eitaa logo
کانال قصه گویی لاله زار شهدا...🦋
175 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
54 فایل
💌یک عالمه حال خوب 🕊️🌷💌🌷🕊️ 💌آرامش با قصه و یاد شهدا🕊️🥀 💌نهج البلاغه و مباحث استاد شجاعی 💌 روایتگری شهدایی سفیران شهدا 🌷 ⚠️ توجه بفرمایید🔽 ❌⛔ارسال قصه و مطالب کانال بدون لینک⛔❌ ادمین کانال👇 @Khademshohada110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍁وای جمعه بود امروز و باز هم من به یاد تو نبودم و انتظارت را نکشیدم. 🍁وای بر من که یک جمعۀ دیگر گذشت و چشمم برای نیامدنت تر نشد. 🍁یعنی این بار هم شرمندگی مرا می‌پذیری؟ کاش می‌دانستم جمعه‌ای که می‌آید و من سراپا می‌شوم انتظار آمدنت، کی می‌رسد؟ @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امان بیچاره‌ها مرا ببخش که دور از تو بودم و در میان تهاجم وسوسه‌های شیطان احساس امنیت می‌کردم. مرا ببخش که بدون تضرع در پیشگاه تو خودم را در مقابل دشمن قسم خورده‌ام قوی می‌دیدم. مرا ببخش که خودم را بیچارۀ نگاه تو ندیدم و میان خودم تا پرتگاه گمراهی فرسنگ‌ها فاصله می‌دیدم. مرا ببخش که خودم را بدون تو بزرگ دیدم و شیطان را ندیدم و در حالی که غرق وسوسه‌های او بودم، خودم را بندۀ مقرب درگاه الهی می‌دیدم. تو امان هر کسی هستی که به دنبال امنیت می‌گردد؛ ولی من به قدری خودشیفته بودم که نیازی به امان تو نمی‌دیدم. حالا دیگر دیوارهای قلعۀ خیالی امنیت در مقابل نگاهم فرو ریخته‌اند و به تو پناه آورده‌ام. مرا دریاب که سر تا پای وجودم وحشت است و خالی از امنیت. شبت بخیر امان بیچاره‌ها! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃مهربان من من می‌دانم که اگر با این همه میلی که به دنیا دارم، هنوز هم در دلم ردپای محبت تو دیده می‌شود،‌ جز لطف و عنایت تو دلیل دیگری ندارد. لحظه‌ای اگر نگاهت را از من بگردانی، همۀ وجودم می‌شود محبت دنیا و می‌دانم حتی ذره‌ای از محبت تو در دلم نخواهد ماند. من شدت مهربانی تو را از همین ردپای محبتی که در دلم داری می‌فهمم. آقا! ممنونم که هستی و ممنونم که این قدر مهربانی! شبت بخیر مهربان من! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃وارث علی به دنیا آمدی تا دنیا بهانه‌ای داشته باشد برای امتداد. به دنیا آمدی تا بر هر چه تاریکی است غالب شوی حتی اگر چونان خورشید پشت ابر باشی. به دنیا آمدی تا نور فراموش نشود و انسان با تاریکی انس نگیرد. به دنیا آمدی و ریاضت غیبت را بر جان خریدی تا که همیشه امید زنده بماند. من مهربانی تو را و رحمت خدایت را از غیبت طولانی‌ات فهمیدم. بگذار جماعت، هر چه می‌خواهند بگویند تو غیبت کردی تا دنیا زود تمام نشود. خدا اگر می‌خواست دفتر دنیا را ببندد تو را همین سوی پرده نگه می‌داشت تا چونان پدرانت انسان‌ها قَدرت را نشاسند و به ضربۀ شمشیر یا جام زهر، شهد شهادت بنوشی و پس از تو دنیا تمام شود. شهادت برای تو چونان شهادت برای علی است خاندان شما با شهادت مانند کودک به مادر انس دارند چه قدر خوبی که ریاضت غیبت را قبول کردی تا ما آدم شویم برای آمدنت و خدای تو چه قدر خوب است که هزار و صد و اندی سال است که فرصت آدم شدن را از ما نگرفته. خدا در همۀ این سا‌ل‌ها منتظر آدم شدن ماست خدای تو چه قدر صبور است آقا! کاش هدیۀ تولد تو از سوی ما آدم‌شدنمان باشد! اگر چه هر سال عهدمان را می‌شکنیم ولی خودت می‌دانی قصدمان شکستن عهد نیست پس باز هم با تو عهد می‌بندیم که هر چه زودتر آدم شویم! شبت بخیر وارث علی! