eitaa logo
کمیته خادمین شهدای نیمروز
121 دنبال‌کننده
472 عکس
211 ویدیو
11 فایل
#س.ب #نیمروز #خادمین‌_شهداء #خادم_مثل_حاج_قاسم ✌روحیه جهادی یعنی: اعتقادبه این که[مامیتوانیم]؛وکاربی وقفه وخستگی ناپذیرواستفاده ازهمه ظرفیت وجودی وذهنی واعتمادبه جوان ها...(: 🔅حضرت آقا🔅 معرف کانال باشید🙏 جهت پیشنهاد،سوال یاانتقاد: @srg_313_50
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6007972404523960253.mp3
1.97M
🎧 روایت رزمنده مدافع حرم حجت الاسلام کاظمی کیاسری از ولایت مداری حاج قاسم سلیمانی 👈شاخصه یک ولایت مدار چیست ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
📸 محور بیانات رهبر انقلاب درباره جنگ اوکراین و روسیه ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
🛑خواهشاً فقط یک دقیقه وقتتو به ما بده! 🌷باسلام خدمت همه بزرگواران عضو کانال 🌿امروز روز پنجم راهیان نور مجازی ماست، امیدواریم یه گوشه از کم توفیقی نرفتن به راهیان رو که همه مون دچارش شدیم تونسته باشیم جبران کنیم. 💥یک گزارش کوتاه و یک خواهش:💥 ⬅️میخواستیم بدونید که الحمدلله چهار تیم خوب (سه تیم دانشجویی و یک تیم طلبگی) دارن تو محتوا سازی کمکون میکنند و بعضی از خادمین کل وقتشون رو برای این کار گذاشتند، همون طور که مشاهده کردید سعی شده قطعات صوتی که گذاشته میشه به هیچ وجه تکراری نباشه و کار کاملا جدید باشه. میشه راحت ادعا کرد که ۹۰ درصد قطعات صوتی و تصویری برای اولین باره داره تو کشور پخش میشه، خیلی از مطالب نوشتاری و عکس نوشته هم همینطور، همه کسانی هم که دارن کار میکنند کاملا صلواتی و بدون هیچ گونه هزینه گرفتن مشغولند، یک نکته دیگه اینه صوت ها بدون هیچ تیزر و تبلیغ کانال آماده شده که هر کس دوست داشت بتونه به اسم کانال خودش مطالب رو پخش کنه ⬅️ و اما خواهش:اگر از این پنج روز همسفری با کانال لذت بردید و کمی دلتون شهدایی شد کاش می شد این حال و هوا رو به دوست و رفیق و آشنا هم منتقل می کردید. 🔰دوتا کار میشه کرد که نه کانال ما بلکه محتوای آماده شده در معرض استفاده همه مردم قرار بگیره 1⃣ اینکه از هر نوشته و عکس و صوت و فیلمی که خوشتون اومد اون رو به آشناهاتون بفرستید که اونا هم استفاده کنند.شاید هر دفعه یک دقیقه بیشتر وقتتون رو نگیره 2⃣ بخاطر انتشار این معارف هر کسی از اعضا به نیت یک شهید مدنظر خودش کانال رو قوی و با ادبیات انگیزشی به ده نفر معرفی کنه.ان شاءلله ثوابش به شما و به شهید مورد نظر خواهد رسید. ▪️اگر کسی این نیت رو انجام داد اسم شهیدی که براش نیت کرده رو بفرسته تا باعث دلگرمی خادمین بشه. 🇮🇷خوشحال کردن خادمین شهدا در این کانال فقط به اینه که مطالب هر جور که شما دوست دارید انتشار پیدا کنه حتی به اسم کانال خودتون پست تبلیغی هم نمیزاریم که هرکس با سلیقه خودش کانال رو تبلیغ کنه‌ یاعلی🍃
