باسلام و احترام شبتون بخیر 🌿به تعدادی نیروی جهادی آقا ترجیحا جوان و پاکار برای یک کار جهادی خاص مربوط به شهدای ۱۲روزه و از طرف ارگانی که هرکس تمایل داشت در خصوصی توضیح داده خواهد شد و جز شروط آن است که صبح تا عصر یه مدت وقت خالی داشته باشند ، نیازمندیم. 🕊قطعا خیر بسیاری در کار برای هر کدام شما بزرگواران که متمایل باشید نهفته ست و آرزوی تک تک ما نیروهای جهادی همکاری برای این موضوعات می باشد. ارادتمند شما سرباز سیدعلی

#تلنگر 📌دارم به خانه سالمندان ميروم این متن توسط یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه سالمندان به نگارش در آورده است: دارم به خانه سالمندان میروم،مجبورم. وقتی زندگی به نقطه ای میرسد که دیگر قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هایت به نگهداری از فرزندان خودشان مشغول اند و نمی توانند ازتو نگهداری کنند، این تنها راه باقی‌مانده است. خانه سالمندان شرایط خوبی دارد: اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی، غذای خوشمزه، خدمات هم خوب است. فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست. حقوق بازنشستگی من به سختی می تواند این هزینه را پوشش دهد. البته اگر خانه ی خودم را بفروشم به راحتی از پس هزینه اش برمی آیم. می توانم در بازنشستگی خرجش کنم؛ تازه ارث خوبی هم برای پسرم بگذارم. پسرم میگوید : «پول ها و اموالت باید به خودت لذت بدهد. ناراحتِ ما نباش.» حالا من باید برای رفتن به خانه سالمندان آماده شوم. به هم ریختن خانه خیلی چیزها را دربرمی گیرد: 1⃣ جعبه ها، چمدان ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگی است، لباس ها و لوازم خواب برای تمام فصول. 2⃣ از جمع کردن خوشم می آمد. کلکسیون تمبر، ده ها نوع قوری دارم. کلکسیون های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل. 3⃣ عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتاب است. انواع شیشه بطری مرغوب خارجی. از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم. 4⃣ دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که می شود دریک آشپزخانه پر تصور کرد. ده ها آلبوم پر از عکس و... به خانه پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران می شوم. خانه سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی دارد. دیگر جایی برای آن همه وسایلی که یک عمر جمع کرده ام ندارد. یک لحظه فکر می کنم مالی که جمع کرده ام، دیگر متعلق به من نیست. در واقع این مال متعلق به دنیاست. به این ها نگاه می کنم، با آن ها بازی می کنم، از آن ها استفاده می کنم، ولی نمی توانم آن ها را با خودم به خانه سالمندان ببرم. می خواهم همه اموالم را ببخشم، ولی نمی توانم؛ هضمش برایم مشکل است. از طرفی بچه ها و نوه هایم برای کارهایم و این همه چیز جمع آوری شده ارزش آنچنانی قائل نیستند. به راحتی می توانم تصور کنم که آن ها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده ام، چطور برخورد می کنند: همه لباس ها و پوشاک گران قیمت دور ریخته می شود. عکس های با ارزش نابود می شود، کتاب ها، فله‌ای فروخته می شود. کلکسیون هایم چه ؟؟!!!! مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته می شود. از بین کوه لباسی که جمع کرده بودم، چند تکه برداشتم، چند تا وسیله آشپزخانه، چند تا از کتاب های مورد علاقه‌ام و چند تا قوری چای. کارت شناسایی و شهروندی، بیمه، سند خانه و البته کارت بانکی، تمام. این همه متعلقات من است. میروم و با همسایه‌ها، خداحافظی می‌کنم.... سه بار سرم را به طرف درب خانه خم می کنم و آن را به دنیا می سپارم. بله در زندگی، شما روی یک تخت می خوابید و در یک اتاق زندگی می کنید بقیه اش برای تماشا و بازی است. بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می فهمند: ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم. 1⃣ دور خودتان را برای خوشحال شدن، خیلی شلوغ نکنید. 2⃣ رقابت برای شهرت و ثروت خنده دار است. 3⃣ زندگی بیشتر از یک تختخواب نیست. 4⃣ افسوس که هر چه برده ام، باختنی است. 5⃣ برداشته ها، تمام بگذاشتنیست. پس در لحظه و حال زندگی کنید. 📌زیاد در گیر تجملات، خانه، ماشین و.... نباشید. ❌در یک کلام انبار دار نباشید. سبکبال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید، با خودتان، با دیگران، با همه. خوب بخورید ، خوب بپوشید ، خوب سفر کنید ، زندگی را زیاد سخت نگیرید 👌این شرایط با اندکی تفاوت در انتظار همه ما هست . https://eitaa.com/aramesh313zendegi

⚠️ سه دشمن خـاموشِ سلامتی در فصل پاییز🍂 🎙استاد شجاعی +پاییز ،فصل سوداست https://eitaa.com/aramesh313zendegi

شروع پاییز رو با این رمان زیبا به نام (پاییز آمد) شروع کنیم با تقریظ‌رهبر انقلاب‌.... واقعا قشنــگ بود 💔🍂🍁 +نقدی هم‌ می نویسم بسیار قابل تأمل که مربوط به دوره همسرداری هم هست و در جای خودش مطرح می کنم. #پاییز_تحول https://eitaa.com/aramesh313zendegi

