید که نباید میگفت! لعنتيا تا میفهمن بچه داره ‏شروع میکنن لگد زدن به ...آخ😭💔 ‏دختر بیچاره روی زمین به خودش می‌پیچید ‏اشک از گوشه چشماش سیلاب شده بود ‏فهمید اونی که نباید، اتفاق افتاده ...! ‏زیر لب یک جمله رو زمزمه میکرد ‏«من دیگه مادر نیستم!» حالا بلند تر فریاد بزن زن زندگی آزادی همون شعاری که از روز اول بوی مرگ میداد و خون ‌‏ زمان حادثه: ۲۹/آبانماه/۱۴۰۱ ‏مکان: خوزستان-اهواز 🌷@khademin_shohada_khondab
خادم‌الشهداء‌ شهرستان‌خنداب🌷
‌ ما جبهه‌ای‌ها از لقاءالله جاموندیم...😔 دهه شصتیا!... هفتادیها!... هشتادیها!... ✨از بقيّةالله‌ جا
+ آقا‌من‌دوست‌دارم‌شھید‌بشم . . دوست‌دارم‌مدافع‌حرم‌بشم دوست‌دارم‌برم‌جبھہ‌ حیف‌جایۍ‌نیست‌بریم - تو‌ همین‌ الان‌ تو‌ جبهہ‌ بزرگتری‌ هستۍ! نفست! با‌ نفست‌ بجنگ! این‌میشه جھاد‌ اکبر!🌸 🌷@khademin_shohada_khondab