💠احادیث مهدوی💠
🔸 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم :
خوشا به حال کسانى که در غیبت حضرت صبور باشند و خوشا به حال کسانى که در محبت ورزیدن در راه اهل بیت استوار ماندند، خداوند آنها را در کتابش این طور توصیف نموده است: آنها که به جهان غیب ایمان آوردند؛ آنها حزب الله هستند، آگاه باشید به درستى که حزب الله رستگار است.
📚 بحارالأنوار/ج52/ص143
#احادیث_مهدویت
#حدیث_ سی_و_چهارم @khademinkhaharalborz18
╰✾࿐༅••♥️🌸🦋••༅࿐✾╯
دست بلند ایران
🔹سپاه پاسداران در حمله گسترده خود به سرزمینهای اشغالی از موشکهای بالستیکی استفاده کرد که پایه آنها را سالها قبل شهید حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران گذاشته بود.
#پدر_موشکی_ایران
#یوم_النتقام
#شهید_تهرانی_مقدم
_____🦋🤍___________
@khademinkhaharalborz18
_💙🌊_
#عکسنوشته
برای دیدن رویت دلم مهیا نیست
میان صحن دو چشمم برای تو جا نیست
ز بس که خانه ی یاران به رنگ دنیا شد
دگر برای تو جایی به غیر صحرا نیست
_🌊💙_
@khademinkhaharalborz18
#طـنـزشـهـدایی😂❤️🍃
اولین عملیاتی بود كه شركت میكردم بس كه گفته بودند ممكن است موقع حركت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقیها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بكنند، دچار وهم و ترس شده بودم😨😨
ساكت و بی صدا در یك ستون طولانی كه مثل مار در دشتی میخزید جلو میرفتیم🤫 جایی نشستیم یك موقع دیدم یك نفر كنار دستم نشسته و نفس نفس میزند كم مونده بود از ترس سكته كنم😨😨
فهمیدم كه همان عراقی سرپران است تا دست طرف رفت بالا معطل نكردم با قنداق سلاحم محكم كوبیدم توی پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم😂🤦♂️
روز بعد در خط بودیم كه فرمانده گروهان مان گفت: «دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست كدام شیر پاك خوردهای به پهلوی فرمانده گردان كوبیده كه همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده😁
از ترس صدایش را در نیاوردم كه آن شیر پاك خورده من بوده ام😅
#خوشحالیحلال
#طنزجبهه
╭
╰┈➤ @khademinkhaharalborz18🌷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊️💔
الــهی
مـــادر
فــــدات
بـــشه…:)
«لحظاتی از وداع مادر شهید
سید مهدی جلادتی»
#شهید_القدس
#استوری
#کلیپ
__🤍🍃____
@khademinkhaharalborz18
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنچه در بامداد ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ گذشت...
این آغاز جنگ نیست؛
تلاش برای پایان دادن به جنگ است!
#طوفان_الاحرار
#انتقام_سخت
#وعده_صادق
@khademinkhaharalborz18
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست
ما اولین بار است بندگی می کنیم
ولی او بی زمانی است که خدایی می کند
اعتماد کن به خدایی اش🌿✨
#خدا
✨🌱@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشق_شهرعشق
#قسمت_یازدهم
_نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت
خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.
💠من نمیدانستم..
اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد..
و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند..
💠که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت
_اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا #پلیس و #نیروی_امنیتی هم #کنارمردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟
💠سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته،..
شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده..
و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد..
💠و او همچنان از خنجری که روی حنجره ام دیده بود، #غیرتش_زخمی_بود که رو به سعد اعتراض کرد
_فکر نکردی بین این همه وهابی تشنه به خون شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟
💠دلم برای سعد میتپید..
و این جوان از زبان
دل شکسته ام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم..
💠و سعد طاقتش تمام شده بود..
که از جا پرید و با #بی_حیایی صدایش را بلند کرد
_من زنم رو با خودم میبرم!
💠برادر مصطفی
دستپاچه از جا بلند شد.. تا مانع سعد شود که #خون_غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید
_پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه تونه!
💠برادرش دست سعد را گرفت.. و دردمندانه التماسش کرد
_این شبا شهر قُرق وهابی هایی شده که خون شیعه رو #حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه ها کمین کردن و مردم و پلیس رو #بی_هدف میزنن!
دیگر نمیخواستم..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍ #دمشق_شهرعشق
#قسمت_دوازدهم
💠دیگر نمیخواستم دنبال سعد آواره شوم..
که روی شانه سالمم تقلا
میکردم بلکه بتوانم بنشینم..
و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم
_فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!
💠طوری معصومانه تمنا میکردم..
که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود،خودش را بالای سرم رساند...
کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدری اش را شکسته بود..
که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و عاشقانه نجوا کرد..
_هرچی تو بخوای!
💠انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبه ای که #نگرانم بود، تصاحب عشقم را به رخش بکشد..
که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند
_هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!
💠میفهمیدم دلواپسی های اهل این خانه به خصوص مصطفی عصبی اش کرده..
و من هم میخواستم ثابت کنم تنها عشق من سعد است..
که رو به همه از همسرم حمایت کردم
_ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!
💠صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد،.. مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم..
که نگاهش را #به_زمین کوبید..
و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم
_بخدا فردا برمیگردیم ایران!
💠اشکهایم جگر سعد را آتش زده..
و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش اشکم را پاک کرد..
و رو به من به همه طعنه زد
_فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!
سمیه از درماندگی ام...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
@khademinkhaharalborz18
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
•.🌸͜͡🍃
#تلنگرانه
#حاجقاسم میگفت🌱
حتیاگه یـه درصد احتمـالبِـدیکه
یـه نفر یه روزیبرگـرده و توبہکنـه...
حـقنداریراجبشقضاوتڪنۍ!
قضاوت فقط ڪار خداست!
فلذا حواسمـون باشه
ــــــــــــــــــ🌱ـــــــــــــــــ
#اللّهمـعجللولیکــالفرج💚
____[•🌹 ⇣•]______
@khademinkhaharalborz18
💎 بـه احــترام غیرتتــــ
حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله…
🌺 حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا
💎 حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ
🌺 بـه احــترام غیرتتــــ حجـابــــ بر سر میکنـم
قربهً إلــی الله…
#زن_عفت_افتخار
@khademinkhaharalborz18