eitaa logo
🥀کُمیته ی خادمین شهدای خواهر استان البرز
524 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
25 فایل
ارتباط با خط مقدم:📝 @Md654321 #خادم‌الشهدا فقط یک مدال بر روی سینه نیست! یک هدف و راه است
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دو نفر از خادمین شهدا به شهدا پیوستند 🔻در پی حمله تروریستی عصر امروز کرمان متاسفانه دو نفر از خادمین شهدا به شهادت رسیدند و یک نفر مجروح شد. جزئیات این خبر تکمیل خواهد شد... @khademinkhaharalborz18
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷 ✍️ 💠 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی ساده‌ای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر نبود دلم می‌خواست حداقل به اینهمه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند. 💠 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد. می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی‌اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی خوندی، بسه!» 💠 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم!» لحن محکم وقتی در لطافت کلمات می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد که برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. 💠 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت باز بود و ردیف اخبار که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این می‌خوای کنی؟» و نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!» نفهمیدم چه می‌گوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی‌مقدمه پرسید :«دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!» 💠 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه بی‌نتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!» با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!» 💠 خیره نگاهش کردم و او به خوبی می‌دانست چه می‌گوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به ضربه زدیم!» در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و درافتادیم!» 💠 سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیال‌انگیز آن روز‌ها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمی‌دونی وقتی می‌دیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی می‌شدم! برا من که عاشق بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!» در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!» 💠 تیزی صدایش خماری را از سرم بُرد، دستم را رها نمی‌کرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر قید خونواده‌ات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترک‌شون کردم!» مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی‌توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :« هم به‌خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»... @khademinkhaharalborz18 🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
اعزام یک میلیون دانش آموز برای بازدید از یادمان های دفاع مقدس سردار باستان مسئول سازمان بسیج دانش آموزی کشور گفت : اعزام یک میلیون دانش آموز در سال جاری را در دستور کار قرار داده ایم . سردار باستان در گفتگو با خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر بیان کرد : به کمک وزارت آموزش و پرورش ، حمایت بسیج مستضعفین و سایر دستگاه ها و نهادها ، برنامه اعزام یک میلیون دانش آموز در سال جاری به مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس را طراحی و در دستور کار خود قرار داده ایم . وی در خصوص اهمیت این برنامه گفت : حضور در این فضا و یادمان ها صرفاً به قصد پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان نیست ، بلکه هدف این است که هم زائران دانش آموز روایت دلاوری های رزمندگان اسلام را با ادراک عمیق شرایط بشنوند و هم در راستای فرمان جهاد تبیین مقام معظم رهبری ببینند و بدانند که از نظر قدرت نظامی و راهبردی ، جایگاه ایران اسلامی در دوران دفاع مقدس کجا بوده و امروزه در چه جایگاهی قرار داریم . البته این اهداف با برگزاری اردوهای سراسری راهیان پیشرفت نیز در حال پیگیری است . سردار باستان ضمن ذکر این نکته که این اردوها علاوه بر دانش آموزان با حضور خانواده های معزز شهدا و مسئولین استانی برگزار می‌شود ، در خصوص برنامه های آتی گفت : قصد داریم نزدیک به صد هزار دانش آموز را به چهار استان آذربایجان غربی ، کردستان ، ایلام و کرمانشاه اعزام کنیم تا دانش آموزان عزیز از یادمان های این استان ها بازدید کنند . مسئول سازمان بسیج دانش آموزی کشور هدف از برگزاری اردوهای راهیان نور را چنین شرح داد : در این بازدیدها ؛ بخشی از تاریخ و معارف دفاع مقدس ، سبک زندگی و وصیت نامه شهدای عزیز برای دانش آموزان تبیین می گردد و هدف اصلی ما نیز همین تبیین است . در رابطه با تبیین دو مقوله از اهمیت زیادی برخوردار است ؛ مقوله اول الگویی و مقوله دوم هویت بخشی . اگر ما بتوانیم از طریق تبیین معارف دفاع مقدس ؛ الگوی ایرانی اسلامی ، متخصص و تراز انقلاب به دانش آموزان معرفی کنیم و در جهت هویت بخشی به نسل جوان و نوجوان قدم برداریم و موفق شویم ، بی تردید بخشی از وظیفه جهاد تبیین خود را برای نسل نوجوان و جوان انجام داده ایم . @khademinkhaharalborz18
اعطای حکم مسئولیت مسئولین خادمین یادمان های غرب کشور صبح امروز ؛ سرهنگ پاسدار روح الله محمد حسین زاده (دبیر ستاد مرکزی راهیان نور کشور) حکم مسئولیت مسئولین خادمین یادمان ها را اعطا کرد . صبح امروز ؛ سرهنگ پاسدار روح الله محمد حسین زاده (دبیر ستاد مرکزی راهیان نور کشور) به همراه هیئت همراه ، ضمن حضور در مناطق عملیاتی غرب ، حکم مسئولیت مسئول خادمین یادمان ها را اعطا کرد ‌. محمد حسین زاده با حضور در یادمان ها شخصا از آنها بازدید به عمل آورد و سپس شنونده کم و کیف خدمت رسانی به زائران شد ‌. وی در ادامه حضور خود در هر یادمان ، پس از مشاهدات میدانی پیگیر شناسایی نقاط قوت و ضعف شد و تلاش تمامی ارکان ستاد را در جهت تقویت قوت ها و رفع ضعف ها توصیف کرد . دبیر ستاد مرکزی راهیان نور کشور ضمن اشاره به ارزش والای خدمت به زوار شهدا عنوان کرد : این لباس خادمی از جمله لباس هایی که انسان با پوشیدن آن باید مغرور و متکبر شود اما نه خدای ناکرده در برابر معبود و مخلوقاتش بلکه در مقابل نفس سرکش . قطعا تمام عزیزانی که به شوق خدمت این لباس را به تن کرده اند به مراتب بالاتر از این نیز مشتاقند اما لازمه اش همان غرور در برابر نفس است چون به قول حاج قاسم تا کسی شهید نبود شهید نشود و مراتب بالاتر از خدمت نیز همان شهادت است که انسان را هم درجه اولیای خدا قرار می‌دهد و ما نیز امیدواریم به برکت دعای خیر شهدا ، امام شهدا و زوار شهدا در زمره شهدا و اولیای خدا قرار بگیریم . @khademinkhaharalborz18
🔴🔴 ⚫️ انالله و انا الیه راجعون اسماعیل هنیه در تهران در پی اقدام تروریستی به شهادت رسید😞🥀🖤 تسلیــــــــــت... °• @khademinkhaharalborz18