eitaa logo
خادم المهدی (عج)
47 دنبال‌کننده
39.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
237 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به شما قول دادم امروز چند خطی درباره‌ی "دارایی‌های خدا" بنویسم براتون. نکته‌ای که اگر بصورت کامل برای ما جا بیفته، می‌تونیم مهمترین نقطه‌ی "اختلاف ذاتی مدرنیته و اسلام" رو بفهمیم. تو این نوشته‌ها با دنبال کردن همراه من باشید... @mhmm110
مذهب بدون موضع؟! 🔻 یاد گرفته‌ام و اعتقاد دارم که « بدون » به‌غایت درست و مستقیم که برود، به ترکستان می‌رسد! نمی‌شود به مفاهیمی چون و باور داشته باشی و به پیرامون خودت بمانی. 📚 از کتاب 👤 📗 #⃣ 📌 : «هرکس از دستش کاری برای نصرت اسلام و نظام بر می‌آید حرام است که سکوت کند و کاری نکند.» (دی‌ماه ۱۳۹۶)؛ راوی: آیت‌الله شب‌زنده‌دار ‼️ پ.ن: هر میزان مردم نسبت به خود حساس‌تر شوند و کنند این ماجرا زودتر تمام می‌شود. هرکس هر میزان می‌تواند باید روشنگری کند. همه مسؤولیم. همه رسانه‌ایم. همه پیامیم. فراموش نکنیم تا آخرین نفری که در حلقه ذهنی تروریست‌های وطنی گرفتار است این ادامه دارد. ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✨﷽✨ ✳️ همه باید واعظ یکدیگر باشیم ✍ «وَتَوَاصَوْا بِالْحَق» (عصر، 3) یعنی ؛ یعنی یکدیگر بودن افراد؛ دائما من مراقب شما باشم و اعمال شما را در نظر بگیرم و شما را متذکر باشم و تذکر بدهم که ای رفیق! یک وقت خوابت نگیرد، نکنی، مواظب باش؛ و شما متقابلاً به من بگویید. آن یکی به دیگری بگوید و آن یکی به دیگری؛ مثل سربازهایی که در یک میدان می‌جنگند که حس می‌کنند اگر از ناحیه‌ی یک فرد و از ایستگاه و موقف یک فرد، دشمن رخنه کند، به صف ضربه وارد می‌آید. این اشتباه است که امروز ما مسئله‌ی را صرفاً یک شغل صنفی تلقی می‌کنیم. البته نمی‌خواهم بگویم که به آن کار احتیاجی نیست، به آن احتیاج است و آن در جای خودش درست است اما اینکه وقتی می‌خواهیم یک نفر بیاید دو کلمه و کند، حتما باید یک کسی باشد که سال‌ها درس عربی خوانده باشد، معمّم باشد، بالای منبر هم برود، بعد هم یک خطبه‌ی غرّایی بخواند: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم... و بعد صحبت کند؛ این‌طور نیست، همه باید به یکدیگر باشیم. «وَتَوَاصَوْا بِالْحَق» یعنی همه یکدیگر را به سفارش کنند. 👤 📚 از کتاب | ج28 📖 صفحات 766 و 767 ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
حکومت‌های بدون خدا، نه معتبر هستند و نه موفق! 🔺قدرت و علم و "وجودِ" ما با قدرت و علم و "وجودِ" خدا فرق دارد؛ فرقی که سبب می‌شود ما تمام نظم‌های جهانی را بدون اجازه خدا، غلط و ناکارآمد و باطل بدانیم. ✅از اینجا به بعد دوتا حرف با شما داریم؛ 🔰یکی اینکه ببینیم چرا نظم و حاکمیتِ منهای خدا "نامعتبر و غلط و باطل" هست؟ 🔰دوم اینکه ببينيم چرا نظم‌ها و تمدن‌های بدون محوریت خدا، موفقیت‌آمیز نبوده؟ 🔸اگر علاقمند بودید بخونید و نقد کنید و بقیه رو هم اینجا دعوت کنید... @mhmm110