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 جان و جهان ما هر چه داریم را باید فدا کنیم تا نام تو بالا بماند و یادت در دل‌ها زنده. همۀ ما باید بمیریم برای این که حتی لکه‌ای کوچک و کم رنگ بر قامت تو نیفتد. وای به حال کسانی که ادعای شیعه بودن دارند و لکه ننگی می‌شوند برای تو؛ آن هم لکه‌ای که از دور دست‌ها هم پیداست. کاش ما از این لکه‌ها نباشیم و یک روز به ما بگویی: شما تکۀ جان منید! شبت بخیر جان و جهان ما! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
می‌گویند کنار کسی که عاشقش هستی، خوردن نان خشک مثل خوردن لذیذترین غذای دنیاست. من عاشقت نیستم؛ اما گاهی در خیالم که عاشق بودن را تصور می‌کنم، با خودم می‌گویم: آدم وقتی کنار تو باشد، یادش می‌رود که برای زنده ماندن باید بخورد و بیاشامد. نگاه کردن به تو جای هر خوردن و آشامیدنی را برایش می‌گیرد. اصلا در کنار تو مگر می‌شود چشم از تو گرفت و به طعام نگاه کرد؟ کاش یک بار روزی‌مان بشود، در کنار سفرۀ افطار یا سحرت بنشینیم و تو را تماشا کنیم! روزه‌مان را با نگاه تو افطار کنیم و سحرمان را با نگاه تو نوش جان کنیم. یعنی می‌شود؟ شبت بخیر آب و غذای جان ما! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
«اللّهم أشبِع کُلَّ جائِعٍ» عاشقی که جوع دارد، جز با دیدار تو سیر نخواهد شد. در وادی عشق تو وقتی دست‌ها به دعا بلند می‌شود و برای سیری گرسنگان به خدا التماس می‌شود، یعنی خدا کند که عاشقی روی زمین نباشد که در دوری تو نحیف شده و به وصال تو نرسیده باشد،‌ یعنی خدا کند عاشق‌ها قبل از این که بمیرند، یک دل سیر تو را ببینند. ولی همیشه یک سؤال گوشۀ ذهنم بی‌جواب می‌ماند: می‌شود تو را دید و از دیدارت سیر شد؟ به گمانم این دعا برای هیچ عاشقی مستجاب نخواهد شد. دیدار تو ولع آدم را برای بیشتر دیدنت زیادتر می‌کند. مرا عاشق کن و به دیدارت نائل کن و جانم را در حالی که غرق نگاهت هستم بگیر. شبت بخیر محبوبم! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
«اللّهُمَّ غَیِّر سوءَ حالِنا بِحُسنِ حالِک» خدایا! حال بد ما را به حال خوبی که رنگ تو را داشته باشد، تغییر بده. حالمان بد است. مگر می‌شود بی‌تو حال خوبی داشت؟! حالمان بد است. چگونه در غفلت از یاد تو، معنای حال خوب را می‌شود فهمید؟ حالمان بد است. این قانون خداست که ما زیر پا گذشته‌ایم: خدا حال خوب را برای هر کسی که ولایت تو را در دل ندارد، حرام کرده است. حالمان بد است. هر کسی هم که بی‌عشق تو احساس می‌کند حال خوبی دارد، گرفتار توهم است، خوش به حال کسی که از این توهم رهاست. حالمان بد است؛ اما خدا را شکر که تو هستی و راه خوب شدن حال ما بسته نیست. با تکیه بر مهربانی تو با دلی امیدوار می‌گویم: حالمان خوب خواهد شد؛ خوب‌تر از آنی که در خیالمان بگنجد. چون تو ما را در مسیر عاشق شدن، تنها نمی‌گذاری. ما روزی عاشق تو خواهیم شد و حالمان خوب خواهد شد. شبت بخیر راز حال خوب ما! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
