eitaa logo
خادم الشهدا نوکران گمنام امام و شهدا
88 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
38 فایل
رفتند چون آسمانی بودند و از جنس نور و با خاک تناسبی نداشتند انها متعلق به عرش الهی هستند نه فرش الهی و لاهوتیان را .....
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج قاسم هر سال ایام ماه مبارک رمضان فرزندان شهید و خانواده ها شهدا رو دعوت میکرد،بیت الزهرا افطاری میداد،میامد صندلی پایین مینشست سخنرانی میکرد، چه صحبتای عمیق و قشنگی، سری اخر،وسط صحبتاش به سردار حسنی گفت دوربین هاش خاموش و جمع کنه، کلا با فیلمبرداری مشکل داشت،خوشش نمیامد، خودش هم پذیرایی میکرد، سفره میچید. کنار بچه ها مینشست،یه جمع باصفا و صمیمی بود،بعد افطاری میریختن سر حاجی گم میشد لابلای بچه ها. به پسرش و یک محافظش که همراهش بود، هم اخم کرده بود ،کاری به بچه های ‌شهید نداشته باشند و بگذارند راحت باشند. 📚راوی فرزند شهید شیخ شعاعی 🌹@khademshoanokranamashohada 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️مۍخــواهـی مــن ڪلاً بمـیــرم، شمـا راحـت شــی⁉️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝ به کانال آمرین بپیوندید👆
🌹همراه با نسیم شادمانه در گندم‌زار می‌دویدیم و هزارچندگاه نیز دست از بازی می‌کشیدیم و به جمع کردن سبزی های صحرایی مشغول می‌شویم آنها را به خانه می‌بردیم و مادر با جدا کردن انواع خوراکی آن برایمان آش و کوکو می‌پخت و بر سفره می‌گذاشت. 🌹 عبدالله از آن غذا نمی‌خورد و هنگامی که با اصرار ما مواجه میشد معترضانه میگفت: _ این غذا با سبزیجاتی درست شده که از گندم‌زار مردم جمع شده. از کجا معلوم صاحب آن راضی باشه؟! "شهید عبدالله درودی" ✍ راوی: برادر شهید 📝 🇮🇷 ✊️ @Sedaye_Enghelab
📝دوقلو‌ها 🌷حدوداً دو روز قبل از عملیات بدر مشغول تجهیز و تکمیل اورژانس بودیم یک لحظه صحنه‌ای توجه‌ام را جلب کرد. 🌷 دیدم شهید ناصر خودسیانی در حین این که مشغول سنگرسازی است با خود چیزهایی می‌گوید و گریه می‌کند و طوری اشک می‌ریخت که گونه‌هایش غرق در اشک شده بود. بنده تا این حالت او را دیدم طاقت نیاوردم جلو رفتم و پرسیدم: آقا ناصر چرا گریه میکنی⁉️ ناراحتی یا کسالتی داری⁉️ 🌷 ایشان ابتدا چیزی نگفت ولی وقتی اصرار مرا دید لب به سخن گشود و گفت: میدانی که من یک برادر دو قلو دارم که اسم او مسعود است و در گردان موسی بن جعفر(ع) است. گفتم بله میدانم و او را می‌شناسم. 🌷گفت: راستش را بخواهی من دیشب خواب دیده ام که آقا مسعود نزدیک درب حرم امام حسین(ع) ایستاده است ولی چشمان او اشک‌بار است. خدام حرم امام حسین(ع) به او می‌گویند: برو جلو و درب حرم نایست. ایشان خطاب به خدام حرم میگوید: ...😔 🕊سرداران شهید ناصر و مسعود خودسیانی ✍راوی : سرهنگ مسعود داودی / بهداری لشکر ۱۴ امام حسین(ع) . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag