هدایت شده از شهدای پلیس
💢شهید پلیسی که با خدا معامله کرد
🔹از بهزیستی تماس گرفتند با من گفتند که یکی از دختر ها که نه پدرداشت و ن مادر باید از خوابگاه ترخیص میشد.
🔹 چون ۱۸ سالش کامل شده بود و جایی برای زندگی نداشت از من خواستند برای ایشون یک اتاق و آپارتمان کوچک که امن و مطمئن باشه براشون پیدا کنم .
🔹با یکی از همکارانم که همسرشو مشاور املاک بود صحبت کردم و ایشون یک واحد کوچیک ۳۰ متری در منزل خودشان به من معرفی کردند خیلی خوشحال شدم و به همسرم خبردادم .
🔹همسرم اون لحظه چیزی به من نگفتند و روز بعد به من گفت حمیده جان اگر دختر خودتون هم در این شرایط بود این کار میکردید تعحب کردم بهش گفتم من خیلی وقت دنبالش بودم و جایی بهتر از این جا نمیتوانستم برایش پیدا کنم،میگفت اگر کسی نصف شب در خونشو بزنه و یا اگر مشکلی پیش بیاد میخواهی جواب خدا رو چی بدهی .
🔹گفتم چیکار کنم کاری نمیتوانم بکنم گفت بیاد خونه خودمون واحد طبقه بالا خالیه بده بهش اینجا امن تر و خیالمون راحتر است ما فعلا به این واحد احتیاجی نداریم .
🔹و این شد که فاطمه خانوم اومد خانه ما و جالب ابنجا بود که اسم دختر خودمون هم فاطمه بود .
🔹ما الان دو تا فاطمه داریم
ما ایشون فاطمه زهرا صدا میزنیم
و همیشه علی اقا میگفت فاطمه زهرا مثل دختر خودمون هست و به ما پناه آورده باید هواشو داشته باشیم
🔹همه وسایل یک زندگی معمولی رو خود علی آقا براش فراهم کرد .
🔹شهیدمحمد علی ضیا الدینی از شهدای حادثه مسیر گلزار شهدای کرمان که در سال ۱۴۰۲ بر اثر حادثه تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل گردید .
#خاطرات
#همسرانه
@shohadaypolice