«اللّهُم رُدَّ کُلَّ غریب» خدایا! همۀ غریب‌ها را از غربت به وطن بازگردان. آقا! اگر کسی این دعا را خواند و به یاد تو نیفتاد، به او چه باید گفت؟ غریب‌تر از تو در این عالم کیست؟ تقدیر تو در غربت، از سخت‌ترین تقدیرهاست. تقدیری که به نام تو خورده، غربت تو در میان دوستان است و چه غربتی سخت‌تر از غریب بودن در جمع دوستان؟! ما مدعی دوستی توایم. آیا تو در میان ما غریب نیستی؟ چقدر در جمع دوستانه‌مان یاد تو هستیم؟ چقدر از غم‌های تو یاد می‌کنیم؟ چقدر برای دوری تو اشک می‌ریزیم؟ چقدر دل‌نگرانِ دلِ گرفته‌ات هستیم؟ چقدر دلمان شور آمدنت را می‌زند؟ چرا به زندگیِ بی‌تو عادت کرده‌ایم؟ چرا جای خالی تو را در میان خودمان احساس نمی‌کنیم؟ اینها اگر نشانۀ غربت تو نیست، پس نشانۀ غربت تو چیست؟ خدا با خوب کردن ما تو را از غربت بیرون بیاورد. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃بالحجّة باز هم شب قدر و باز هم سؤال همیشگی من که تو امشب کجایی آقا! و باز هم به دنبال قرآنی هستم که امشب به سر می‌گیری. من قرآنت را برای خودم نمی‌خواهم فقط برای همان چند دقیقه‌ای می‌خواهم قرآن به سر می‌گیرم قرآنت را به من بده خدا را به تو که قسم دادم زود قرآنت را پس می‌دهم آقا! قرآنت را که دادی،‌ جایی نرو. شب‌های قدر شلوغ است می‌ترسم تو را گم کنم در میان جمعیت و امانتت بماند پیشم. من به اندازۀ کافی زیر دِین تو هستم دیگر توانی باقی نمانده برایم که دِین بیشتری را تاب بیاورم. قرآنت را بده به من و بنشین در برابرم. وقتی خدا را قسم می‌دهم دوست دارم با انگشت اشاره‌ام تو را به خدا نشان بدهم و بگویم «بالحجّة بالحجّة». اگر هم اجازه‌ام بدهی دستم را روی شانه‌ات می‌گذارم و می‌گویم: «بالحجّة بالحجّة». بارها شده که خیال کرده‌ام اندازۀ مهربانی‌ات را فهمیده‌ام امّا کاری کرده‌ای که یقین کرده‌ام اندازۀ‌ مهربانی تو در ظرف فهم من نمی‌گنجد. پس می‌توان به یقین گفت تو مهربان‌تر از آنی که نگذاری سرم را روی شانه‌ات بگذارم و بگویم: «بالحجّة بالحجّة». و حتّی این قدر هم به خودم اجازه می‌دهم که با طرز نگاهم التماس کنم که بگذاری سرم را بگذارم روی سینه‌ات با تپش قلبت صدای خدا را بشنوم و فریاد بزنم: ‌«بالحجّة بالحجّة». حالا بگو کجایی تا بیایم قرآنت را به امانت بگیرم آقا! شبت بخیر بزرگ‌ترین آیۀ خدا روی زمین!‌ @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 فلسفه آفرینش عالم شب‌های قدر تمام شد و من تو را ندیدم. می‌ترسم ماه رمضان هم تمام شود و باز هم نبینمت و شاید زبانم لال عمرم به سر برسد و چشمانم به جمالت روشن نشود. آقا! فلسفۀ آفرینش چشم، دیدن توست. در قیامت اگر خدا بپرسد چرا کاری نکردم که چشم‌هایم لایق دیدار تو شود، چگونه پاسخش را بدهم. می‌شود بگویی؟! بگذار یک بار و فقط یک بار ببینمت. می‌گذاری آقا!؟ شبت بخیر فلسفۀ آفرینش عالم! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 فلسفه آفرینش عالم شب‌های قدر تمام شد و من تو را ندیدم. می‌ترسم ماه رمضان هم تمام شود و باز هم نبینمت و شاید زبانم لال عمرم به سر برسد و چشمانم به جمالت روشن نشود. آقا! فلسفۀ آفرینش چشم، دیدن توست. در قیامت اگر خدا بپرسد چرا کاری نکردم که چشم‌هایم لایق دیدار تو شود، چگونه پاسخش را بدهم. می‌شود بگویی؟! بگذار یک بار و فقط یک بار ببینمت. می‌گذاری آقا!؟ شبت بخیر فلسفۀ آفرینش عالم! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
دلم تنگ شده برایت. این دل‌تنگی را بگو کجا فریاد بزنم؟ دلم تنگ شده برایت. برای دل‌تنگی، اشک چارۀ خوبی است؛ اما نه همیشه. دل‌تنگی گاهی از حد می‌گذرد و اشک هم چاره‌ای نمی‌شود برایش. دلم تنگ شده برایت. وقتی جای خالی‌ات را در اختلاف‌های رو به فزونمان می‌بینم، بیشتر دلم تنگ می‌شود برایت. ما بدون تو همیشه در اختلاف خواهیم بود. کاش زودتر به تو می‌رسیدیم و از اختلاف‌هایمان خلاص می‌شدیم. دلم تنگ شده برایت. دل‌خوشی‌های دنیایی وقتی دور و برم زیاد می‌شود، بیشتر دلم برایت تنگ می‌شود. این دل‌خوشی‌ها هیچ کدام آرامم نکرده، حالا دیگر دیدنشان آینۀ دق است برایم. دلم تنگ شده برایت. به هر کجای زندگی که نگاه می‌کنم، جایت را خالی می‌بینم. کار این جای خالی‌ها شدت بخشیدن به دل‌تنگی‌هاست. دل تنگم را دریاب ارباب! شبت بخیر یار غایب از نظر! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
یاران تو از دشمنانشان تهدید که می شنوند ایمانشان افزون می شود. آنها با حمله دشمن هم ذره ای دلشان نمی لرزد. توکل در قاموس یاران تو یک شعار نیست، متن سبک زندگی است. یاران تو توکل نمی کنند تا آنچه خودشان می خواهند را خدا اجرا کند، توکل می کنند تا آنچه خدا می خواهد محقق شود. یاران تو با "حسبنا الله" نفس می کشند. آن‌ها لحظه ای از این عقیده اگر تهی شوند، قالب تهی می کنند. دوست دارم از یاران تو باشم آقا شبت بخیر امام خوبی ها! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 زائر مدینه و کربلا به گمانم امشب،‌ سری به مدینه می‌زنی و از آنجا قصد کربلا می‌کنی. درست می‌گویم؟ در شب شهادت اباعبداللهی که مزارش در مدینه است، از کنار بقیع، می‌روی به کربلایی که مزار اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است. آقا!‌ امشب زیارت کربلایت رنگ بقیع دارد و در اشک‌های مدینه‌ات، ضریح شش گوشه را می‌توان دید. چه حالی داری وقتی آهت هم برای صادق آل الله و هم برای ثارالله از سینه بیرون می‌آید و دلت هم برای جعفر بن محمد(علیه السلام) آتش می‌گیرد و هم برای حسین بن علی(علیه السلام)؟! چه وقتی در مدینه‌ای بالای سر مزار بی‌ضریحی و چه آن هنگام که در برابر ضریح شش گوشه‌ای، یاد من هم باش که سخت محتاج دعای توام. شبت بخیر زائر مدینه و کربلا! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
