📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 #نهج البلاغه، #خطبه ۲۲ تا ۱۸
🌷🌷خطبه ۲۲
📣 ( در سال ۳۶ هجری پس از بازگشت فرستادگان امام علیه السلام از جانب طلحه و زبیر، در سرزمین ذی قار این سخنرانی را ایراد فرمود)
🔹امام (علیه السلام) و شناساندن ناكثين (اصحاب جمل)
♦️آگاه باشيد!، که همانا شيطان حزب و يارانش را بسيج کرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار ديگر ستم را به جای خود نشاند و باطل به جايگاه خويش پايدار شود. سوگند به خدا! ناکثين هيچ گناهی از من سراغ ندارند، و انصاف را بين من و خودشان رعايت نکردند! آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کردند، و انتقام خونی را می خواهند که خود ريختند! اگر شريک آنها بودم، پس آنها نيز در اين خون ريزی سهم دارند، و اگر تنها خودشان خون عثمان را ريختند پس کيفر مخصوص آنهاست. مهم ترين دليل آنها به زيان خودشان است. می خواهند از پستان مادری شير بدوشند که خشکيده؛ بدعتی را زنده کنند که مدّت ها است مرده، وَه چه دعوت کننده ای!؟ و چه اجابت کنندگانی؟! همانا من به کتاب خدا و فرمانش درباره ناکثين خشنودم. امّا اگر از آن سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد، که برای درمان باطل و ياری دادن حق کافی است. شگفتا! از من خواستند به ميدان نبرد آيم و برابر نيزه های آنان قرار گيرم و ضربت های شمشير آنها را تحمّل کنم! گريه کنندگان بر آنها بگريند! تاکنون کسی مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشير نهراسانده است؛ من به پروردگار خويش يقين داشته و در دين خود شک و ترديدی ندارم.
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷🌷خطبه ۲۱
📣(این خطبه بخشی از خطبه ۱۶۷ است که در سال ۳۵ هجری در آغاز خلافت ایراد فرمود.)
🔹راه رستگاری
♦️"قيامت پيش روی شما و مرگ در پُشتِ سر، شما را می راند. سبکبار شويد تا برسيد. همانا آنان که رفتند در انتظار رسيدن شمايند.
می گويم: اين سخن امام(علیه السلام) پس از سخن خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله)با هر سخنی سنجيده شود بر آن برتری دارد و از آن پيشی می گيرد و از جمله «سبکبار شويد تا برسيد» کلامی کوتاهتر و پر معنی تر از آن شنيده نشده! چه کلمه ژرف و بلندی! چه جمله پر معنی و حکمت آميزی است که تشنگی را با آب حکمت می زدايد!. ما عظمت و شرافت اين جمله را در کتاب خود به نام «الخصائص» بيان کرده ايم."
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷🌷خطبه ۲۰
🔹علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ
♦️آنچه را که مردگان ديدند اگر شما می ديديد، ناشکيبا بوديد و می ترسيديد؛ و می شنيديد و فرمان می برديد. ولی آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است، و نزديک است که پرده ها فروافتد. گر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر به درستی بنگريد؛ و ندای حق را به گوش شما رساندند، اگر خوب بشنويد! و به راه راست هدايتتان کردند، اگر هدايت بپذيريد! راست می گويم، مطالب عبرت آموزِ اندرزدهنده را آشکارا ديديد و از حرام الهی نهی شديد؛ و پس از فرشتگان آسمانی، هيچ کس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمی کند.
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷🌷خطبه ۱۹
📣 (امام علیه السلام در سال ۳۸ هجری سخنرانی می کرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان توست، نه به سود تو، امام علیه السلام نگاه خود را به او دوخت و فرمود:)
🔹سوابق تاريخی نكوهيده اشعث بن قيس
♦️"چه کسی تو را آگاهاندکه چه چيزی به سود، يا زيان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان، بر تو باد ای متکبّرِ متکبّرزاده، منافِق پسرِ کافر!. سوگند به خدا!، تو يک بار در زمان کفر و بار ديگر در حکومت اسلام، اسير شدی، و مال و خويشاوندی تو، هر دو بار نتوانست به فريادت برسد. آن کس که خويشان خود را به دم شمشير سپارد، و مرگ و نابودی را به سوی آنها کشاند، سزاوار است که بستگان او بر وِی خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند.
منظور امام(علیه السلام) اين است که اشعث بن قيس يک بار وقتی که کافر بود اسير شد و بار ديگر آنگاه که مسلمان شد. می گویم: و شمشيرها را به سوی قبيله اش راهنمايی کرد، مربوط به جريانی است که اشعث قبيله خود را فريب داد، تا خالد بن وليد، آنها را غافلگير کند و از دم شمشير بگذراند که پس از آن خيانت او را با لقب «عُرف النّار» چيزی که آتش را بپوشاند، می ناميدند و اين لقبی بود که به نيرنگباز می دادند."
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷🌷خطبه ۱۸
📣 ( نکوهش از اختلاف رای عالمان در احکام قطعی اسلام)
1⃣ نکوهش اهل رای (خود محوری در قضاوت)
♦️دعوايی نسبت به يکی از احکام اجتماعی نزد عالمی می برند که با رأی خود حکمی صادر می کند. پس همان دعوا را نزد ديگری می برند که او درُست بر خلاف رأی اوّلی حکم می دهد. سپس همه قضُات نزد رئيس خود که آنان را به قضاوت منصوب کرده، جمع می گردند. او رأی همه را بر حق می شمارد!. در صورتی که خدايشان يکی، پيغمبرشان يکی، و کتابشان يکی است، آيا خدای سبحان، آنها را به اختلاف، امر فرمود، که اطاعت کردند؟ يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند؟.
2⃣ مبانی وحدت اسلامی
♦️ آيا خدای سبحان، دينِ ناقصی فرستاد و در تکميل آن از آنها استمداد کرده است؟ آيا آنها شرکاءِ خدايند که هر چه می خواهند در احکام دين بگويند و خدا رضايت دهد؟ آيا خدای سبحان، دين کاملی فرستاد پس پيامبر(صلی الله علیه و آله)در ابلاغ آن کوتاهی ورزيد؟ در حالی که خدای سبحان می فرمايد: «ما در قرآن چيزی را فرو گذار نکرديم.» و فرمود: که در آن بیان هر چیزی است و يادآور شد که: بعضِ قرآن گواهِ بعضِ ديگر است و اختلافی در آن نيست. پس خدای سبحان فرمود: «اگر قرآن از طرف غيرخدا نازل می شد اختلافات زيادی در آن می يافتند.» همانا قرآن دارای ظاهری زيبا و باطنی ژرف و ناپيداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمی شود، و اسرار نهفته آن پايان نمی پذيرد و تاريکی ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد.
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🍀 فریاد رسی #صلوات در قبـر
شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم که وفات نمود . او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد ؟
گفت : ای شیخ ! هول های بزرگ دیدم ، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟
گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانی به فریادت برسم.
آثار و برکات صلوات ص۱۳۱
شرح حکمت ۱۴- بخش سوم.mp3
1.5M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت14 /قسمت سوم
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🆔 @mahdavi_arfae
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*سخنرانی دختر شهید ابومهدی المهندس*
*موعظه و نصیحت*
*از زبان امام رضاع*
*با انجام هفت کار خود رو مسخره می کنیم؟*
💠 *حضرت امام رضا علیه السّلام فرمود :*
۱- کسیکه با زبانش استغفرالله بگوید ، ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده .
۲- کسی که از خدا توفیق کار خیر طلب کند ، ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده .
۳- کسی که از خدا بهشت بخواهد ، و در انجام عبادات صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده .
۴- کسی که از آتش جهنم به خدا پناه برد ، ولی از لذت گناه دست بر ندارد خودش را مسخره کرده .
۵- آنکس که یاد مرگ کند و از آن ترس داشته باشد ، ولی خود را برای مرگ آماده نکند ( یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند) خودش را مسخره کرده .
۶- کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ، ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده .
