خانوادهی عزیزم! براى از دست دادن من غصّه نخورید و به انقلاب بدبین نشوید و از یاد خدا غافل نشده و همیشه این سورهی شریف قرآن را که خطاب به مومنین است را در نظر داشته باشد.
حیف که شما لااقل به اندازهاى که من رهبر انقلاب را، ارزش وجودش را درک کردهام، درکش نمىکنید. قدر ایشان را بدانید. هیچگاه افکار مادّى نداشته باشید. تا آنجایى که از شما بر مىآید به مستمندان کمک کنید و از یاد خویشاوندان غافل نباشید که بهعنوان صله رحم دستور اسلام است. با هر که قهر کرده بودید آشتى کنید و کدورتها را از قلب بیرون بریزید. همسرم نیز همان راهى که زینب (س) و فاطمه زهرا (س) رفتند را برود. از نماز و حجاب دست برندارید، همچنان راستگو و درست کردار باشید. به فقرا احسان کنید
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_بشیر_مهرنسب
@khademinkhaharalborz18
مادرجان خواهرم را مثل یک شیر زن بزرگش کن که برای جامعه مفید باشد نه اینکه خدای ناکرده ننگ جامعه باشد
برادران عزیز راه مرا ادامه دهید که ادامه دادن راه شهدا زنده کردن اسلام است🕊❤️
از خداوند متعال می خواهم که روز دفنم لبهایم خندان باشد و مرگم شهادت و شرافتمندانه باشد. پدرو مادرم به خدا عاشق شهادت هستم و افتخار می کنم که انشاالله در روز قیامت مرا رو سفید نموده و ببخشاید هرگز برایم گریه و ناله نکنید و به یاد شهیدان گمنام باشید که مادرانشان آنها را ندیدند تا در دنیای دیگر شما عزیزان را شفاعت میکنم 🥺💔
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_ابراهیم_باقری
@khademinkhaharalborz18
#سبک_زندگی_شهدایی 😍💕🍃
جعبہ شیرینے🍰 رو جلوش گرفتم، یکے بـرداشت و گفـت: «مےتونم یکے دیگہ بـردارم؟!»🙃
گفتـم: «البتہ سید جون، این چہ حرفیہ؟!»😁 برداشـت ولے هیچ ڪدوم رو نخورد🙄😶
ڪار همیشگیش بود، هـر جا ڪه غذای خوشمزه😋 یا شیرینی🍰 یا شکلات🍬 تعارفش مےکردند بر مےداشت اما نمےخورد!💖
مےگفت: «مےبرم بـا خانـم و بچہهام مےخورم»😍🌱
مےگفت: «شما هـم این ڪار رو انجـام بدید👌🏻🌼
اینکہ آدم شیرینے های زندگیشو بـا زن و بچہ ش تقسیـم کنہ خیلے توی زندگےِ خانوادگے تأثیـر میزاره»🌸💕🦋
#شهیدسیدمرتضےآوینے🕊🌻
@khademinkhaharalborz18
حنیفه بسیار آدم خوش اخلاقی بود. اون کارهاش را بر اساس برنامه ریزی مشخص انجام می داد .
به غذاهای ساده علاقه داشت و ساده زیستی را الگوی خودش قرار داده بود.
به نماز اول وقت📿
و خواندن قرآن 📖
اهمیت زیادی می داد و در مقابل مشکلات بسیار صبور بود و همیشه دیگران را به صبر در برابر سختیها سفارش می کرد.
تا
آنجایی که در آخرین حضورش به همسر خود سفارش کرد، سعی کن زینب وار پیام رسان خون شهدای
کربلای ایران باشی چون تو همسر یک جان بر کف و پاسدار هستی.
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_فرهاد_حنیفی
@khademinkhaharalborz18
.
🦋💙
.
همکارانش میگویند: او در محل کار ساعات بیکاری خود را صرف تنظیم دفترچه خواروبار و کارت نفت مردم محل میکرد. هر روز صبح که به اداره میآمد دستش پر از دفترچه و پرسشنامه و وسایل دیگر بود. در آخرین جلسهای که در اداره برگزار شده بود، به شدت علیه سازشکاری سخن گفته بود و اینطور بیان کرده بود که آن زمان که میگفتیم دیوار موش دارد و موش گوش دارد، گذشته است. حالا باید بگوییم مستضعف انقلاب کرده، پابرهنه چشم و گوش دارد و منتظر است ببیند شمایی که مسئول هستی و پشت میز نشستهای چه میکنی.
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_سید_محمود_آثاری
@khademinkhaharalborz18
.
🦋💙
.