من یادم می‌رود که بنده‌ام و برای خودم خدایی می‌شوم و خدایی می‌کنم. می‌شود هر وقت که یادم رفت، تو به یادم بیاوری؟! می‌ترسم وقتی بمیرم که احساس خدایی دارم. من فراموش می‌کنم که ارادۀ حاکم، ارادۀ خداست و هر چه او بخواهد، همان می‌شود. همۀ زندگی را حول ارادۀ خودم تعریف می‌کنم و وقتی هم که اراده‌ام محقق نمی‌شود، بر سر خدا فریاد می‌کشم. می‌شود هر وقت فراموش کردم تو به یادم بیاوری؟! می‌ترسم در حال فریاد کشیدن بر سر خدا بمیرم. مرا دائم به ذکر دعوت کن. من نیاز دارم به تلنگرهای تو. از من خسته نشو. شاید یک روز به دردت خوردم. شبت بخیر ذکر خدا! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
در آن جمعه‌ای که صدایت در عالم می‌پیچد، من کجا هستم؟ زنده‌ام یا مرده؟ اگر زنده‌ام، در جبهۀ تو هستم یا در مقابلت؟ از قاعدین هستم یا مجاهدین؟ وقتی به این فکر می‌کنم که شاید در جبهۀ مقابلت باشم یا از خانه‌نشسته‌هایی که از خیر جهاد گذشته‌اند، زبانم بند می‌آید از دعا برای آمدنت؛ اما وقتی به این فکر می‌کنم که در رکابت هستم و شاید در مقابل نگاهت شهید شوم، بی‌تاب آمدنت می‌شوم. حتما تو دوست داری این خوف و رجا را. باشد، اگر تو دوست داری، خوف این قصه را هم به جان خریدارم. اما می‌شود دعایم کنی که نام مرا هم در دفتر سربازانت ثبت کنند؟! شبت بخیر فرمانده! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃 راز توفیق خدا کاش من از منظر چشمان تو به خودم نگاه می‌کردم تا بدانم دیوار کدام یکی از بدی‌هاست که در برابرم قد کشیده و نمی‌گذارد از نور توفیق خدا بهره ببرم. خودشیفتگی‌های من چشم‌هایم را کور کرده و بدی‌هایم را نمی‌بینم. تو اگر به امدادم نیایی، آخرش بلندای این دیوار از زمین تا آسمان می‌شود و من پشت این دیوار از دست می‌روم و می‌میرم و می‌پوسم. من از زندگی محرومم و کیست که بی‌توفیق خدا طعم زندگی را چشیده باشد؟ حسرت کسانی که زندگی را چشیده‌اند، آخرش می‌کشد مرا. نگذار با زهر این حسرت بمیرم. شبت بخیر راز توفیق خدا! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃دنیا و آخرت عاشق‌ها من دنیاطلب‌تر از کسانی که برای رسیدن به دلخواهشان از نام تو دکانی برای خود می‌زنند، ندیده‌ام. اینها به گمانم انتهای راه دنیاطلبی هستند. وقتی در خلوتشان نه یادی از تو می‌کنند و نه نامی از تو می‌برند، چگونه می‌توانند با نمایش یاد تو و ادعای عشق تو خودشان را در حلقۀ کسانی قرار دهند که گویی منتهای آمال و آرزوهایشان جز تو کسی نیست؟ با این نمایش، هم جایشان را در میان مردم باز می‌کنند و هم نانشان را از جیب مردم می‌خورند. من از نان خوردن‌هایی که به پای نام تو تمام می‌شود می‌ترسم. آقا! می‌ترسم همین حالا هم از زمرۀ این دنیاطلب‌ها باشم و بی‌خبر. به فریادم برس! شبت بخیر دنیا و آخرت عاشق‌ها! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃گنج خدا عاشق صادق تو رنج را برای رسیدن به تو گنج ذی‌قیمتی می‌داند که باید به استقبالش رفت و آن را به جان خرید. هر چه قدر رنج، بیشتر، چون وصال را سرعت می‌بخشد، قیمتش هم بیشتر. در قاموس عاشقان تو، رنج، کشیدنی نیست؛ خریدنی است. مرا هم طوری عاشق کن که خریدار رنج‌های در مسیرت باشم. شبت بخیر گنج خدا! