﷽
💠ابراهیم هادی برای ازدواج کمکم کرد...💠
🌸بعد از کلی تماس و اصرار آمده بود دفتر انتشارات، می گفت: باید ماجرایی را برایتان بگویم، بی مقدمه گفت: سن و سال من بالا رفته بود، شغل خوبی داشتم، بارها برای ازدواج به خواستگاری رفتم، هر بار به یک مشکل بر می خوردم و ازدواج من عقب می افتاد.
🌸یک بار سر مسئله حجاب به توافق نرسیدیم، یکبار مسئله مهریه، بار دیگر تفاوت فرهنگی خانواده ها و..... دیگر مادر و خواهرم خسته شدند. خودم بیش از بقیه اذیت شدم.
🌸روزها گذشت تا اینکه دوسال قبل در اول اردیبهشت سالروز تولد #شهیدهادی رفتم بهشت زهرا، با دوستانم بر سر مزار یادبود #ابراهیم، برایش مراسم #تولد برگزار کردیم، افراد بسیاری آمدند و از #خاطرات ابراهیم شنیدند، خوشحال بودم که توانستم قدم کوچکی در این راه بردارم.
🌸وقتی همه رفتند، به تصویر ابراهیم خیره شدم و گفتم: شما تا #زنده بودی #تلاش می کردی که گره از کار مردم بازکنی، حالا هم که شهید شدی و خدا شما را زنده معرفی می کند.
🌸بعد در دلم گفتم: ابراهیم جان، همه برای #تولد کادو می برند، من از تو کادو می خواهم، یک کاری کن که دفعه بعد با #همسرم به #دیدنت بیایم!! روز بعد یکی از دوستان تماس گرفت و خانواده ای معرفی کرد با اینکه دیگر حوصله این کار را نداشتم اما بار دیگر با مادر و خواهرم راهی شدیم.
🌸تمام مراحل کار خوب پیش رفت. همانی بود که می خواستیم، هیچ مشکلی نبود، نه مهریه و نه موارد دیگر، هیچ اختلافی بین خانواده ها نبود. بعد از تمام صحبت ها به ما گفتند: برای صحبت های خصوصی به این اتاق بروید.
🌸به محض اینکه به همراه دخترخانم #وارد اتاق شدیم، #چشمم به تصویر بزرگ آقا #ابراهیم بر روی دیوار افتاد!! وقتی نشستیم، به عنوان #اولین سوال پرسیدم: شما ابراهیم هادی را می شناسید؟
ایشان هم با تعجب گفت: بله، #شهیدهادی #همرزم پدرم بودند. آن ها در یک محل #زندگی می کردند و #بنده هم به این #شهید والا مقام بسیار اعتقاد دارم و....
🌸خلاصه #هفته ی بعد بهشت زهرا(س) رفتم، همراه با همسرم به کنار مزار یادبودش آمدیم و برای عرض تشکر، ساعتی را در کنارش نشستیم، آخر همسرم نیز مانند من، از ابراهیم خواسته بود که یک همسر مناسب برایش انتخاب کند.
✅کتاب سلام بر ابراهیم
#پیوند_آسمانی
#پیوند_دو_نور
#شتافت
#خادمین_الشهداء
#خادممثلِقاسم
➖➖➖➖➖➖
🔻کانال رسمی کمیته خادمین شهدا استان سیستان وبلوچستان
📲 ایتا
🆔 https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb
📲 سروش
🆔 http://sapp.ir/khademinekoolebar_sb
📲 روبینو
🆔 http://rubika.ir/khademinekoolebar_sb
👈 ارتباط با ما:
🆔 @sajjadi989898
﷽
👈میاد خاطراتم جلوی چشام
من اون خستگی تو راهو می خوام 🛣
میخواستم مثه اهل بیت حسین
با اهل و عیالم، پیاده بیام
🏴
باعرض سلام، ضمن قبولی #عزاداری شما مخاطبین محترم و خادمین الشهداء به اطلاع میرسانیم:
تیم رسانه کمیته #خادمین_الشهداء استان قصد دارد دلنوشته و یا خاطرات شما بزرگواران از #پیاده_روی_اربعین در سال های گذشته را جمعآوری کرده و بصورت پادکست منتشر کند.
🔻شما عزیزان میتوانید #دلنوشتهها و #خاطرات خود از پیادهروی #اربعین و یا خدمت گذاری به زوار حضرت #اباعبدالله_الحسین(ع) در موکبها و زائرسراها در سال های گذشته را به صورت متن به خادم کانال در پیامرسان #ایتا ارسال نمایید.
🆔 @Khadem7919
📆زمان ارسال:
از پنجشنبه20شهریورماه الی سهشنبه25شهریورماه
📌#نشردهید
_
#پای_کار_حسین_ایستادهایم
#ما_ملت_امام_حسینیم
_
#شتافت
#خادمین_الشهداء
#خادممثلِقاسم
➖➖➖➖➖➖
🔻کانال رسمی کمیته خادمین شهدا استان سیستان وبلوچستان
📲 ایتا
🆔 https://eitaa.com/khademinekoolebar_sb
📲 سروش
🆔 http://sapp.ir/khademinekoolebar_sb
📲 روبینو
🆔 http://rubika.ir/khademinekoolebar_sb
#خاطرات | #پای_مکتب_شهدا
وقتی رسیدم دستشویۍ ، دیدم
آفتابه ها خالـے هستن، باید تا هور میرفتم
زورم اومد. یک بسیجی اون طرف بود
گفتم: دستت دردنکنه این آفتابه
رو آب میکنی؟! رفت و اومد،
آبش کثیف بود. گفتم برادر جان!
اگه از صدمتر بالاتر آب میکردۍ
تمیزتر بودا🙄
دوباره آفتابه رو برداشت و رفت.
بعدها شناختمش.زینالدین بود؛
فرماندھلشکر
ــــــــــــــــــ
#شھید_مھدی_زین_الدین
#خادمینشهدا
#خادممثلِقاسم
#كَرامَتَنَا_الشَّهادَةُ
➖➖➖➖➖
🔻کـــمـــیـــتـــهمــرکــزیخــادمــیــنشــهــدا اســــتـــانســـیـــســـتـــانوبــلــوچـــســـتـــان
🆔 @khademinekoolebar_sb