محدوده‌ی حقوق ما تا کجاست؟ 🔸"دارایی و جایگاه و توانمندی" شرط لازم برای داشتن است؛ یعنی حق به کسی تعلق می‌گیرد که نوعی دارایی و یا نوعی جایگاه و یا نوعی توانمندی در عرصه‌ای داشته باشد. 🔸پس تا اثبات نکنیم که دارایی داریم، نمی‌توانیم مدعی حق داشتن باشیم؛ 🔹اگر خود را صاحب "حق حاکمیت" می‌دانیم، در محدوده‌ای که قصد حاکمیت داریم، باید بتوانیم "دارایی و ملکیت" خود را ثابت کنیم. 🔹اگر مدعی "حق بهره‌برداری" از مال یا معدنی هستیم، باید "تسلط" خود را نسبت به آن زمین و تعلق آن زمین را به خودمان ثابت کنیم. 🔹اگر مدعی "حق استفاده" از خانه‌ای هستیم، باید اثبات کنیم "مالک" آن خانه هستیم و باید برای این مالکیت، دلیلی قابل قبول نزد عقلا ارائه کنیم. 🔺محدوده‌ی حقوق ما تا کجاست؟ تاجایی که "دارایی و ملکیت و تسلط و انحصار" برای ما وجود داشته باشد. ♦️حال اگر با "حقیقتی" مواجهیم که حیات و وجود و زیبایی و علم و قدرت و ملکیت و تسلط و دارایی و جان همه‌ی موجودات متعلق به اوست، درباره‌ی حقوق او در عالم، چه نظری خواهیم‌داشت؟ 🆔 @mhmm110
مکتب ناکارآمد 🔸در دوره‌ی رنسانس، حاکمیت و حق مرجعیت علمی و حق فرمانروایی و حق اطاعت‌پذیری، از خدای متعال سلب شد و به عقل و تجربه‌ی انسان تعلق گرفت. 🔸اگر کسی مدعی است که عقل و تجربه حق مرجعیت علمی دارد و به تبع آن، انسان حق حاکمیت مطلق را بر طبیعت دارد، باید بتواند مالکیت یا سلطه انحصاری انسان را و کارآمدی و کمال عقل و تجربه را ثابت کند. 🔰آیا فلسفه‌ی غرب، در پاسخ به این سؤال موفق بوده‌است؟ 🔰آیا فلسفه‌ی غرب توانسته‌است جایگاه حاکمیت انسان را در عالم به اثبات برساند؟ 🔰آیا فلسفه‌ی مدرن، برای فرمانروایی مطلق انسان در روی زمین، دلیل متقنی دارد؟ 🔸ناکارآمدی این فلسفه را می‌توانیم در تنازعات تمام‌نشدنی جهانی بر سر انرژی و منابع ببینیم. 🔸اسلام حاکم عالَم را عادل می‌داند و مکتب فکری اسلام محور سیاست را کسی می‌داند که با حاکمیت او، هيچکدام از این تنازعات باقی نخواهدماند... @mhmm110
✅ راه عبور از گردنه های سخت قیامت چیست؟ ✴️️ آیت الله رحمة الله علیه : 🔷 در قیامت گردنه ای هست که کسی که از مردم بر گردنش باشد، نمی تواند از آن بگذرد و باید از حسناتش به کسی که او را پایمال کرده، بدهد و تا مردم در آنجا از همدیگر راضی نشوند، نمی توانند از آنجا بگذرند. 📘 در محضر عارفان 📒@sahifeh_Et
✅ راه عبور از گردنه های سخت قیامت چیست؟ ✴️️ آیت الله رحمة الله علیه : 🔷 در قیامت گردنه ای هست که کسی که از مردم بر گردنش باشد، نمی تواند از آن بگذرد و باید از حسناتش به کسی که او را پایمال کرده، بدهد و تا مردم در آنجا از همدیگر راضی نشوند، نمی توانند از آنجا بگذرند. 📘 در محضر عارفان 📒@sahifeh_Et
فرق خداوند با ما چیست؟ [پیشاپیش از طرح این سؤال معذرت می‌خواهم؛ شاید بعضی از شما چنین بیانی را نپسندید...] 🔹ما با خدا فرقهای زیادی داریم ولی یکی از مهم‌ترین فرقهای ما با او، در چالش هویدا شده‌است. 🔹ما هردو حق اعمال نظر و خواستن و تغییر در دارایی‌هایمان داریم؛ با این تفاوت که حق ما محدود و وابسته و تمام‌شدنی است، ولی حق او گسترده و فراگیر و بی‌نهایت و نامحدود و ابدی است. 🔹حق ما در مملکت دارایی‌های خود، "امانتی و عارِیَتی و اعطایی" است؛ ولی او هیچگاه در بدست آوردن حق حاکمیت و حق اراده، منتظر دست دیگران نبوده‌است. 🔹اینکه "موجودی" در عالم امکان هست که چنین دارایی ازلی و ابدی و حقیقی و ذاتی دارد، مسئله ای ضروری است و نبودش مساوی با نبود کل جهان است. 🔺وقتی‌که جهان سرتاسر پر است از دارایی‌های امانتی و اعطایی و تمام‌شدنی، پس سرچشمه این‌همه اعطا و دارایی باید "حقیقتی" تمام ناپذیر باشد... 