#رسانه_کنگره
🔘 «تذكره حضرت علي بن امام محمدباقر عليهماالسلام»
✅اولین رساله که شرح حال حضرت علی ابن باقر (ع) و یارانش می باشد در سال 933 هـ ق تالیف شده و این رساله را اولین بار ملاعبدالرسول مدنی 1366-1280 هـ ق از علمای کاشان با مقدمه ای که بر آن نوشته به چاپ رسانیده است .
✅حسن نراقی در تاریخ اجتماعی کاشان به دست نویسی ازقرن دهم هجری اشاره می کند و می نویسد : در این تذکره خطی که در ۹۳۳ هـ ق نوشته شده و در اختیار اوست «ترجمه احوالات سلطانعلی و شرح آمدن او به کاشان و توجه شیعیان نسبت به وی تا چگونگی شهادتش آمده است .
(پرده اول): انجمن دعوت
زنهار به درد و غصه مي باش قرين
در ماتم سلطانعلي آن سرور دين
امروز ز ديده اشك حسرت مي بار
تا روز جزا دهد تو را ماء معين
😞راويان اين حكايت جانسوز و ناقلان اين روايت غم اندوز چنين گفتهاند كه در زمان قديم جمعي از شيعيان و مواليان چهل حصاران و فين كه پرچم دوستي اهل بيت برافراشته و اطاعت اهل بيت شعار خود ساخته سعيد ابن قوام الدين و برادرش علي چهل حصاري و محمدطاهر بن حسين بهروز و يحيي ابن ناصر و عامر بن ناصر و قوام الدين كحال فيني و غير ايشان كه در محبت و جانفشاني اهل بيت متحد و متفق بودند جمعي تشكيل داده و مصلحت ديدند كه چون از خدمت امام زمان دور و از خدمتگزاريشان مهجوريم خوب است پيك و عريضهاي خدمت امام (ع) فرستاده تا يك نفر از آقازادگان خود را براي راهنمايي و تربيت ما و تعليم شرايع اسلام و پيشوائي خواص و عوام به جانب ما گسيل دارد پس نامهاي نوشته به اتفاق (عامر بن ناصر) و ارمغان و هداياي بسيار فرستادند.
✳️چون عامر از چهل حصاران يعني كاشـان و فين روانه شد با شادي و خوشدلي و نشاط به خود ميگويد:« اين چه دولت است كه روزي تو شده و اين چه نعمت است كه روي به تو آورده» شتران را بار كرده و روانه گشت.
✅چون به قريهي (باركرز) رسيد بر سرچشمه آنجا آرميده خود و خدمتگزاران استراحت كردند در خواب حضرت رسول اكرم (ص) را ديد كه فرمود اي عامر از طرف دوستان و شيعيان و امت من يكي از اولادانم را طلب كن.
تو ميروي نور ديده من «محمد باقر»، قره العين خود (سلطانعلي را) كه شباهت به من دارد همراهت خواهد ساخت. اما جمعي از ظالمان بي وفا او را در اين محل شهيد خواهند كرد. پس با انگشت مبارك اشاره به دامنهي كوهي كه روبرو و در امتداد نزديك به سرچشمه باركرس بود نمود كه معبد و مدفن مباركش همين محل خواهد بود.
(عامر) گويد مرا گريه زياد دست داد گفتم يا رسول الله اگر مرا به اين معامله يوم لاينفع مال و لابنون الا من اتي الله بقلب سليم (عمل روز قيامت) مؤاخذه باشد چه كنم؟
فرمود براي تو حرفي نيست از روز اول شربت شهادت را از جام غم و درد و الم براي اولاد من آماده كردهاند و روز قيامت تشنگان امت را كه از سوز معصيت لبها خشك شده از شربت گواراي شفاعت سيراب توانند نمود و به درجات جنات تجري من تحتها الانهار توانند رسانيد.
✅(عامر) از هيبت از خواب بيدار و وحشت عظيم او را دست داد متوجه دامن آن كوه شد چون به آن محل رسيد خود را نالان به خاك ميماليد و ميگفت:
اين چه خاكست، اين چه كوه، اين عنبر است
خاك كـوي دوسـت مشـك از فـــر است
✅عامرخواست كه به فين و چهل حصاران مراجعت كند، اما چون به او فرموده بودند باكي بر تو نيست خاطر جمع كرده همراهان را امر كرد تا بار بر شتران بستند و روانه راه شدند اما كارش گريه و زاري بود تا به مدينه طيبه رسيد و به در سراي حضرت باقر (ع) نزول نمود.«متن تذکره»
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/khademineftekhari