#خاطرات_شهید
یکی از آرزو های آقا مهدی این بود که به دیدار امام بره... تو منطقه طرخی به عنوان دیدار با امام برگزار شد ؛ هر گردان سهمیه داشت از گردان ماهم اقا مهدی انتخاب شد...
بعد از شنیدن این خبر از خوشحالی شروع کرد به گریه رفت داخل چادرش بعدش امد گفت میخواهم به جای خودم ابو سراج رو بفرستم خیلی تعجب کردم ابوسراج یکی از مجاهدین عراقی بود که به ما کمک میکرد وکلی هم زخمت میکشید...
گفت : آخه ما به هر حال مرخصی میریم خانواده مون رو میبینیم ولی این بنده خدا کسیو نداره اگه اون بره هم روحیه میگیره هم حال و هواش عوض میشه...
وقتی به ابو سراج گفتیم کلی خوشحال شد وگفت : این یکی از آرزوھای من بود ؛کلی از اقا مهدی تشکر کرد..
📎قائممقام گردانزرهی لشگر ۵ نصر
#سردارشهید_محمدمهدی_حمیدی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۶/۱/۳ نیشابور ، خراسانرضوی
●شهادت : ۱۳۶۶/۲/۳ بانه ، عملیات کربلای۱۰
@khademshohada_znj
برادرش میگفت: نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری پیش میآمد، سریعا از دل طرف درمیآورد. هادی به ما میگفت یکی از خالههایمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خالهمان. ولی همهاش میگفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچوقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود.
#شهید #مدافع_حرم #هادی_ذوالفقاری
@khademshohada_znj
اللهم ارزقنا چنددونه از اینا برای هر کدوم از مخاطبین
#فرزند_آوری
#باقیات_و_صالحات
اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
@khademshohada_znj
#خاطرات_شهید
یکی از آرزو های آقا مهدی این بود که به دیدار امام بره... تو منطقه طرخی به عنوان دیدار با امام برگزار شد ؛ هر گردان سهمیه داشت از گردان ماهم اقا مهدی انتخاب شد...
بعد از شنیدن این خبر از خوشحالی شروع کرد به گریه رفت داخل چادرش بعدش امد گفت میخواهم به جای خودم ابو سراج رو بفرستم خیلی تعجب کردم ابوسراج یکی از مجاهدین عراقی بود که به ما کمک میکرد وکلی هم زخمت میکشید...
گفت : آخه ما به هر حال مرخصی میریم خانواده مون رو میبینیم ولی این بنده خدا کسیو نداره اگه اون بره هم روحیه میگیره هم حال و هواش عوض میشه...
وقتی به ابو سراج گفتیم کلی خوشحال شد وگفت : این یکی از آرزوھای من بود ؛کلی از اقا مهدی تشکر کرد..
📎قائممقام گردانزرهی لشگر ۵ نصر
#سردارشهید_محمدمهدی_حمیدی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۶/۱/۳ نیشابور ، خراسانرضوی
●شهادت : ۱۳۶۶/۲/۳ بانه ، عملیات کربلای۱۰
@khademshohada_znj
89.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطعه کامل
شعرخوانی و مدّاحی #حاج_مهدی_رسولی
اقامه نماز عید سعید فطر ۱۴۰۲
به امامت رهــبر معـظم انقلاب
حضرت آیتالله سید علی خامنهای "مدظله العالی"
@khademshohada_znj
🌷 حاج احمد متوسلیان
برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر هزینهاش تنها ایستادن باشد .
@khademshohada_znj
#خاطرات_شهید
از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهرههایش را هی کم و کمتر میکرد. محدثه میگفت: «دلم میگیرد طفلیها را توی قفس میبینم.»
از آنهمه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جانشان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آنرا هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثهسادات رهایش کرد.
شب، وقتی میخواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقهاش، تک به تک خداحافظی و دیدهبوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دستهایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان.
دستهایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشمهایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...»
و تنگ در آغوشم کشید و لحظهای بعد، از حلقه دستهایم بیرون خزید و رفت که رفت...
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_صادق_عدالت_اکبری🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجانشرقی
●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه
@khademshohada_znj
#خاطرات_شهید
●بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام.
● از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.»
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#سالروز_ولادت
@khademshohada_znj
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمدمهدی_حمیدی
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @khademshohada_znj
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
ای شهــید🌷
دعا کن ، که ما
از خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد
و از قافله ی مهـدی فاطمه جا نمانیم ...