🔹از هر کدام از سیاستمداران قدرتمند عالم بپرسی، به تو جواب خواهندداد که بدست آوردن قدرت مطلق فراگیر فرازمانی و فرامکانی، "آرزوی" همیشگی بوده‌است ولی هیچگاه بدست نیامده‌است. ♦️هیچکس نمی‌تواند مدعی حاکمیت حقیقی ابدی و ازلی باشد؛ با این حساب، چه کسی می‌تواند خود را "صاحب حق حاکمیت و فرمانروایی" بر مردم بداند؟ 🔹پس ما با خدا فرق داریم؛ خدا می‌تواند مدعی فرمانروایی و فرماندهی و سلطه مطلق بر همه‌ی ما باشد، ولی ما هیچگاه نمی‌توانیم مدعی سلطه مطلق بر کسی باشیم؛ حتی بر جان خودمان... @mhmm110
حکومت حق کسی است که دارا باشد 🔹نیاز ساختمان هستی به "حقیقتی" همیشه باقی و همیشه دارا و همیشه پایدار و همیشه توانمند، نیازی غیرقابل انکار است. 🔹نیاز جهان به موجودی که محدوده‌ی سلطنت او به زمان و مکان و افراد و مناطق خاصی محدود نیست واضح و مسلم است؛ 🔹همان کسی که در این گستردگی، هر کس که لباس وجود و توانمندی و دارایی بر تن می‌کند، به او وابسته است. ♦️وجود چنین مالک نامحدودی، نیاز مبرم عالم است و بدون حضور چنین حقیقتی در عالم، زیبایی ها و دارایی ها و فرمانروایی های محدود و وابسته و تمام‌شدنی، بی‌معنا خواهندبود. 🔹با این حساب، زندگی او نامحدود، پایداری او نامحدود، زیبایی او نامحدود، علم او نامحدود و قدرت او نامحدود است. 🔸چه کسی حق حاکمیت فرازمانی و فرامکانی دارد؟ کسی که زندگی و حیاتش نامحدود است. 🔸چه کسی حق فرماندهی مطلق فرامادی دارد؟ کسی که علمش نامحدود است. 🔸چه کسی محبوب بودن و محبوب شدن و معبود شدن دارد؟ کسی که قدرت و خلق و زیبایی و داراییش، نامحدود است. 🔹با این توضیحات، تنها یک موجود می‌تواند دارایی نامحدود داشته باشد و تنها همین موجود است که می‌تواند حاکم و فرمانده و معبود دائمی باشد. 🔹و تنها همین موجود است که حق پرستیده‌شدن و حق به پا کردن حکومت در عالم دارد. 🆔 @mhmm110
تنازعات تمام‌نشدنی جهانی ❇️چرا ایده‌ی آزادیخواهانه‌ی دموکراسی، به اهداف خود نرسید و ما شاهد حکومت خود مردم بر مردم نبودیم؟ ❇️چرا نظام‌های سیاسی غربی، نتوانستند نیاز جدی بشر به آزادی را در عرصه‌ی حکمرانی تأمین کنند؟ ❇️چرا ایده‌ی دموکراسی نتوانست حقی را که برای همه‌ی مردم ثابت کرده بود، تأمین کند و مکاتب سیاسی غربی، با تمام تنوع و طیف‌بندی خود، در تحقق حقی که برای مردم در حکمرانی معتقد بودند، ناکام ماندند؟ 🔺پاسخ یک جمله است و چند دلیل؛ "نظام‌های سیاسی غربی، حق حکمرانی را به آنهایی متعلق دانستند که هیچ حقی در حکمرانی نداشتند." 🔺"نظام‌های غربی، حق حکمرانی و فرمانروایی را از کسی سلب کردند که فرمان و حکومت، متعلق به او و برخاسته از اراده او بود." 🔹همانطور که در نوشته‌های قبل بررسی شد، حکومت کسی بود که در محدوده‌ی حکومت خود، حیات و قدرت و علم و حکمت لازم را داشته باشد. 🔹در حالیکه هيچيک از مردم، چنین حیات و قدرت و حکمتی نداشتند؛ آن‌ها نه تجربه‌ای در حکمرانی داشتند و نه بقایی برای ادامه‌ی حکمرانی. ♦️آن‌ها برای جنگهای پی در پی استعمارگرانه‌ی خود، هیچ حکمت و مصلحت و منطق قابل قبولی نداشتند تا مصالح و نیاز جدی همه‌ی مردم به آزادی تأمین شود. ♦️آن‌ها برای آزادی همه، گریبان چاک کردند؛ نزدیک به ۳۰۰ سال و نظریات لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی و... را برای همین منظور متولد ساختند؛ ولی نتیجه‌ی دلسوزی هایشان، حکومت اقلیت سرمایه دار یا متنفذ بر اکثریت شد. ♦️ره‌آورد ۳۰۰ سال جنگ برای آزادی همه‌ی مردم، حکومت کسانی بر مردم شد که هیچ نسبتی با اراده و خواست مردم نداشتند و در انتخاب مردم، هیچ جایگاهی نداشتند. ⚠️بی شک یکی از چالش های جدی نظام‌های سیاسی غربی، تنازعات تمام‌نشدنی جهانی آنها بر سر حکمرانی است؛ چرا که عقل محدود جزوی بشر، نمی‌تواند مصالح بی‌نهایت و بی‌نهایت مصالح انسان مدرن را ببیند و بفهمد و بشناسد و تصمیم بگیرد و برایش نسخه‌ی نجات‌بخش بپیچد. 🆔 @m_h_motahari1