۷- کسی که بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند ، خودش را مسخره کرده است.
📚بحار الأنوار ، جلد ۷۸ ، ص۳۵۶
💎💎💎🌷💎💎💎
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پیشگویی مرحوم آیت الله سید علی قاضی درباره سرانجام انقلاب اسلامی و اتصال به قیام امام زمان ارواحنافداه بعد از نائب امام خمینی (امام خامنهای)
.
🔵 پخش شده از شبکه قرآن از زبان آیت الله ناصری در تاریخ ۹۷/۰۳/۱۳
درسهایی از نهج البلاغه-ج۱.mp3
9.44M
🔈 #درسهایی_از_نهج_البلاغه (۱)
🌹تربیت و خانواده در نهج البلاغه
🗓 جلسه اول | ۹۹/۶/۳۱
🎙 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔶 #قم، مسجد امام حسین(ع)،هیات امیرالمومنین علیه السلام
🆔 @mahdavi_arfae
🌹طنز جبهه!😜(20 _ الف)👇
🌿...زد و فریبرز در عملیات بعدی یه ترکش نقلی به پایش خورد و مجروح شد و فرستادنش عقب😞 قصد کردیم به عیادتش برویم. با هزار مصیبت😣 آدرسش را در بیمارستانی پیدا کردیم و چند کمپوت گرفتیم و رفتیم سراغش. پرستار گفت که در اتاق ١١٠ است.😇 اما در اتاق ١١٠ سه مجروح بستری بودند. دو تای شان غریبه بودند و سومی سر تا پایش پانسمان شده بود و فقط چشمانش پیدا بود.😍 دوستم گفت: «اینجا که نیست،برویم شاید اتاق بغلی باشد!»😜 یک هو مجروح باند پیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سر و صدا کردن...😁
🌿...گفتم: «بچهها این چرا این طوری میکند. نکنه موجیه؟»🎩 یکی از بچهها با دلسوزی گفت: «بندۀ خدا حتماً زیر تانک مانده که این قدر درب و داغان شده!» پرستار از راه رسید و گفت: «فریبرز را دیدید؟»😎 همگی گفتیم: «نه کجاست؟»😁 پرستار به مجروح باند پیچی شده اشاره کرد و گفت: «مگر دنبال ایشان نمیگردید؟»...😣 همگی با هم گفتیم: «چی؟ این فریبرزه!؟»😇
🌿...رفتیم سر تخت... فریبرز به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر پارچه های سفیدی که روی زخم هایش کشیده بودند, گم شده بود. با صدای گرفته و غصهدار گفت: «خاک تو سرتان. حالا مرا نمیشناسید؟» 😇 یک هو همه زدیم زیر خنده. گفتم: «تو چرا این طوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمیخواد!» فریبرز سر تکان داد و گفت:👈 «ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم آمد که ترکش خوردن پیش آن ناز کشیدن است!»😜 بچهها خندیدند. آنقدر به فریبرز اصرار کردیم تا ماجرای بعد از مجروحیتش را تعریف کرد.😍
🌿... وقتی ترکش به پام خورد مرا بردند عقب و تو یک سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند بیرون تا آمبولانس خبر کنند.😇 تو همین هیس و بیس یک سرباز موجی را آوردند انداختند تو سنگر.😎 سرباز چند دقیقهای با چشمان خونگرفته بر و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم را کیسه کرده بودم. سرباز یک هو بلند شد و نعره زد: «بعثی مزدور و پس فطرت میکشمت!»😞
🌿... چشمتان روز بد نبیند، حمله کرد بهم و تا جان داشتم کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمیکنم.😊 حالا من هر چه نعره😭 میزدم و کمک میخواستم کسی نمیآمد. سربازه آن قدر زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشهای و از حال رفت.😰 من فقط گریه میکردم و از خدا میخواستم که به من رحم کند و او را هر چه زود تر شفا بدهد...
