دخترم لیلا در روز تاسوعا به دنیا آمد. ده روز بعد از تولدش مهدی زنگ زد. این ده روز به اندازه ده سال بر من گذشته بود.
پرسید : خب چطوری رفتی بیمارستان ؟ با کی رفتی ؟ ما را هم دعا کردی؟
حرف هایش که تمام شد گفتم : خیلی حرف زدی که زبان اعتراض من بسته شود ؟
گفت : نه ، انشالله می آیم و دوباره زنگ میزنم . آن روز دوبار رنگ زد ...
لیلا چهل روزه بود که آمد . وقتی وارد اتاق شد بهت زده به او زل زده بودم . مدتها بود که از او خبری نداشتم. فکر میکردم شهید شده است.
لیلا را بغل کرد ، ولی کمی خونسرد با او برخورد کرد. فقط نگاهش میکرد. هنوز دوروز نشده باز هم به جبهه برگشت ...
✨راوی : همسر شهید
#شهید_مهدی_زینالدین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
●کمیته خادمین شهداء استان تهران
@khademinostantehran