امروز مهمان یادمان هوریم یادمانی در نزدیکی جزیره ی مجنون... مجنونی که در جنگ مجنون تر شد...! مجنونِ  یه سردارِ گمنام! سردارِ هور سرداری که اسمش علی بود رسمش هم علی بود!.. علی وار اومد وسط میدون علی وار در غربت برای خدا کار کرد حماسه ها آفرید تو اون دشتِ پراز آب و نیزار.... و علی وار تا سال ها بعد از شهادتش هم غریب بود 🌴سردارعلی هاشمی🌴 ✍ ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️میخواهی از حماسه علی هاشمی و قرارگاهش بشنوی بسم الله ⬇️ ⬇️ ⬇️
4_6007972404523960264.mp3
7.04M
🎧 روایت برادر جواد حبیبی از حماسه های سردار شهید علی هاشمی و رزمندگان قرارگاه فوق سری نصرت ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
💢خاطرات سردار علی ناصری ⬅️ بومی های هور ، پای ما را به آنجا باز کردند . آنها به ما جرءت دادند که تابه عمق هور برویم و کار شناسایی را انجام دهیم . اگر آنان نبودند ، ما موفق به این کار نمی شدیم . از مجاهدان عراقی و عراقی هایی که با خلوص نیت در خدمت ما بودند نیز عده ای شهید یا اسیر شدند . ⬅️ ما در آغاز کار حتی بلد نبودیم سوار بلم های چوبی بشویم . تعادل ما و بلم به هم می خورد یا بلم واژگون می شد یا ما در آب می افتادیم . بومی های عرب منطقه با صبر و حوصله گام به گام کارها را به ما یاد دادند ؛ از طرز سوار شدن به بلم تا پارو زدن ، حرکت در آبهای هور ، عبور از نیزارهای مخوف و شناسایی منطقه. ⬅️ من خودم در موقعیت شهید بقایی مستقر شدم . دو چادر زدیم و کارمان را شروع کردیم . اواخر بهار یا اوایل تابستان 1362 بود که ما به طور رسمی کارمان را آغاز کردیم . برای آنکه لو نرویم و دشمن و نفوذی هایش ندانند ما در هور مشغول چه کار هستیم ، سعی کردیم از قایق های ساخت عراق استفاده کنیم ؛ قایق هایی که به آن "بصری " می گفتند . ⬅️ قایق های بومی اعراب ایرانی با قایق های اعراب عراقی قدری متفاوت بود . ما برای حفظ امنیت کارمان ، هم از قایق های عراقی استفاده می کردیم و هم لباس های بومی و محلی می پوشیدیم و هم به عربی حرف می زدیم و کارمان را در پوشش صیاد و ماهی گیر انجام می دادیم . 🔶 برشی از کتاب پنهان زیر باران ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6007972404523960267.mp3
2.13M
🎧 خاطرات سخت و جانسوز آزاده بوشهری،برادر میرزایی از آخرین روز های جنگ در منطقه هور _تیر۶۷ 🎤 راوی:برادر جواد حبیبی ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ 🎞 دعوای بچه رزمنده با جانوران هور، قبل از شروع عملیات بدر 🎤 حاج محمد احمدیان ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصاحبه شیرین و دیدنی شهید بیطرفان(معروف به دائی محمد) از گردان کوثر لشکر ۱۷علی بن ابی طالب قم ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
یعنی... می تونست دل به دنیا بدهد اما نداد... ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ⬇️ قطعه صوتی بعدی، به تو خواهد گفت:دل بستن با ما چه میکند.