🌿...بس که خندیده😄 بودیم داشتیم از حال میرفتیم. دو مجروح دیگر هم روی تخت های شان دست و پا میزدند و کِرکِر میکردند.😁
فریبرز نالهکنان گفت: «کوفت و زهر مار هرهر کنان؟ خنده دار ِ؟ تازه بعدش را بگویم😖👇
یک ساعت بعد به جای آمبولانس یک وانت آوردند ومن و سرباز موجی را انداختند عقبش. تارسیدن به بیمارستان اهواز؛ یک گله گوسفند نذر کردم که او دوباره قاطی نکند.😇
🌿... رسیدیم به بیمارستان اهواز ومن و سرباز از هم جدا شدیم. 😇به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی,مردم برای عیادت از مجروحان آمده بودند بیمارستان.😍 مردم گوش تا گوش بیمارستان را پر کرده بودند😞و شعار میدادند وصلوات میفرستادند.😳
🌿...ناگهان سرباز موجی نعره زد و داخل اتاقم شد و با صدائی بلند گفت: «مردم این مزدور بعثی😖 است ودوستان مرا کشته!» و باز افتاد به جانم.😁 این دفعه چند تا قلچماق دیگر هم آمدند کمکش و دیگر جای سالم در بدنم نماند.😍 یک لحظه گریه کنان فریاد زدم: 👈«بابا من ایرانی ام، رحم کنید.»😇 یک پیرمرد با لهجۀ عربی گفت: «آی بیپدر، ایرانی هم بلدی، جوانها این منافق را بیشتر بزنید!» دیگر لَشَم را نجات دادند و اینجا آوردند.😣 حالا هم که حال و روز مرا میبینید.»
🌿... پرستار آمد تو و با اخم تَخم گفت: «چه خبره؟ آمدهاید عیادت یا هِرهِر کردن. ملاقات تمامه. برید بیرون!»😄 خواستیم با فریبرز خداحافظی کنیم که ناگهان یک نفر با لباس بیمارستان پرید تو و نعره زد: «بعثی مزدور، میکشمت!»😂 فریبرز ضجه زد: «یا امام حسین🚩 بچهها خودشه. جان مادرتان مرا از اینجا نجات بدهید!» 😍😄
🌿... هر جوری بود رفتیم خدمت رئیس👲 بیمارستان وبا وساطت من👳 فریبرز را از بیمارستان ترخیص کردیم و با خودمان آوردیم اردوگاه لشگر...😄 روزهای اول تمام کارهای فریبرز را با افتخار ما انجام می دادیم و آقا فریبرز نه شهردار میشد و نه لباسهایش را می شست و نه صبحگاه میرفت ونه....😊 حسابی برایش کویت شده بود... 😄هر موقع هم که به فریبرز می گفتیم خوب شدی یا نه!؟😇 لنگان لنگان راه میرفت و می گفت, می بینید خودتان دیگه و یه حالت غمبادی به خودش می گرفت و خیلی مظلومانه می گفت شرمنده هستم که کارهایم را شما انجام می دهید... شرمنده😜
🌿... کم کم به کارهای فریبرز شک کردیم😇 یه شب که خواب بود... گفتم بیائید فریبرز را امتحان کنیم...🎩باندی که به پای چپش بسته بود باز کردیم و بستیم به پای راستش😎صبح طبق معمول صبحانه اش را
خورد و پا شد با پای راستش لنگان لنگان شروع کرد به راه رفتن..... بچه ها که فهمیدند سرکار هستند😍 همه باهم پتو سربازیها را ریختند روش و به تلافی این چند هفته سرکار گذاشتن فریبرز😊 حسابی از خجالتش بیرون آمدند و خوب مشت و مالش دادند و به مدت یک هفته شد شهردار ثابت چادر و مجبورش کردیم🌚 لباس تمام بچه ها را بشورد و پوتین های مان را نیز واکس بزند
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پیشگویی مرحوم آیت الله سید علی قاضی درباره سرانجام انقلاب اسلامی و اتصال به قیام امام زمان ارواحنافداه بعد از نائب امام خمینی (امام خامنهای)
.
🔵 پخش شده از شبکه قرآن از زبان آیت الله ناصری در تاریخ ۹۷/۰۳/۱۳