#حکایت_آموزنده
#برمه_گلی
#مرد_میدان
@bermegali
🔸 گویند: دهقانی، مقداری گندم
در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت؛
پیرمرد خوشحال شد
و گوشههای دامن را گره زد و رفت.
🔸 در راه با پرودرگار سخن میگفت:
( ای گشاینده گرههای ناگشوده،
عنایتی فرما و گرهای
از گرههای زندگی ما بگشای)
🔸در همین حال ناگهان گرهای
از گرههایش باز شد
و گندمها به زمین ریخت.
🔸او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
🔸نشست تا گندمها را از زمین جمع کند،
در کمال ناباوری دید
دانهها روی ظرفی از طلا ریختهاند
🌾ندا آمد که:
🌾تو مبین اندر درختی یا به چاه
🌾تو مرا بـین که منم مفتاح راه
#التماس_تفکر
#مرد_میدان
@bermegali
#تلنگر #تفکر
عالیه این متن👇🏻👌🏻
خوب یاد گرفته ایم برانداز کردن همدیگر را ...!
یک خط کش این دستمان !
یک ترازو آن دستمان !
اندازه می گیریم و وزن می کنیم
آدم ها را
رفتارشان را
انتخاب هایشان را
تصمیم هایشان را
حتی قضا و قدرشان را !
به رفیقمان یک تیکه سنگینی می اندازیم،
بعد می گوییم
خیر و صلاحت را می خواهم !
غافل از اینکه چه بر سر او می آوریم !
در جمع ، هرکس را یک جور مورد بررسی قرار می دهیم
آن یکی را به ازدواج نکرده اش
این یکی را به ازدواجی که کرده
آن دیگری را... یکی هم نیست گوشمان را بگیرد که :
آهای!
چندبار به جای او بوده ای
که حالا اینطور راحت نظر می دهی
حواسمان نیست که چه راحت
با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم
چندنفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری بجای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم... حواسمان نیست که ما
می گوییم و رها میکنیم و رد می شویم
اما یکی ممکن است گیر کند
👈🏻بین کلمه های ما
👈🏻بین قضاوت های ما
👈🏻بین برداشت های ما
👈🏻دلی که می شکنیم ارزان نیست...
پروردگارم!
قاضی تویی
کمک کن" هیچوقت قضاوت نکنیم"
#حکایت_آموزنده
#التماس_تفکر
#دقایقی_تفکر
#کانال_مرد_میدان
#برمه_گلی
✳️ @bermegali
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مطالبه_مردمی
#پایان_مماشات
#التماس_تفکر
#حکایت_آموزنده
حتما ببنید..
نشر واجب !!
راجع به حوادث اخیر
°•🌹↷ با ما همراه شوید.
#کانال_مرد_میدان
@bermegali
#داستانک
#مرد_میدان
#برمه_گلی
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر ون ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
«دل لوح سفیدی است سیاهش نکنیم
هرآنچه گناه است نگاهش نکیم»
#التماس_تفکر
#عفاف_و_حجاب
#حکایت_آموزنده
#برمه_گلی
#مرد_میدان
#کانال_مرد_میدان
@bermegali👈