4_6007972404523960293.mp3
2.21M
🎧 روایت حجت الاسلام ترابیان از دل کندن از دلبستگی ها و تعلقات دنیویِ رزمندگان عملیات بدر ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6007972404523960294.mp3
3.1M
🎧 اَبناءُ الاخرة_ روایت دل کندن رزمنده مازندرانی از فرزند نوزاد و همسرش 🎤 حجت الاسلام ترابی نسب(انگیسه) ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
✅ مهمان یادمان طلائیه خواهیم بود.. السَلامُ عَلیکَ یا تُرابَ الخضیب بِدماء الشُهدا السَلامُ عَلیکَ یا موضع عروج الجنود الخمینی السَلامُ عَلیکَ یا بَلَدِ الطَّیِب سلام ... 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
✅ به سرزمین طلائیه؛ خوش آمدید. 🍃فقط اونایی که یه بار رفتند طلائیه؛ می تونند با این تصویر یه دنیا خاطره مرور کنند. 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
... از اسمش معلوم است... اینجا طلای ناب میدهند... آن هم صلواتی! طلای ناب اینجا است... تا به حال عاشق شدی؟ نترس ، کافی ست دل بدهی به خاک اینجا و متصل شوی... سه راهی شهادت محل خوبی ست برای پرواز... بین سه راهی که نشستی به آسمان خوب نگاه کن ... شاید چهره تک تکشان را ببینی... همان هایی که وقتی هنوز تو در این دنیا نبودی عاشقت شدند... برایت جان دادند ... و از همین سه راهی پرکشیدند... آری... انها جان دادند تا تو از پا نیفتی... آماده باش برای پرواز... اینجا طلاییه ست... ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمانِ دلم باشید! هر سال این روزها من مهمانِ شما بودم اما حالا ک تقدیر ب جا ماندن است امسال را شما مهمان دلم باشید میزبانِ شماست دلم در دلِ همین شهر ؛ گوشه ی همین اتاق حالا همینجا برایم ... ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
🌹▫️جزیره مجنون کجاست ▫️🌹 💥این منطقه در فاصله یک کیلومتری مرز دو کشور قرار دارد. در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۲ این منطقه در پی عملیات خیبر به دست نیروهای ایرانی افتاد و ایران بر اتوبان العماره مسلط شد ولی یک سال بعد نیروهای عراقی آن را بازپس گرفتند.جزیره مجنون منطقه‌ای است در استان بصره عراق که در نزدیکی میدان نفتی مجنون و شهر قرنه قرار  دارد. دو رود دجله و فرات در نزدیکی این منطقه به هم می‌پیوندند و سرچشمه اروندرود را پدید می‌آورند. این منطقه در جنگ ایران و عراق توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمیایی شد. ☄این منطقه جمعاً دویست کیلومتر مربع مساحت دارد و از آن جهت جزیره خوانده می‌شود که در میان رودخانه‌ها و کانال‌های آب محصور است. ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6010222181408049118.mp3
15.49M
... 🎧 در طلائیه چه گذشت...؟ 🎤 روایتگری کامل و زیبای حجت الاسلام داود هاشم پور ➕صوت شهید اسدی در وسط عملیات و لحظه تیر خوردن و حرف های آخر شهید ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
🔆خاطره ای از سرلشکر شهید احمد کاظمی👇👇
🌿خاطره ای ازشهید سردارسرلشگر احمد کاظمی ⬅️نیروهای ما درعملیات خیبر به دو منطقه حساس دشمن حمله کردند؛ یکی دجله ودیگری جزائر مجنون .