#صبحتون_شهدایی 🌷
@khademshohada_znj
🍃پیامبر صلی الله فرمودند :
💕 در بهشت، قصرها و غُرفه هائى است كه اندرون آنها از بيرون و نماى خارجى و ظاهر آنها از درون پيداست.
💕سه گروه از اُمّت در آنها سكونت خواهند گزيد
1⃣🍃 کسانی که پاكيزه سخن بگويند
2⃣🍃کسانی که از سلام کردن بر هیچ مسلمانی بخل نورزند
3⃣🍃کسانی که شب هنگام كه مردم در خواب راحت آرميده اند به عبادت پردازند
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@khademshohada_znj
enc_16813103633377459694979.mp3
6.6M
🎧حاجمهدیسلحشور
دلم جزیره مجنونه...
آیشهدا خراب کردم درستش کنید💔
@khademshohada_znj
#خاطرات_شهدا
●برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم،شهید تورجی زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بی مقدمه گفت نمی شود،با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛کمی نگاهش کردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا(س) می کنم."
● هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟" به صورتش نگاه کردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ی مرخصی سفید امضا،هر چه قدر دوست داری بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟
📎فرماندهٔ گردان یازهرای لشگر ۱۴ امام حسین(ع)
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۳ اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ، عملیات کربلای۱۰
@khademshohada_znj
🔺شاسیبلند را کِی به ما میدهید؟
مهدی خیلی شوخ بود. دفعه اول که رفته بود، من خانهی مادر شوهرم بودم که تماس گرفت. شمارهاش معلوم بود اما من توجه نکردم. تلفن را برداشتم، دیدم آقایی سلامعلیک کرد و گفت: «شما خانم موحدنیا هستید؟»، گفتم: «بله!»
مِنمِنکُنان گفت: «همسرتان...». با حالِ بدی گفتم:«آقا همسرم چی؟!» گفت:«همسرتان به درجه رفیع شهادت رسیدند.» من بغض کردم. یکلحظه خواهر شوهرم فهمید و به من اشاره کرد که این شمارهی مهدی است و اذیّتت میکند. منم خندهام گرفت اما خودم را کنترل کردم.
با لحن شوخی-جدی گفتم:«آقا ولش کن! این شاسیبلند را کِی به ما میدهید؟» با این جمله، مهدی فهمید دستش برایم رو شده و زد زیر خنده، گفت:«تو چقدر نامردی! منو به شاسیبلند فروختی؟» گفتم:«تا تو باشی مرا اذیّت نکنی!»
🌷شهید مدافعحرم #مهدی_موحدنیا
🍃 به روایت : همسر شهید
@khademshohada_znj
مقصود من از باده و پیمانه حسین است
آرامِ دلِ خسته و دیوانه حسین است ...
فخر است گداییُ طلب کردنِ حاجات
وقتی که گدا پرورِ این خانه حسین است ...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
شبتون حسینی
@khademshohada_znj
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی
@khademshohada_znj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی از دیدار حضرت آیتالله خامنهای با خانواده شهید آرمان علی وردی، در حاشیه دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی
@khademshohada_znj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امضای طومار مردمی برای «اجرای قانون عفاف و حجاب» در بیش از ۱۰۰ نقطه پایتخت، همزمان با برگزاری نماز عید سعید فطر
#حجاب
#قانون_را_اجرا_کنید
@khademshohada_znj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازگو کردن ماجرای ملاقات شهید اسماعیل خانزاده با #امام_زمان عج الله تعالی فرجه توسط پدر شهید در دیدار با رهبر معظم انقلاب و واکنش رهبر عزیزمان
#شهیداسماعیلخانزاده
@khademshohada_znj
🔴 ️بعد از ۳۹ سال، خوش اومدی با غیرت ...
🔹 چقدر جای پدر و مادرت خالیه که امروز به استقبالت بیان ...
🔹 « شهید آشوری جان بت اوشانا»
🔴 ️بعد از ۳۹ سال، خوش اومدی با غیرت ...
🔹 چقدر جای پدر و مادرت خالیه که امروز به استقبالت بیان ...
🔹 « شهید آشوری جان بت اوشانا»
#شهید_مسیحی
@khademshohada_znj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"جانی بت اوشانا" وقتی برگشت که مادرش نیست؛ فردا با هم بدرقهاش کنیم
🔹اقوام این شهید میگویند:« مادرش روزهای یکشنبه که به کلیسا می رفت عکس پسرش را می بوسید و با گریه می گفت پسر من برمی گردد.
هرکس که از جبهه برمی گشت می رفتند و می پرسیدند از پسرما خبر دارید؟»
@khademshohada_znj