18.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #فتح_خرمشهر
📽 فیلمی زیبا و دیدنی از لحظات نفس گیر آزادی شهر خرمشهر در سوم خردادماه ۱۳۶۱ و ویرانی های باقی مانده از اشغال شهر توسط متجاوزین بعثی عراق با نوحه شنیدنی و خاطره انگیز #ممد_نبودی
🎙...ممد نبودی ببينی شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا ، كو جهان آرا ؟
نور دو چشمان تر ما…
امیدم گشته نا امید ، بعد از هجر تو
یاران می آیند اندر پی تو
ای نخل غلتيده به خون ، اشكی از شادی
همچو من بفشان ؛ روز آزادی!
خيل ياران را خيز و ياری كن
دشت شادی را آبياری كن
نخل در آتش شعله ور
گر چه شد بی سر
نو بتی ديگر گشته بار آور...
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#بیت_المقدس
#رزمندگان_اسلام
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
@khademshohada_znj🕊🕊
#خاطرات_شهید
●احمد متوسلیان درباره وی می گوید:
برادرمان مهندس محمود شهبازی، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم وصنعت بود و رشته صنایع می خواند. در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب را بر عهده داشت. می توانم به جرات بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام می گرفت؛ شرکت داشت.
●به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی خودش را گم کند چنان که متأسفانه بعضی ها خودشان را گم کردند،همیشه در جبهه بود و در حال جنگ
هیچ وقت در جمع ابراز وجود نمیکرد
📎پ ن: قائم مقام لشگر ۲۷ محمدرسول الله
#شهید_محمود_شهبازی🌷
#سالروز_شهادت
@khademshohada_znj🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_عباس_آسمیه
@khademshohada_znj🕊🕊
تو همان صبح عزیزی
و دلیل نفسی،
که اگر باز نیایی،
به تنم جانی نیست!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شھدایـی 🌷
@khademshohada_znj🕊🕊
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های حاج احمد متوسلیان
در شب عملیات آزادسازی خرمشهر
#سالروز_آزادسازی_خرمشهر
#شهید_احمد_متوسلیان
@khademshohada_znj🕊🕊
داشت رو زمین با انگشت چیزی مینوشت؛
رفتن جلو دیدن چندین متر اون ور تر،
صدها بار نوشته "حسین"
طوریکه انگشتش زخم شده.
ازش پرسیدن:
حاجی چکار میکنی؟!
گفت:
چون میسّر نیست من را کام او؛
عشق بازی میکنم با نام او!💔
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#شهید_مجید_پازوکی
@khademshohada_znj🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ سوم خرداد / روز آزادسازی خرمشهر
🔹️" خداوند خرمشهر را آزاد کرد"
🎙#شهید_احمد_کاظمی
@khademshohada_znj🕊🕊
#متن_خاطره🌷
معاونش بودم. برعکس من،خانواده اش در منطقه نبودند.
می خواستم با خودم ببرمش خانه .
گفتم «حاجی خونه ام نزدیک مقر تیپه. افتخار بدید یه امشب رو در خدمت تون باشیم.»
راضی نمی شد، انقدر اصرار کردم تا بالاخره قبول کرد.
بعد از شام، برایش جا انداختم، یک تشک و پتوی نرم. نخوابید
رفت کنار اتاق و یه پتوی نازکی که آن جا پهن بود اشاره کرد و گفت«من این جا می خوابم»
گفتم:حاجی چرا اونجا؟براتون جا انداختم!
گفت:همین خوبه! راحتم
گفتم:این جوری که خیلی بد میشه نمی تونید راحت بخوابید.»
راضی نشد.
گفت:ما مرد مبارزه ایم، نه مرد راحتی و آسایش !عادت کنیم به تن پروری دیگه حریف
خودمون نمی شیم.؛»
راوی:محمد علی هیهات
منبع:خاطرات شگفت، سعید عاکف، انتشارات ملک اعظم، ص ۷۹
#شهید_محمد_باقر_رادمرد
@khademshohada_znj🕊🕊
وارد حیات مدرسه شدم. بوی باروت شدید می آمد. در داخل ساختمان دیدم قتلگاه روز عاشورا است.
همین طور بچه ها در خون خودشان می غلطند.
اسلحه ام را برداشتم
آمدم بیرون، شهید محمد جهانآرا تازه رسیده بود.
گفتم:«دیدی همه بچه ها را از دست دادیم! »
در حالی که شدیداً متأثر شده بود،مثل کوه،
استوار و مصمم گفت:
«اگر بچه ها را دادیم اما ما خدا و امام را داریم،
ان شاء الله امام خمینی(ره) زنده باشد.
اگر دین بماند همه چیز میماند»
#شهید_محمد_جهان_آرا
@khademshohada_znj🕊🕊
Mamad-naboodi-Koveitipoor_5848064814974239535.mp3
5.41M
محمد نبودی ببینی
شهر آزاد گشت
#کویتی_پور
@khademshohada_znj🕊🕊
🎉 توصیهای به دختران عزیزم
✍حضرت آیتالله خامنهای: آن توصیهای که من میخواهم به شما نوجوانها بکنم، به شما دختران عزیزم توصیه کنم، این است که با خدا دوست بشوید؛ سعی کنید از همین آغاز نوجوانیتان، با خداوندِ مهربان دوست بشوید.
یکی از راههای دوستی با خدا همین است که شما در نماز با خدا حرف میزنید؛ توجّه داشته باشید که دارید با خدا صحبت میکنید، با خدا حرف میزنید؛ معنی این کلمات نماز را یاد بگیرید؛ ترجمهی حمد، سوره و آنچه را در رکوع یا در سجود میخوانید، از بزرگترهایتان و از معلّمهایتان یاد بگیرید.
اوایل انقلاب ژیان داشت. بهش میگفتم: بابا! این همه ماشین توی پارکینگ موتوریه، چرا یکیش رو برنمیداری سوار شی؟ میگفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حوالهی پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزار تومان؛ یکی برای صیاد، یکی برای من، صدایش را درنیاوردم. نود هزار تومان جور کردم و ریختم به حساب ناسیونال. تلخ شد. گفت: کی پیکان خواسته بود؟ ماجرا را گفتم. گفت: پولم کجا بود؟ ژیانش را گرفتم، فروختم بیست هزار تومان. بیست و پنج هزار تومان هم برایش وام گرفتم، تا خیالش راحت شد. چند سال بعد، ستاد مشترک ارتش بهش حوالهی حج داد. قبول نکرد با پول ستاد برود. پیکانش را فروخت، خرج مکهاش کرد.
#شهید #علی_صیاد_شیرازی
@khademshohada_znj🕊🕊