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃راز سعادت من از کرَم تو بعید می‌دانم که شب بخیرهای هر شب مرا تا آخر عمرم بی‌جواب بگذاری. آخرش یک شب می‌رسد که شب بخیر می‌گویم در حالی که تو در مقابلم نشسته‌ای. جواب شب بخیرم را از زبان تو می‌شنوم در حالی که لبخند به لب به چشمانم خیره شده‌ای. یک شب که مثل همۀ شب‌ها، شب بخیرم را در دلم می‌گویم، می‌آیی و دست بر شانه‌ام می‌گذاری، دعا می‌کنی که شب‌هایم همیشه به خیر باشد و می‌شنوم که فرشته‌ها بی‌فاصله بعد از دعایت آمین می‌گویند. یک شب من با شب بخیری که تو به من می‌گویی، خودم را خوشبخت‌ترین آدم روی زمین خواهم دید. آقا! مرا زودتر برسان به قلۀ خوشبختی شبت بخیر راز سعادت! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امان بیچاره‌ها مرا ببخش که دور از تو بودم و در میان تهاجم وسوسه‌های شیطان احساس امنیت می‌کردم. مرا ببخش که بدون تضرع در پیشگاه تو خودم را در مقابل دشمن قسم خورده‌ام قوی می‌دیدم. مرا ببخش که خودم را بیچارۀ نگاه تو ندیدم و میان خودم تا پرتگاه گمراهی فرسنگ‌ها فاصله می‌دیدم. مرا ببخش که خودم را بدون تو بزرگ دیدم و شیطان را ندیدم و در حالی که غرق وسوسه‌های او بودم، خودم را بندۀ مقرب درگاه الهی می‌دیدم. تو امان هر کسی هستی که به دنبال امنیت می‌گردد؛ ولی من به قدری خودشیفته بودم که نیازی به امان تو نمی‌دیدم. حالا دیگر دیوارهای قلعۀ خیالی امنیت در مقابل نگاهم فرو ریخته‌اند و به تو پناه آورده‌ام. مرا دریاب که سر تا پای وجودم وحشت است و خالی از امنیت. شبت بخیر امان بیچاره‌ها! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🌃 | 🌱در کشاکش‌میان شیطان‌وانسـان، وقتی کـه پـای عــشــق تـو در میـان بـاشـد، پـیـروزی انـسـان بر شیطان قطعی است. کسی که در برابرشیطان‌دائم‌شکست‌می‌خورد، در‌صداقت عـشـق بـه تـو تـردید کند. گمان می‌کنم دیگر تـکلـیـف کسی که رفیق شیطان شده معلوم است. 🌱من اگر رفـیـق تو نشدم؛ امـا از رفاقت با شـیـطـان هـم بـیـزارم و چـون عـاشق نیستم، دائـم در حـال شـکـسـت خـوردن از شـیـطانم. رفیق همۀ عاشق‌هـای صادق، مدد کن تا به عشق تو دست پیدا کنم. شبت بخیر رفیق شفیق! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🌃 | 🌱زیـاد شـنـیـده‌ایـم کـه نـبـایـد بـه دنــیــا دل بـسـت و باید همیشه بـرای مـرگ آمـاده بـود. دل بـسـتـگی بـه دنیایی که تو در آن غایب از دیـدگـان بـاشـی، عـیـن حـمـاقـت است و فرار کـردن از مـرگ، عـیـن بُـزدلی؛ اما آقا می‌شود بگویی چگونه می‌شود از دنیایی که تو در آن ظـهور کرده‌ای و می‌شود تو را دید،‌ دل کند و آمادۀ مرگ شد؟ 🌱مـن در خـیـالـم حال کسانی را به تصویر مـی‌کـشـم کـه چند روز بعد از آمدنت، صدای پــاک مـــرگ را شـنـیـده‌انـد. اصــلاً نـمـی‌تـوانـم خـودم را جـایـشـان بـگـذارم. بهـ گـمـانم وقتی عـزرائـیـل به سراغ آنها می‌آید، وعدۀ دیدار بـا پــدرانــت را خـواهـد داد تـا دل کـنـدن از دنـیـا برایشان آسان شود. این طور نیست؟ 🌱شبت بخیر دنیا و آخرتم! @abbasivaladi