#یاعلےمدد
هنگامی که پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم،
در روز فتح خیبر، پرچم را به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام سپردند، حضرت مثل شیر غرّان حملهور شدند و بعد از کشتن مَرحَب خیبری، نزديک درب قلعه شدند و حلقهی در را گرفتند آنچنان تكان دادند که از لرزش قلعه، اهل خیبر گمان كردند زلزله شده، سپس بار ديگر درب را تكان دادند و از جای کندند و حدود ۵۰ متر به طرف آسمان پرتاب كردند. آن هم دری را که برای بستن آن ۲۰ نفر به یکدیگر کمک میکردند.
در آن روز وقتی صفیه، نزد پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم آمد، از نظر زیبایی بهترین مردم بود و رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، درچهرهی او خراشی دید و فرمودند:
این خراش چیست؟ در حالی که تو دختر پادشاه هستی؟
گفت: وقتی علی علیهالسّلام، نزد قلعه خیبر آمد و درب را تکان داد تمام قلعه لرزید، و افرادی که در بالای آن دیدهبان بودند به پائين افتادند و تخت من نیز لرزید و با صورت بر زمین افتادم و گوشهای از تخت، صورت مرا خراش داد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند:
"ای صفیه! علی علیهالسّلام نزد خدای مقام عظیمی دارد و او وقتی که درب قلعه را تکان داد، قلعه لرزید و آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه نیز لرزیدند. عرش خداوند رحمان نیز لرزید و این اظهار خشم خدا در همراهی با علی علیهالسّلام بود."
صفيه، ملکهی خیبریه گويد: من مانند عروسان بر تخت نشسته بودم كه با صورت به زمين افتادم. گمان كردم كه زلزله شده. سپس خبر دادند که این علی بن ابیطالب علیهالسّلام است كه درب قلعه را تکان میدهد تا از جای بکند.
وقتی كه مسلمانان از فتح خيبر بازگشتند، خواستند آن درب را بردارند. حدود ۷۰ نفر به هم کمک کردند، اما نتوانستند حتّی آن را تکان دهند.
در آن روز بعد از اتمام جنگ مردی (عمر بن خطاب ملعون) از آقا علی بن ابیطالب علیهالسّلام سوال کرد از کندن و حمل درب خیبر، احساس سنگينی زیادی نمودی؟
حضرت علیهالسّلام فرمودند:
"سنگینی آن، از سپری که در جنگ به دست میگیرم، بیشتر نبود."
📕الكتاب ابن ابی شیبة، ج۶، ص۳۷۴.
📕تاريخ ابن عساکر، ج۴۲، ص۱۱۱.
📕البداية و النهاية، ج۴، ص۱۸۹
📕حدائق الأنوار، ج ۱، ص۳۳۸.
📕شرح نهجالبلاغة ابیالحدید، ج ۱،ص۲۰.
#اسداللهالغالب
#فاتحخیبر
#حیدرکرار
#فقطبہعشقعلیعلیہالسلام