eitaa logo
خادم‌الشهداء‌ شهرستان‌خنداب🌷
306 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
50 فایل
سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا اَبد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی‌مزار بمانند مدیونیم🌷 《تقدیم به ساحت مقدس حضرت‌زهرا(س) به امید گوشه چشمی》♥️ (نذورات) : 5892101593840107
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 موقع ازدواج و خواستگاری ڪوتاه صحبت ڪردیم ! ایشون فقط گفت: من همسنگر می‌خوام. گفتم یعنی چی؟ گفت: موقع جنگ دشمن روبرو بود اما الآن دشمن همہ طرفہ. راوی: همسر 🌷@khademin_shohada_khondab
💔 روز عروسیش خیلی خسته شده بود، مدام درگیر کارها بود و رفت و آمد. شوخی میکرد و به هرکسی که می‌رسید می‌گفت: زن نگیریا، ببین به چه روزی افتادم ، زن نگیری.😁 حتی به ما خواهرها هم می‌رسید می‌گفت: آبجی زن نگیری...😂 🌷@khademin_shohada_khondab
خادم‌الشهداء‌ شهرستان‌خنداب🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی موقع ازدواج و خواستگاری ڪوتاه صحبت ڪردیم ! ایشون فقط گفت: من همسنگر می‌خوام. گفت
💔 ازدواج شهدا کجا و ازدواج ما کجا...؟! گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک شهدا تنگ می شود... ازدواجی به سبک شهید ردانی پور.... که به جای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم حضرت معصومه بود... مراقب بود در مجلسش گناه نشود... آخر حضرت زهرا مهمان ویژه‌ی مجلسش بود... ازدواجی مثل شهید میثمی... که شبِ عقد از همسرش مُهر در خواست کرد تا نماز شُکر بجا آورد‌... می‌توانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد اما فهمید که همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان... یا مثلاً ازدواجی شبیه به شهید مُدق... که همسرش گفت نمی‌خواهم مهریه‌ام بیشتر از یک جلد قرآن و شاخه نبات باشد.. او هم می‌توانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ... یا دلم برای ازدواجی به سبک شهید کلاهدوز تنگ شده... که خرید عقد همسرش یک حلقه و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی ـ چهل نفر مهمان برگزار کرد... یا شهید محمد ابراهیم همت که زندگی‌شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند! دریغ از یک چراغ خوراک‌پزی در اوایل زندگی... یا شهید مهدی باکری که اهل سادگی و از تجملات بیزار؛ که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند! همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می‌شد... آن روزها مراسم را ساده می‌گرفتند در انتخاب همسر به تقوا و دیانت توجه میکردند نه پول و ظواهر... خدایی عمل و علوی زندگی می‌کردند... این روزها سخت درگیر تجملات و ظواهر شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر طلاق و بدبختی زیاد است... ما بجای توجه به "شعائر" الهی به "ظواهر" دنیوی توجه می‌کنیم.... به راستی که همه‌ی ما میدانیم راه اهل بیت و شهدا چیست ... اما بیراهه می‌رویم