از دوران دبیرستان و در کنار درس خواندن، در داروخانه نوین بروجن کار می کرد. بعد هم که اصفهان رفت تا درس بخواند، در بیمارستان عسگریه کار می کرد و دارو می داد. کار کردن را دوست داشت. خودش می گفت بین ریاضی و تجربی، ریاضیات فاصله انداخته است.
انقلاب که شد همان جا توی زیرزمین بیمارستان عسگریه به همراه دیگران مجروح ها را معالجه می کردند. تعریف می کرد که: "بردنم ساواک و تعهد گرفتن که دیگه به مجروح ها کمک نکنیم تو دلم خندیدم و گفتم به همین خیال بمانید صد تا تعهد هم بگیرید مگه ممکنه بنشینم و کشته شدن بچه های مردم را ببینم."
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_علی_آذریان
@khademinkhaharalborz18
.
🌻💛
.
ایشان خیلی گمنام بود و یکی از بارزترین ویژگیهای او اخلاص بود. در راستای بندگی خدا حرکت میکرد و با وجود فعالیتهای تبلیغی در چند مرکز، حقوق نمیگرفت و ما بعد از شهادتش فهمیدیم. بصیرت بالایی داشت. وقتی به ایشان میگفتیم شما دوبار رفتید و نوبت دیگران است، میگفت هرکس باید به تکلیفش عمل کند و دعا میکرد که اگر خدایا رفتن من ثمر دارد و وجود من در جبهه سوریه نیاز است کارم برای رفتن درست شود.
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_علی_تمام_زاده
@khademinkhaharalborz18
.
💙🦋
.
برادر شهید: او به حدی بخشنده بود که تمام حق ماموریت خود را خرج خانوادههای سوری میکرد.همرزمانش میگفتند ماشین را پراز خواربار می کرد و برای خانوادههای سوری میبرد. به خانوادههای سوری رسیدگی میکرد. مادر شهید عمار که دو فرزندش جز رزمندههای تحتِ امر علیرضا بودند و شهید شده بودند، میگوید که سلیمان (علیرضا) برای ما در سوریه خانه خریده بود و ما را از یک منطقۀ جنگی خارج کرده و به منطقۀ امن برده بود. او میگوید: زمانی که خبر شهادت سلیمان را شنیدم؛ انگار پسر خودم شهید شده بود. او می گوید: علی رضا به ما سر می زد، می گفت: مادر ناراحت نباش پسرهای شما به بهشت رفتند. برای من هم دعا کن که عاقبت بخیر شوم و شهادت نصیبم شود.
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_علیرضا_قبادی
@khademinkhaharalborz18
.
🦋💙
.
پس از جنگ نیز او بیکار ننشست و همواره نسبت به حفظ آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی اهتمام می ورزید.
وی که ساکن استان البرز – شهر کرج – بود در سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج؛ دو پسر به نامهای جواد و مرتضی و دختری به نام زینب است.
در جریان جنگ سوریه و محاصره حرم حضرت زینب و کشتار وحشیانه داعش، با اصرار زیاد به طور داوطلبانه به این کشور اعزام شد
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_رضا_ایزدیار
@khademinkhaharalborz18
.
💛🌻
.
شهید نوروزی پرستار و امدادگر بود. در منطقه معروف بود که برای درمان مجروحین و بیماران سر از پا نمیشناسد و همه همرزمانش با درمانهای او خاطرات بسیاری دارند. یک بار در جمعی از دوستان یکی میپرسد: «فکر میکنی در این جمع چه کسی شهید میشود.» او پاسخ میدهد: «همه شهید میشود به غیر از من...» اما نمیدانست که اولین شهید جمع خودش خواهد بود و دوستان گردادگردش حسرت خلوص و صداقتش را خواهند خورد.
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_محمد_نوروزی
@khademinkhaharalborz18
.
🌻💛
.
روایتی شنیدنی از مادر شهید «محسن قلندرپور»؛
دلهرههای بیپایان با صدای آژیر آمبولانس
مادر شهید «محسن قلندر پور» می گوید: فرزندم سن و سال کمی داشت، به او می گفتم در قد و قواره تو نیست که بخواهی با دشمن بجنگی با هزار بهانه من را راضی کرد و در جنگ حضور پیدا کرد. از آن لحظه به بعد دلهره های من آغاز شد تمام شبانه روز که صدای آژیر آمبولانس را میشنیدم احساس میکردم که محسن را از دست دادهام.
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_محسن_قلندرپور
@khademinkhaharalborz18
24.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های خواهرانه شهید روح الله عجمیان 🥺❤️
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_روح_الله_عجمیان
@khademinkhaharalborz18