به این چند جمله فکر کنیم؛ 🔸¹ما در عالم با حقیقتی مواجه هستیم؛ این که ما روزی در این عالم نبوده ایم و روزی هم خواهدرسید که در این عالم نخواهیم بود. 🔸²ما روزی نسبت به اموری آگاهی و علم نداشتیم و ممکن است روزی برسد که آگاهی های امروز را از دست داده باشیم. 🔸³ما روزی سالم بودیم و شاید امروز مبتلا به بیماری هستیم و روزی خواهدرسید که دچار دردهای دیگر باشیم و روزی خواهدرسید که از این بیماری ها خلاص شده باشیم. 🔸⁴روزی قدرت حمل یک جعبه ۱۰۰ گرمی را نداشتیم و امروز جعبه ای به وزن ۱۰ کیلوگرم را به راحتی بلند میکنیم و شاید روزی برسد که حتی نتوانیم خودمان را جابجا کنیم... 🔸⁵روزی بود که نمیتوانستیم حتی یک کلمه از فلسفه و یا عرفان و یا کلام و یا تفسیر و ادبیات و منطق و مبانی اندیشه اسلامی را بر زبان جاری سازیم و امروز به جایی رسیده ایم که در این مسائل و در این زمینه ها، تحلیل و نقد و نظر ارائه میکنیم. 🔸⁶روزی قدرت بینایی ما قوی بود و نوشته هایی را از فاصله ۳۰ متری میخواندیم و امروز برای مطالعه یک کتاب باید از عینک استفاده کنیم و ممکن است روزی برسد که نیازمند به عینک نباشیم. 🔸⁷در تعامل با افراد، گاهی با آنها تفاهم داریم و حرف ما را میپذیرند و گاهی با ما اختلاف دارند و به شدت ما را طرد میکنند و گاهی همان هایی که ما را کنار زده اند به ما روی میاورند و مارا میپرستند. 🔸⁸روزی بود که یک آجر دستمان میدادند، دستمان را زخم میکرد و امروز ممکن است به جایی رسیده باشیم که دهها آجر را که هیچ، دهها خانه و برج را طراحی کرده ایم و مهندسی کرده ایم و ساخته ایم. 🔰چرا ما همیشگی نیستیم؟ 🔰آیا با این اوصاف، ما می‌توانیم مالک مطلق دارایی‌های خودمان باشیم؟ 🔰با این ویژگی‌های ۹ گانه، آیا ما می‌توانیم مدیر و مدبر عالَم یا حداقل بخشی از آن باشیم؟ 🔰این توانایی ها یا این ناتوانی ها، نشانه چیست؟ 🔰آیا این حالات، نمیتواند علامت نیازمندی ما، محدودیت ما، همیشگی نبودن توانایی های و ذاتی نبودن دارایی های ما باشد؟ 🔰آیا ما نسبت به دارایی های خود محدود و نیازمند و مشروط نیستیم؟ 🔹این ویژگی‌های ۹ گانه، نشان از ضعف و محدودیت ماست؛ همان حقیقتی که سبب می‌شود مِلکیت های ما اعتباری و حکومت‌های ما، تمام‌شدنی و قدرت‌های ما، گذرا و ثروت‌های ما، قابل سرقت و دارایی‌های ما، نابودشدنی و امکانات ما، از دست‌رفتنی باشد. ♦️پس ما حق تصرف و دخالت و اعمال نظر مطلق نداریم؛ حق نداشتن ما، ذاتی ماست و محدودیت ما، درون هستی ماست و این نقص و کاستی، غیرقابل تغییر است. ✅ ما نمی‌توانیم هرکاری که دلمان خواست انجام دهیم. ✅ ما نمی‌توانیم هر زمانی که خواستیم، دارا شویم. ✅ ما نمی‌توانیم هر زمانی که خواستیم، اراده کنیم و اراده‌ی ما محقق شود. ✅ بنابراین حق حکومت و سیاست و رهبری و فرماندهی و دستور، از آن ما و عقل ما و فهم ما نخواهدبود. 🔸@m_h_motahari1 | محمدحسین