پایغیرتجاندادن🕊♥️..
#شهیدمصطفیصدرزاده
🌷@khademin_shohad_khondab
خادمالشهداءشهرستانخنداب
ایشاالله تاسوعا پیش عباسم...♥️ بهیاد شهیدمدافعحرم سید مصطفیصدرزاده🌱 #شهیدتاسوعا 🥀@khademin_sh
یه روز جلو حـرم بـی بـی جان یکی از رزمنده ها به طعنـه گفت: داستان چیـه شماها همـش به دست و پاتون تیر میخوره و شهیـد نمیشیـن؟
عصبانـی شدم اومدم جوابشـو بدم که مصطفـی دستمو گرفت و با خنده گفت:
حاجـی تو صف وایستادیـم تا نوبتمون بشـه شما که پیشکسوت جهادیـن زودتر برین جلو ملـت معطلن!
#شهیدمصطفیصدرزاده
خادمالشهداءشهرستانخنداب
میگفت:
زنُ بچمُ هفت جد و آبادم فدایِ یه کاشیِ
حرم حضرتزینب(س)🖤
#شهیدمصطفــےصدرزاده🌱
#شهیدتاسوعا
🥀@khademin_shohada_khondab
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لبخند حضرت آقا..؛
از کار عجیب شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
#شهیدمصطفیصدرزاده
#خادمالشهداءشهرستانخنداب
@khademin_shohada_khondab
میگفت:
بچهها برام دعا کنید...
اگه شهید شم،
خیلی دستم بازتر میشه،
بیشتر میتونم کار فرهنگي کنم...
#شهیدمصطفیصدرزاده
مصطفی خیلی بی ریا بود...
ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها.
کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده.
صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود:
چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها...
🌹دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم
.میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت.
میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن.
همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود...
مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید.
#شهیدمصطفیصدرزاده
#خادمالشهداءشهرستانخنداب
خادمالشهداءشهرستانخنداب
نذر عباس...💔 روایتی از مادر شهیدمدافعحرم حضرتزینب(س) سید مصطفی صدرزاده 🌷@khademin_shohada_khond
میگفت:
زنُ بچمُ هفت جد و آبادم فدایِ یه کاشیِ
حرم حضرتزینب(س)🖤
#شهیدمصطفــےصدرزاده🌱
#شهیدتاسوعا
🥀@khademin_shohada_khondab