🍁🍂فصلِ پاییز تو را میخواند... سلام بر همراهان ناب صبحتون بخیر دوستِ خوبم پاییز نیامده که تنها برگ بریزد.. آمده تا به تو بیاموزد که ریختنِ برخی چیزها، آغازِ شکفتنِ چیزهایی دیگر است. 🌱همسرداری، هنرِ رها کردنِ "من"های تنها، برای رسیدن به "ما"یی همیشه است. در دوره همسرداری که با شروع پاییز آغاز خواهد شد · ریشه هایت را محکم کن یاد بگیر که گاهی سکوت کنی، گاهی بشنوی و گاهی فقط بگذری... مانندِ بادِ ملایمِ پاییز · قدردانی را بیاموز همانطور که پاییز، طلایی ترین رنگها را به جنگل هدیه میدهد، تو نیز کوچکترین لحظه های زندگی ات را با نگاهِ تشکر بنگر · و عشق را دریاب.... عشق، گاهی در یک فنجان چایِ دودخور است، گاهی در یک پتوی مشترک... و گاهی در سکوتِ دانه دانه ی باران و گاهی در دون کردن انار و به انتظار نشستن 🔥فردا، آغازِ رسمیِ این مسیر زیباست... مطمئن باش که تو، با تمام تواناییها و کمبودهایت... سزاوارِ بهترین عشق هستی..... برای تان آرزوی فصل هایی پر از همدلی و با هم بودن دارم. #پاییز_تحول 🌻🍂 https://eitaa.com/aramesh313zendegi

همراهان عزیزم 📚پاییز از راه می‌رسد با همان هیجانِ اولین روز مدرسه... 🍁همان‌طور که برگ‌ها رنگ می‌گیرند و زمین خود را برای فصلی نو آماده می‌کند ما نیز در آستانهٔ فصل زیبای «همسرداری آگاهانه» قرار داریم.... 📅 فقط چند ساعت دیگر تا شروع دورهٔ جدید فرصت داریم · ساعتها را کوک کنید · دلها را مهیای شنیدن کنید · قلمهای قشنگی برای یادداشت هایتان بردارید این پاییز، با هم برگی تازه ورق می‌زنیم؛ ☕️💞برگی از صمیمیت، مهارتهای ارتباطی و رشد دو نفره یادمان باشد: «بهترین سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری روی رابطه است» من اینجا هستم تا قدم به قدم در کنارتان باشم. بیایید با هم شروع کنیم؛ پرانرژی و امیدوار زمان برگزاری: 1 مهر ماه https://eitaa.com/aramesh313zendegi ✉️ برای هر گونه سؤال در خدمتم. به امید دیدار و ساختن پاییزی به یادماندنی در کنار هم" #پاییز_تحول #همسرداری_آگاهانه #شروعی_نو

کم کم صدای نفس های ماه مهر شنیده می شود... زنگ اول به صدا درمی‌آید... نفس عمیق بکش🌿 این بوی کتاب نو،بوی یک شروع پر از آرزوست... بیایید امسال را به یک داستان فوق‌العاده تبدیل کنیم... سال تحصیلی پر از تلاش و شادی بر شما عزیزان کوشا مبارک باد🎈 اتاق مشاوره باید همین قدر دلبر باشه😍 https://eitaa.com/aramesh313zendegi

✿●•۰ وقتـــی هفته دفاع مقدس با شروع مدارس‌گره خورد! آره ریحانه سادات جانمـــــ همیشه حاضری!بیش‌از ما https://eitaa.com/aramesh313zendegi

❤️‍🔥 دختر شهید روز اول مهر.... 😭اومدم بگم: بابا! خبرداری من کلاس اولم؟ https://eitaa.com/aramesh313zendegi

چون شروع مدارس با هفته دفاع مقدس مقارن شده بود.... امروز مدرسه یک کار خارق العاده انجام داد به رسم مراسمات زمان دفاع مقدس که شب های حنا بندان داشتند.... یعنی یک قرار جمعی... یک عهد و همدلی... الان هم برای این جهاد علمی کف دست بچه ها یک نشانه ای از علم با حنا کشیده می شد😍 قسمت من هم از حنابندان شد Love M (دقیقا مرتبط با دوره همسرداری😂) دیگه شاگردای نسل زد و آلفا هستند و بیش فعالی شون😍❤️ اما به دور از شوخی 👌در دفاع مقدس، حنا نشانی از آمادگی برای بخشش سرمایه (جان) بود.... در جهاد علمی، این آمادگی، برای بخشش راحتی، وقت و انرژی است.... اگر رزمنده با حنا بر دست، به استقبال دشمن مسلح می‌رفت، امروز جهادگر علمی با عزمی آغشته به "حنای مسئولیت"، به استقبال دشمنان پیشرفت و عقب‌ماندگی می‌رود.... وظیفه‌ی ما این است که"حنابندون"هایی مستحکم برای این عزیزان بسازیم تا بدانند اگر در این نبرد علمی مجروح شدند، جایی برای پانسمان زخم‌های فکری و روحی خود دارند. این چرخه‌ی "حنابندان عزم" و "حنابندون پشتیبانی"، رمز پیروزی در هر دو جبهه‌ی جنگ و علم است. https://eitaa.com/aramesh313zendegi