جزایر مجنون در دست ما بود. در روز هفتم نبرد، احمد آقا فرزند حضرت امام (ره)، تلفنی پیام حضرت امام (ره) را به من دادند که به فرماندهان سپاه بگویید جزایر خیبر را باید حفظ کنند. من به اولین کسی که بی‌سیم زدم «احمد کاظمی» بود چون او مهم‌ترین خط جزیره جنوبی، یعنی سیل بند غربی را دراختیار داشت و روی آن سنگربندی کرده بود و دفاع می‌کرد. سیل‌بند میانی در اختیار شهید مهدی باکری و سیل‌بند شرقی در اختیار لشکر27 و برادرمان شهید همت بود. اگر سیل‌بند غربی سقوط می‌کرد، سیل‌بندهای میانی و شرقی هم قابل نگه داشتن نبودند. به محض این‌که احمد کاظمی پیام امام (ره) را از من شنید، گفت: چشم، چشم و اتفاقا چون خیال دشمن از دجله وطلائیه راحت شده بود، تمام آتش‌ها ونیروهای خود را در جزایر خیبر متمرکز کرد و چندین شبانه روز به صورت مستمر به جزایر حمله می‌کرد وآتش می‌ریخت ولی احمد کاظمی مقاومت کرد و پس از دو هفته مقاومت که به قرارگاه مرکزی برای ارائه گزارش آمدم، سر وصورتش خاک گرفته از دود آتش خمپاره وتوپ‌ها و بمباران سیاه شده و بسیار خسته و ژولیده بود. او را بغل کردم و بوسیدم وگفتم احمد، تو خیلی زحمت کشیدی. ⬅️ گفت: وقتی که پیام امام (ره) را به من دادید من هم نیروهایم را صدا زدم گفتم اینجا عاشوراست باید به‌هر قیمتی شده جزایر را حفظ کنیم و خودم هم رفتم خط مقدم و کنار رزمندگان جنگیدم . 📚روایت از محسن رضایی ، کتاب احمد –سید علی بنی لوحی ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6010222181408049119.mp3
2.43M
... 🎧 روایت حجت الاسلام ترابیان از ولایت مداری شهدای رزمندگان عملیات خیبر ⬅️ گزارش عجیب پیک حاج قاسم از جزیره مجنون ⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️ 🌐لینک کانال در ایتا 🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
... روایت داستانی از دختری امروزی❤️ انگار اومده بودیم پادگانِ سربازیِ پسرعموم! این چه داستانیه سرصبح، برپا!!!! مثلا اومده بودیم اردو! چه حس و حالی داشتند اون خادما...! قدم به قدم، تخت به تخت میومدن با یه لحنِ مهربونی که شبیه خانمْ معلمای اول ابتدایی بود، میگفتن: خواهرای عزیز،پاشید نماز و صبحانه و،بعدشم یادمان، یکیشون بالاسرم اومد و ، رو سرم دست کشید!! حس و حال از تخت پایین اومدن نبود! اما کنجکاوی نمیذاشت بخوابیم با صورتای پف کرده از خوابو، لباسای دیروزی، آماده شدیم و یک ساعت بعدش تو اتوبوس چرت میزدیم!! نمیدونستیم مقصد کجاست نیم ساعتی که از مسیر گذشت، خوابمون میومد اما گفتن قراره بریم همونجا که طلا ست! یکی پرسیده بود، یعنی معدنِ طلا داره؟ راویِ محترم گفت: آره کلی از توش طلا در آوردن، حالا میریم میبینید. رسیدیم..... انقد کوفته بودیم که دوست داشتیم راوی و مسئولین کاروان که پیاده شدن، درِ اتوبوسو ببندیم و بخوابیم! اما من یکی که خیلی وسوسه شده بودم این معدن طلا رو ببینم! سر درش بعضیا جو گیر شده بودن و کفشای خودشونو درآورده بودن بنظرم اینکارا جو گیری بود! یکم که رفتیم داخل از یه سربالایی که گذشتیم دریاچه ی پر آب روبه رومون بود و پرِ پرچم های قرمز!!!! فضا خیلی رمانتیک شده بود یهو آقای راوی محترم هنو حرکت نکرده داد زد : آروم راه بیاید، حواستون به پاهاتون باشه، زیرِ پاهاتون خوابیده!!!!!!!! راوی گفت: یه روزی، دوره های قدیم از اینجا طلا در میاوردن اینجا منطقه ی پرباریه، موقعِ اومدن چاهِ نفت های توی مسیرو که دیدین!؟ این منطقه، منطقه ی ارزشمندیه!!! ،هرچی که جلوتر میریم، طلا بیشتره شاید هنوزم زیر پاهاتون طلا باشه هرچندوقت یه بار گروه تفحص میان و درمیارن! *یه لحظه وسوسه شدم یه مشت خاک چنگ بزنم توش دقیق بشم ببینم نکنه یه چیزی ببینم؟؟!!! اینجا، راوی مکث کرد یهو گفت میخوام عکسِ طلاهایی که از این معدن استخراج شده نشونتون بدم، همه چشم شدیم دستاشو آورد بالا داد زد، این اولین طلا این دومین طلا این سومین طلا... چی میدیدم؟؟؟؟ عکس شهدا بود پاهامو نگاه کردم، دیگه کفش پام نبود.. شاید زیر پام طلا باشه ✍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 💢چند تا طلا نشونتون بدم ، اونم ۲۴ عیار👇👇