eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا
17.3هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ادمین جهت ارتباط و هرگونه سوال در مورد خادمی،کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110 ادمین محتوا: @KhademResane_Markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 خطاب به گروه آن کسانی که می خواهند مسأله را زیر غبارها پنهان کنند ؛ شما نمی گذارید آن کار انجام بگیرد..... عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در بیست و نهمین روز همراه و همنوا با در این بزرگ مرد @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 جستجوگر نور که پس از یار دیرینش ، او را به عنوان فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله برگزیده بودند، پس از مرارت فراوان و تفحص در رمل های سوزان خوزستان ، در ۱۷مهر ۸۰ بر اثر انفجار در میدان مین به جمع یاران شهیدش پیوست و اکنون پس از گذشت 17 سال از همه به دنبال آنند که او که بود. روز اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ خداوند عیدی خانواده پازوکی را پسری به نام قرار داد که عطر حضورش اهالی خانه پلاک ۶ کوچه بزرگمهر در خیابان خاوران را سرمست کرد. هر سال که شکوفه های بهار با باز شدنشان گذر ایام را نوید می دادند ، مجید هم بزرگتر می شد تا این که مجید با همکلاسی های کلاس اولی اش با نیمکت های مدرسه آشنا گشت. از همان اول گویا در رگهایش خون انقلابی جوشش داشت چرا که با اوج گرفتن مبارزات مردمی ، اونیز مبارزی کوچک نام گرفت و در روز ۱۷شهریور مجید چون ژاله ای بر شاخه درخت قیام مردمی نشست. که پیروز شد یازده ساله برای دیدن سر از پا نشناخته و به رفت تا معشوقش را زیارت کند و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود. بعدها به عضویت درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی گرفت و زخم های تنش دفتر خاطراتی از رزم بی امانش گردید. یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم و وضعیت جسمی اش اصلا خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد.... پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، منطقه ، و حضور را به خاطر سپردند و همچنان برای او ادامه داشت و این سرباز خمینی ، با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها و شرکت در بیست عملیات ، جبهه را آوردگاه عشق خود کرده بود. در سال ۷۰ در برابر سنت نبوی سر تعظیم فرود آورده و پس از آن ، دو پسر به نام های و را از خود به یادگار گذاشت. وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار لشکر ۲۷محمدرسول الله (ص) در خیل در منطقه جنوب مشغول جستجوی گلهای گمگشته و فرزندان عاشورایی ایران شد و در این راه سختی ها و مرارت های بسیاری را به جان خرید تا این که پس از یار دیرینه اش علی محمودوند، در برگریزان روزگار ، او در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی در مستجاب شد و اونیز به خیل یاران شهیدش پیوست..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 تکه کلام این بود: بلانسبت شهدا، کل عالم، مرخصه..... با اینکه 70 درصد بود و به همین علت، او را از کار افتاده یا به تعبیر نظامی ها «رده پنجمی» اعلام کرده بودند، اما به محض شنیدن خبر تشکیل اکیپ در لشکر 27 محمد رسول الله سر از پا نشناخته، شال مشکی معروفش را به کمر بست و کوله بر دوش گرفت و به رفت....... روزی 16 ساعت، زیر تیغ آفتاب 50 درجه بیابان های خوزستان، میادین مین هولناک شمالی و جنوبی را در جست و جوی پیکرهای مقدس پاک سازی می کرد...... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 یک چادر بزرگ زده بود سر خیابان آهنگ. اسمش را هم گذاشته بود جلوه‌گاه..... بچه‌های قدیم جنگ را جمع کرده بود. ماکت ساخته بود، تانک، تفنگ و خمپاره، یادگاری‌های جبهه را دورهم جمع کرده بود.... آن‌جا را درست کرده بود برای دل خودش. اما شد الگوی اولین نمایشگاه‌های جنگ..... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : آخرین بار قبل از ، ما را برد ؛ من و خانواده‌اش را..... محل اقامتمان طبقه دوم بود. زانوهایم درد می‌کرد. هر وعده غذا را می‌گذاشت توی سینی از پله‌ها می‌آورد بالا. با دستش درست نمی‌توانست چیزی را بگیرد؛ دلم ریش می‌شد وقتی جسم دربوداغانش را می‌دیدم..... هرچه می‌گفتم: پسرجان نکن؛ می‌گفت: مادرجان حاضرم تا کولت کنم....... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 یک روز از پرسیدم: برای چه این‌همه در منطقه ماندی؟ گفت: اگر تمام رفقایت جایی باشند و تو پشت آنجا مدام در بزنی یک لحظه در را به‌رویت باز کنند و تو حال و هوای آن طرف را ببینی که همه نشسته‌اند و دارند صفا می‌کنند، دوست نداری بروی پیش آن‌ها؟ اگر یک‌باره در را به‌رویت ببندند و بگویند: هنوز نوبت تو نیست، پشت آن در می‌مانی یا رها می‌کنی و می‌روی؟ در دست‌نوشته‌هایش هم آورده بود: «خدایا، تو می‌دانی تکلیف از ما تمام شده ولی به‌امر با مرکب عشق می‌آیم که با عشق است که می‌توان به ادامه داد و حسین‌وار آماده‌ایم، هرگاه نائب بر حق روح‌الله و سید مظلوم خامنه‌ای عزیز امر به جهاد کند جان ناقابل خود را نثار پرچم مقدس اسلام ناب محمد که اینک به‌دست #مسلمین_آقای_خامنه_ای امانت است، فدا کنم… روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 ساده پوش بود. دو تا پیراهن بیشتر نداشت..... گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم: خب؛ یه دست لباس نو بگیر. اینا خیلی کهنه شده..... می گفت: دلیلی نداره؛ همین که تمیز و مرتّب باشه، خوبه. هنوز قابل استفاده است..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 جعفر جهروتی زاده، بنیانگذار گردان تخریب لشکر 27 حضرت رسول(ص) خاطره ای را که خودش برای او نقل کرده است اینگونه بیان می کند: بود و مقر بچه های تفحص و و دیگران، گاه گاهی کاروان هایی از دانشجویان برای جنگی می آمدند و هنوز کاروان های به شکل امروزی پا نگرفته بود.... در عالم خواب و بیداری صدایی می شنود و برای آنکه بداند صدا از کجاست، بیرون می آید و اطراف را نگاهی می اندازد و می بیند که 15ـ 16 نفری با سربندهای (س) در حال سینه زدن راهی هستند..... لحظه ای می ترسد و به مقر برمی گردد و پتو را روی خود می کشد و تلاش می کند تا بخوابد....... به محض اینکه خوابش می برد، یکی از به خوابش می آید و به او می گوید: چه شد ؟! تو که همیشه می خواستی بشوی و حالا از ما فرار می کنی؟! ... هفت؛ هشت روزی می گذرد که خبر مجید همه جا پخش می شود..... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 دستنوشته : با سلام به بلندای آفتاب و گرمای محبت عشق؛ عشق به همه خوبی ها ، به (عج) آن ماه پنهان و روح بلند خدا که پدری خوب بود و بر رهبر صابران بعد از پیامبر (ص). ؛ فدای مظلومیت شویم و (ع) . ای و ای جده سادات ، ای حوض کوثر، ای فریاد رس عباس در کربلا ، ادرکنی ادرکنی ادرکنی ؛ الساعه الساعه الساعه ؛ العجل العجل العجل..... به حق خون و آه زینب ؛ به خون چشم در یوم ، خدایا هر چه از شهرت فرار کردم ، شهرت به سراغم آمد..... آیا کسی که از جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد؟ کسی که در دریای معنویت جنگ مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و خاطره بگوید؟ ای امام زمان عزیز، تو را قسم به ، از ما بگذر که تقصیر کردیم. ای پدر بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته سربازی تو نبودم…. والسلام غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است. هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 وصیت نامه را در ادامه می خوانیم: بسم الله الرحمن الرحیم امروز روز اول می‌باشد و ان‌شاءالله که در این ما را نیز راه بدهند و میهمان و ارواح پاک قدسی باشیم و به مولای خود اقتدا کنیم و در راه حفظ اسلام و دین خدا و خدمت به خلق خدا با بدن خونین به دیدار حق بشتابیم اگرچه آلوده‌ایم ، امید به رحمت خدا و عنایات اهل بیت داریم که جزء (ع) باشیم. خدایا تو شاهدی که از اول انقلاب با عشق به فرزندان (س) به خصوص زندگی کردم و بارها جانم را در راه خدا گذاشتم ولی متاع آلوده بود و قابل خرید نبود ولی به در راه و جوانی خود را خرج کردم. ان‌شاءالله در راه و و (عج) جان بدهم و به جمع باصفای دوستان بروم. وصیت من به تمام و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ولی خدا امام زمان (عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی (ع) غریب شود؛ به هوش باشید؛ روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با و آماده شدن برای قیام مهدی (عج). کتاب زندگی است، کتاب آخرت است، کتاب اخلاق است. هر چه بخوهید در این دریا هست و با به قرآن و اهل بیت (ع) به سعادت برسید. ان‌شاءالله. وصیت من به همسرم که چندی یار و همراه این حقیر بود و سختی‌ها و کمبودها را تحمل کرد، بنده از شما راضی هستم، خدا نیز از شما راضی باشد؛ به زندگی حضرت زهرا (س) توسل کن و خود را با یاد خدا و قرآن حفظ کن ان‌شاءالله با تربیت علی و مجتبی آخرت خود را آباد کنی و همیشه برای بخشش گناه این حقیر از خداطلب کن ان‌شاءالله که شما نیز پس از زیارت خدا و اهل بیت (ع) با از دنیا بروی. وصیت من به پدر و مادر عزیزم که اگر قدم خیری برداشتم از برکت وجود آن‌ها بود که خدا آخرت شما را آباد کند و دنیای شما را و عزت و سربلندی به شما عنایت کند که من از شما راضیم و دعا می‌کنم که هرچه بیشتر در راه خدا قدم بردارید و به زیارت خدا بروید. اگر در جنگ نشدم، نبودن رضایت شما بود. از خدا و اهل بیت (ع) می‌خواهم که دل شما را از ما راضی کند و ما را به برساند. خدایا از غفلت‌ها و گناهان و جسارت‌ها و بی‌ادبی‌ها و نشناختن مقام تو طلب بخشش دارم. پسران خوبم می‌دانم که عاشق و هستید، نکند به خاطر رضایت چند دنیاپرست دینارخواه رضای خدا را زیر پای بگذارید. خداوندا تو شاهدی که با تمام وجودم از حمایت کردم و به تمام همراهان و سربازان دلیر که می خواهند با خون خود جمهوری اسلامی را به صاحب اصلی خود بدهند سفارش می‌کنم که یک لحظه از حمایت کوتاهی نکنید و به اقتدا کنید و خود را سپر بلای و خط او قرار دهید و روسفید روز قیامت شوید که اصحاب یمین روسفید هستند.... @khademinekoolebar